کسب درآمد از بیت کوین

تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟

یادگیری و تجربه برای دستیابی به کامیابی در مدیریت سرمایه گذاری حیاتی و ضروری است.

همه چیز از Dow شروع شد

برخی از روش‌های سرمایه‌گذاری تنها متکی به تحلیل تکنیکال هستند. حتی سرمایه‌گذاران این روش‌ها هم تأکید می‌کنند که به جز تحلیل تکنیکال از چیز دیگری استفاده نمی‌کنند و هیچ اطلاعی هم از مسائل بنیادی بازار ندارند. از نظر آن‌ها همه چیز در نمودار قیمتی وجود دارد. در این مقاله می‌خواهیم با پیشگامان تحلیل تکنیکال بیشتر آشنا شویم. این افراد نه‌تنها به رشد و توسعه تحلیل تکنیکال کمک کرده‌اند، بلکه صاحب سبک هم بوده‌اند. تقریباً هر تحلیل تکنیکالی که در بازار انجام می‌شود، شاخه‌ای از کارهای این مردان بزرگ تحلیل تکنیکال است. با این حال در سال‌های اخیر نام‌هایی در جامعه تحلیلگران تکنیکال مطرح شده‌اند، که شاید خیلی ربطی به تحلیل تکنیکال نداشته باشند.

همه چیز از داو (Dow) شروع شد

چارلز داو سهم زیادی در تاریخ فاینانس دارد. او مؤسس وال استریت ژورنال است. وال استریت ژورنال تقریباً معیاری برای مقایسه و ارزیابی اعتبار مقالات مالی است. چارلز داو حتی شاخص صنعتی داوجونز (Dow Jones Industrial Index) را هم خلق کرد. او با این کار پنجره جدیدی را در علم تحلیل تکنیکال باز کرد. داو اوج و کف‌های متوسط قیمت روز، هفته و ماه را ثبت می‌کرد و سپس الگوهای موجود را کشف می‌کرد. او معمولاً بعد از پیدا کردن الگوها مقالات خود را منتشر می‌کرد. در واقع او در مقالات خود تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ توضیح می‌داد که چگونه توانسته در گذشته حرکات قیمتی مهم بازار را به درستی پیش‌بینی کند.

ویلیام پی. همیلتون

تئوری داو شامل مجموعه از تئوری‌های مربوط به روند بازار بود. از نظر داو روند بلندمدت بازار شامل روند چهار ساله (یا بیشتر) بوده است که یا نزولی بوده یا صعودی. در این میان موج‌های کوتاه‌مدتی هم وجود دارند که بین یک هفته تا یک ماه در بازار به جریان می‌افتند. در نهایت هم ریز موج‌های کوچکی هم در بازار وجود دارند که محدود به نوسانات روزانه می‌شوند.
همیلتون از قوانین و تئوری‌های داو استفاده کرد و روندهای صعودی و نزولی بازار را با دقت بالایی پیش‌بینی کرد. هر چند که او سقوط بازار در سال ۱۹۲۹ را یکی دو سال قبل پیش‌بینی کرده بود، اما مقاله خود را در سال ۱۹۲۹ و سه روز قبل از سقوط بازار منتشر کرد. او چند هفته بعد در سن ۶۳ سالگی فوت کرد. همیلتون اولین نفری بود که از تئوری‌های داو در عمل استفاده کرد.

رابرت رئا (Robert Rhea)

رابرت رئا توانست تئوری داو را به یک روش عملی جهت خرید یا فروش در بازار تبدیل کند. او کتابی با نام تئوری داو در سال ۱۹۳۲ نوشت. او در پیش‌بینی اوج و کف‌های بازار موفق بود و می‌توانست از این پیش‌بینی‌ها سود کند. او بعد از این‌که در تئوری داو به درجه استادی رسید، دیگر نیازی به معامله کردن نداشت و تنها دانش و تجربه خود را تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ چاپ می‌کرد. او توانست کف بازار در ۱۹۳۲ و اوج بازار در ۱۹۳۷ را به درستی پیش‌بینی کند. این اتفاق کمک کرد تا افراد زیاد به خبرنامه سرمایه‌گذاری رئا ثبت نام کنند. او در سال ۱۹۳۹ فوت کرد.

ادسون گولد (Edson Gould)

ادسون گولد جزو معدود افرادی است که سابقه طولانی و موفقی در پیش‌بینی بازار داشت. او حتی در ۸۱ سالگی هم توانست روند بازار در سال ۱۹۸۳ را پیش‌بینی کند. اما او بیشتر ثروت خود را از نوشتن خبرنامه‌های تحلیلی کسب کرد نه سرمایه‌گذاری. او حتی در سال ۱۹۳۰ اشتراک خبرنامه خود را به ۵۰۰ دلار می‌فروخت. او تقریباً تمام روندهای اصلی نزولی و صعودی بازار را درست پیش‌بینی کرده بود. گولد از نمودارهای قیمتی، تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ روانشناسی بازار و اندیکاتورهای تکنیکال برای پیش‌بینی بازار استفاده می‌کرد. او به قدری در کار خود حرفه‌ای بود که حتی پیش‌بینی‌های او بعد از مرگ وی در سال ۱۹۸۷ هم تحقق می‌یافتند.

جان مگی (John Magee)

جان مگی نویسنده کتاب تحلیل تکنیکال بازار سهام است. او این کتاب را در سال ۱۹۴۸ منتشر کرد. مگی جزو اولین معامله‌گرانی است که تنها به قیمت سهام تمرکز داشت. مگی همه چیز را به نمودار تبدیل می‌کرد. از قیمت سهام یک شرکت گرفته تا حجم معاملات و قیمت‌های میانگین. او تقریباً هر چیزی را که می‌شد، به نمودار قیمتی تبدیل می‌کرد. سپس از چارت‌ها برای تشخیص الگوهای نموداری استفاده می‌کرد.
اما نکته عجیب در رابطه با کار جان مگی، معاملات ضعیف او بود. جان مگی به خوبی از مشتریان خود در محافظت از دارایی‌هایشان کمک می‌کرد. اما در مدیریت سبد دارایی خود خیلی موفق نبود. او گاهی اوقات سبد دارایی خود را بر پایه احساسات شخصی می‌فروخت، در حالی که در همان لحظه به مشتریان خود توصیه می‌کرد که دارایی‌های خریداری شده را نگه دارند. با این حال از دهه ۴۰ زندگی او تا روز مرگش در ۸۶ سالگی، مگی یکی از منظم‌ترین تحلیلگران تکنیکال دنیا بود. او هیچ‌گاه به اخبار نگاه نمی‌کرد و ترجیح می‌داد تنها نمودار قیمتی را بررسی کند.
شاید برای مخاطب جالب باشد که چرا در میان تحلیلگران مطرح تکنیکال دنیا نامی از افرادی مثل الیوت، لیورمور و یا گان نیست؟ بایستی توجه داشت که لیورمور در زمینه تئوری سازی تحلیل تکنیکال کار زیادی انجام نداد و در زمان فوت هم ورشکسته بود. الیوت فرضیات تکنیکال خود را مطرح کرد، اما این تئوری‌ها قابلیت تست نداشتند. حتی معامله با تئوری‌های الیوت هم کار سختی است. خطوط گان هم هر چند که از دید انتزاعی مفید به نظر می‌رسند، اما در عمل ایرادات زیادی دارند. هر چند که الیوت و گان ادعا داشتند که سود زیادی را از معاملات خود به دست آورده‌اند، اما هیچ سندی برای تائید این ادعا وجود ندارد.

آموزش تحلیل تکنیکال – نظریه داو

نظریه داو گفتارهایی است که در حدود صد سال پیش به وسیله چارلز داو درباره روانشناسی بازار، واکنش قیمت ها و تفسیر نمودارها پدید آمد. ویلیام همیلتون پژوهش ها و بررسی های داو را پالایش نمود و سرانجام رابرت ژثا نتایج را به صورت شمرده و مفصل درآورد.

پنداشت نظریه داو

همیلتون بر روی نتایج پژوهش های داو مطالب و گفتارهایی را افزود و به این ترتیب وی نیز در وال استریت مشهور گردید. یکی از پنداشت های مهم در نظریه داو آن است که میانگین بازار ( شاخص های کل ) بر مبنای قیمت پایانی باید روند را تایید کنند. ارائه اصول دیگری از جمله “تغییرات حجم باید با مسیر روند مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد” به نظریه داو غنی بخشیده است.

کاربرد نظریه داو

در واقع تحلیلگر علاوه بر تحلیل کنش قیمت باید به افزایش و یا کاهش حجم در جهت روند توجه داشته باشد نتیجه آنکه به عنوان یک معامله گر باید در روند باقی ماند تا زمانی که نشانه بازگشت و تغییر مسیر آشکار گردد.

“روش های دادوستد و برنامه های معاملاتی” بسیاری در سالهای گذشته به سرمایه گذاران معرفی شده است اما آنها ماندگاری زیادی نداشته اند و در گذر زمان افراد به ناکارآمدی و تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ نقاط ضعف آنها پی برده اند.

علت محبوبیت نظریه داو

دیدگاه و نظریه داو و پیروان وی همچنان به عنوان ابزار سودمند در جهت بهبود وضعیت سرمایه گذاری کاربرد دارد. این موضوع از آنجا ناشی می شود که داو یک روش یا برنامه معاملاتی تدوین نکرد و در زمینه ساخت یک دستگاه یا برنامه ای برای نشان دادن نقاط خرید و فروش تلاش نکرد شماری از افراد با نادیده گرفتن نظریه داو در این اندیشه هستند که بتوانند با یک سری برنامه معاملاتی ( تریدینگ سیستم ) و تنها با اتکا به نرم افزارها سطوح مناسب دادوستد را تشخیص دهند. آیا دریافت نشانه های خرید و فروش بدون توجه به دیگر عوامل از جمله ارزش دارایی، عوامل مالی، شرایط اقتصادی و احساس سرمایه گذاران می تواند پیامد مطلوبی به همراه داشته باشد؟

افرادی که نظریه داو توسعه دادند

نظریه داو در طی سالها توسط کارشناسان آزموده شده است و افرادی همچون “شافر” و “راسل” در تغییر روندهای اصلی بازار در بین سالهای 1940 تا 1980 میلادی در اظهار نظریه های خود نظریه داو را بکار گرفتند و در عمل سرمایه گذاران، سودمندی و توانمندی آن را درک کردند.

نظریه داو یک سیستم معاملاتی است؟

نظریه داو یک ابزار واقع بینانه و منطقی است که به هیچ وجه نمی خواهد به معامله گر یک سیستم خاص را تحمیل کند. شاید شماری از افراد هنوز به برخی از اصول و گفتارهای داو تنها به عنوان نشانه یا هشداری برای خرید و فروش می نگرند و به طور نمونه تایید گرفتن از شاخص های بازار و یا نماگرهای تکنیکی ( اندیکاتورها ) را بدون توجه به موارد دیگر به عنوان روشی برای دادوستد مدنظر قرار می دهند.

هدف نظریه داو

هدف داو و همیلتون شناسایی روندهای اصلی و شکار حرکت های بزرگ بازار بوده است. آنها روند را تشخیص می دادند و پس از تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ آن مسیر بازار را دنبال می کردند. نظریه داو به سرمایه گذاران برای شناسایی حقایق کمک فراوانی می کند و نباید انتظار داشت که بکارگیری آن بتواند به ارائه پیش بینی های دقیق و پیش گویی درباره آینده بیانجامد. هر چند برآورد و پیش بینی بازار غیر ممکن نیست، اما به هر روی کار دشواری است. همین که داو و همیلتون پذیرفتند که دیدگاه و اصول آنها به طرز حتم نمی تواند بدون اشکال باشد و بازارها کاملآً قابل پیش بینی نیستند، نشان می دهد که سرمایه گذاران باید با روشن بینی بیشتری به تحلیل بپردازند و از قضاوت کردن و پیش داوری بپرهیزند. در واقع تحلیل گر باید با راهنمایی گرفتن از دیدگاه داو بتواند پایه های تحلیلی خود را قوت بخشد.

نکته پایانی

تحلیل بازار یک دانش تجربی است و تنها متکی بر نظریه و اصول نیست، اغلب کارشناسان بر این باورند که بازارها نیاز به مطالعه و بررسی جدی دارد و تحلیل ممکن است همراه با شکست و پیروزی باشد. پیروزی ارزشمند است اما نباید با خودبینی و غرور توام شود و شکست اگر چه دردناک است اما می تواند سرچشمه و آغاز پیروزی باشد.

یادگیری و تجربه برای دستیابی به کامیابی در مدیریت سرمایه گذاری حیاتی و ضروری است.

با تشکر – خلیل رحمانی

کلمات مرتبط: نظریه داو، نظریه داو جونز، داوجونز، داوجونز چیست، داو جونز تحليل، داوجونز امروز، بازار داوجونز

تحلیل تکنیکال چیست؟

یکی از بهترین روش ها برای کسب سود، سرمایه گذاری است. امروزه افراد بسیار زیادی برای سرمایه گذاری بازار ارز دیجیتال را انتخاب کرده اند. برای این که این افراد بتوانند بهترین سرمایه گذاری را داشته باشند باید بتوانند آن بازار را تحلیل کنند و قیمت را پیش بینی کنند. مهم ترین تحلیل ها در بازار ارز دیجیتال تحلیل تکنیکال یا (تحلیل فنی) و تحلیل فاندامنتال است. در این مطلب می خواهیم به معرفی و بررسی یکی از روش های تحلیل بازار های مالی یعنی تحلیل تکنیکال یا تحلیل فنی بپردازیم.

مفهوم تحلیل تکنیکال چیست؟

معرفی تحلیل تکنیکال

این روش تحلیل یکی از روش های تحلیلی است که افرادی که در بازار های مالی فعالیت دارند برای تشخیص موقعیت های مناسب خرید و فروش، از آن استفاده می کنند. این روش کاملا مبتنی بر نمودار ها، جدول ها، روند ارزش سهام و آمار و ارقام است.شما با استفاده از این روش تحلیل تاریخچه یک سهام را در می آورید و همچنین الگو های پیشرو را کشف می کنید. شما با استفاده از اطلاعاتی که بدست می آورید می توانید اقدام به خرید و فروش یک سهم کنید.

به عنوان مثال شما سهامی را با استفاده از تحلیل تکنیکال بررسی می کنید و روند آن متوجه سهام می شوید. شما زمانی که روند یک سهام را متوجه شدید می توانید زمان احتمال ریزش آن سهم را پیش بینی کنید. در نتیجه شما صبر میکنید تا آن سهام ریزش کند. زمانی که به آخرین حد ریزش خود رسید شما اقدام به خرید آن سهم می کنید. شما زمانی که آن سهم را خریداری کردید دوباره می توانید با استفاده از تکنیکال آخرین حد صعود آن سهم را پیش بینی کنید و قبل از ریزش بعدی سهم، اقدام به فروش آن سهم کنید.

تاریخچه تحلیل تکنیکال چقدر است؟

این نوع تحلیل برای اولین بار در اواخر سال 1800 توسط چارلز داو (Charles Dow) مطرح شد. وی فعالیتش را با روزنامه‌نگاری در حوزه مالی شروع و در ادامه وال استریت ژورنال (The Wall Street Journal) را تاسیس کرد. داو جزو نخستین افرادی بود که رفتارهای قیمتی مشابه بین دارایی‌های خاص را درک کرد، رفتارهایی که از یک روند مشخص تبعیت می‌کردند. دستاوردهای این فرد تئوری داو (Dow Theory) نام‌گذاری شد. که پایه و اساس تحلیل تکنیکال امروزی محسوب می‌شود. بعد آن بسیاری از محققان به تحقیق و بررسی این نظریه پرداختند و با استفاده از نتایج تحقیقات تحلیل تکنیکال بوجود آمد. این پژوهش ها هر روزه انجام شد و روز به روز به الگو های تحلیل تکنیکال اضافه شده. از تحلیل فنی در هر بازاری می توان استفاده کرد.

معرفی-تحلیل-تکنیکال(تحلیل-فنی)

به چه کسی تحلیلگر تکنیکال گفته می شود؟

تحلیلگر تکنیکال کسی است که سوابق گذشته یک سهام را مورد بررسی قرار می دهد و با توجه به آن بررسی ها اقدام به سرمایه گذاری می کند. یک فردی که این روش تحلیلی کار می کند اعتقاد دارد که برای سرمایه گذاری نیازی به بررسی عواملی همچون اخبار، وضعیت اقتصاد جامعه، شرایط سیاسی و… نیست. این افراد اعتقاد دارند فقط با بررسی نمودار ها، آمار و ارقام یک سهم و همچنین تاریخچه یک سهم کافی است تا تغییرات کوتاه مدت سهم را تشخیص دهیم.

تحلیل تکنیکال در بازار ارز دیجیتال

فرق تحلیل تکنیکال با تحلیل فاندامنتال

همانطور که گفته شد در بازار های مالی چند روش تحلیلی وجود دارد. دو روش تحلیلی که در بازار ارز دیجیتال استفاده می شود تحلیل تکنیکال یا (تحلیل فنی) و تحلیل فاندامنتال است. این دو روش تحلیل به نوعی متضاد یکدیگر هستند. در تحلیل بنیادی تحلیلگر به بررسی سابقه شرکت، مسائل سیاسی، اخبار و…. می پردازد تا بتواند وضعیت سهام را مشخص کند. یک تحلیلگر تکنیکال همانطور که گفته شد به این موارد کار ندارد و فقط به تاریخچه نمودار و آمار و ارقام توجه می کند. به همین دلیل روش کار این دو تحلیلگر کاملا متفاوت است و ضد هم می باشد.

مزایای تحلیل تکنیکال( تحلیل فنی)

در ادامه می خواهیم به مزایای این روش تحلیل بپردازیم.

یادگیری آسان این روش تحلیل:

یادگیری تقریبا تمام مفاهیم تکنیکال آسان است و بیشتر افراد در مدت کوتاهی می توانند این روش را یاد بگیرند. نکته ای که باید در مورد این روش تحلیلی بگوییم این است که دارای منابع آموزشی بسیار بالا است و شما به راحتی می توانید با استفاده از آن منابع این روش تحلیل را یاد بگیرید.

دارای انعطاف پذیری بالا است:

این روش تحلیلی دارای انعطاف پذیری بسیار بالا است به این صورت که شما با استفاده از تکنیکال هر نموداری را می توانید تحلیل کنید. فقط باید در هر نمودار از شرایط و ابزار مناسب آن نمودار استفاده کنید.

تحلیل در هر تایم فریمی:

شما با استفاده از تکنیکال می توانید در هر تایم فریمی نمودار را تحلیل کنید. البته از این روش برای تحلیل کوتاه مدت، میان مدت و همچنین بلند مدت استفاده می شود.

ارائه نقاط ورود و خروج دقیق:

با استفاده از این روش تحلیلی شما می توانید نقاط ورود و خروج را به صورت دقیق به دست آورید. شما با استفاده از ابزار های تحلیل تکنیکال( تحلیل فنی) مثل اندیکاتورها، فیبوناچی ها و… می توانید نقاط دقیق خرید و فروش خود را تعیین کنید و این نکته باعث می شود که شما دیگه سردرگم نباشید.

دارای استراتژی دقیق و خودکار:

امروزه ربات های معامله گر به وجود آمده اند که بیشتر آنها بر اساس این روش تحلیلی طراحی شده اند. زیرا همانطور که گفته شد، این روش تحلیل بر اساس محاسابات و اعداد و ارقام می باشد. در نتیجه این اطلاعات با استفاده از زبان های برنامه نویسی مختلف پیاده سازی می شوند و تبدیل به ربات های معامله گر می شوند.

معایب تحلیل تکنیکال

در قسمت قبلی با مزایایی این روش تحلیل به صورت کامل آشنا شدید ولی نمی توان گفت این روش تحلیل بدون عیب است. در این قسمت می خواهیم به معایب این روش تحلیلی بپردازیم.

تعصبات شخصی در تحلیل اثر گذار است

بعضی مواقع ممکن است که فرد دیدگاه افراطی مثبت یا منفی نسبت به یک سهم داشته باشد. این دیدگاه با توجه به تجربیات قبلی یا با شنیدن شایعاتی در رابطه با سهام مورد نظرش به وجود می آید. در همچین موارد تحلیلگر فقط نکاتی را در نظر میگیرد که همسو با نظرات و تعصبات خودش است. در نتیجه تحلیل آن فرد غیر منطقی است زیرا تمام نکات تحلیلی در آن در نظر گرفته نشده است و آن تحلیل غیر منطقی می باشد.

وجود تفاسیر مختلف در تحلیل

ابزاری که در این روش تحلیلی استفاده می شود دارای داده هایی یکسانی هستند ولی تفاسیر مختلفی نسبت به آنها انجام می شود. به عنوان مثال یک اندیکاتور در منطقه اشباع فروش قرار دارد و معامله گر اول بر اساس دیدن یک نشانه صعودی اقدام به خرید می کند. معامله گر دوم با همین داده ها در نمودار واگرایی منفی مشاهده می کند و انتظار دارد آن سهام ریزش داشته باشد. در نتیجه در تحلیل تکنیکال تفاسیر مختلفی وجود دارد که یکی از معایب آن است.

نمی توان در نماد های جدید استفاده کرد

این روش تحلیلی برای تحلیل نمودار قیمت سهام های جدید نظیر سهام عرضه اولیه مناسب نیست. زیرا این نمادها تازه وارد بازار سرمایه شده اند و از داده های مورد نیاز که بتوان آن نماد را تحلیل کرد برخوردار نیستند زیرا هنوز نمودار آن سهام تشکیل نشده است. در نتیجه در همچین مواردی نمی توان از تحلیل تکنیکال استفاده کرد.

ارزش ذاتی سهام را تعیین نمی کند

یکی دیگر از معایب این روش تحلیلی این است که ما با استفاده از تکنیکال (تحلیل فنی) بهترین نقاط خرید و فروش ارز دیجیتال را بدست می آوریم. ولی تکنیکال ارزش ذاتی یک سهم را در تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ نظر نمی گیرد. در نتیجه ممکن است ارزش یک سهم در بازار خیلی بیشتر از ارزش ذاتی آن باشد. و به همین علت ممکن است در آن سهام شاهد سقوط شدیدی باشیم. اگر این مورد در نظر گرفته نشود و آن سهام ریزش داشته باشد باعث ضرر سنگینی به معامله گران می شود.

نتیجه‌گیری

پیشنهاد می‌کنیم برای پی بردن به بهترین زمان خرید و فروش ارز دیجیتال یا هر دارایی دیگر، از ترکیب تحلیل تکنیکال یا (تحلیل فنی) و فاندامنتال استفاده کنید. به عبارتی بهتر است از ویژگی‌های هر یک از دو روش نام برده به طور همزمان به نفع خود بهره ببرید. این راهکار به عنوان انتخابی بهینه و منطقی‌تر توسط بسیاری از افراد، مخصوصا کسانی که با یکی از این دو روش مخالفت شدید دارند، پذیرفته شده است. تحلیل فاندامنتال بیشتر در استراتژی‌های سرمایه‌ گذاری بلند مدت کاربرد دارد. اما تحلیل تکنیکال برای سرمایه گذاری کوتاه مدت، اطلاعات مفیدی درباره شرایط کوتاه مدت بازار ارائه می‌کند

خلاصه کتاب تحلیل تکنیکال بازار سرمایه اثر john j.murphy

technical-analysis-of-the-financial-market

میدانید که تحلیل کردن، بخشی جدایی ناپذیر از فعالیت در بازار سرمایه است. بدون درک تحلیل تکنیکال بازار سرمایه و تحلیل بنیادی نمی‌توان به سودآوری سرمایه گذاری‌ها امید بست و حتی بدتر، نمی‌توان به حفظ سرمایه، دل خوش کرد! در این بخش به سراغ کتاب «تحلیل تکنیکال بازار سرمایه» از «جان مورفی» می‌رویم و پای صحبت‌های او در مورد این نوع از تحلیل می‌نشینیم. اگر از طرفداران پر و پا قرص تحلیل بنیادی هستید یا آنکه می‌خواهید میزان اطلاعاتتان را از تحلیل تکنیکال، بیشتر کنید، تا پایان این ماجرا با ما همراه باشید.

تحلیل تکنیکال چیست؟
لازم است بدانید که داشتن درک عمیق نسبت به چیستی تحلیل تکنیکال بازار سرمایه، رمز توانایی در آن است. در صورتی که ندانیم که در مورد چه چیزی صحبت می‌کنیم، قدرتی برای بروز خلاقیت هم پیدا نخواهیم کرد. فلسفه اصلی تحلیل تکنیکال بر سه اصل استوار است:

عملکرد بازار، خودش را روی قیمت‌ها نشان می‌دهد
قیمت‌ها با توجه به ترندها حرکت می‌کنند
تاریخ دوباره تکرار می‌شود

بیایید این سه بخش را با هم بررسی کنیم:

۱. همه‌ چیز روی قیمت‌ ها تاثیر می‌ گذارد
طرفداران تحلیل تکنیکالی بر این باور هستند که قیمت‌های بازار فقط به مسائل شرکت‌ها ارتباط ندارد. بلکه این ماجرا برایند تاثیر جغرافیایی، سیاسی، فرهنگی، شیوه حرکت و خرید و فروش بزرگان بازار، مسائل روانشناختی، رویدادهای ملی، ماجراهای جهانی و … است. تمام این موارد دست در دست هم چیزی را نشان می‌دهند که ما آن را «قیمت سهم» می‌نامیم.

۲. هدف از تعقیب قیمت‌ ها کشف روند و پیش‌ بینی جهت حرکت است
تحلیلگران تکنیکال با این هدف، قیمت‌ها را بررسی می‌کنند که بتوانند روند پنهان شده در ورای آنها را کشف کرده و وضعیت آینده آن را پیش‌بینی کنند. در غیر این صورت، پیروی کردن از روندها یا حتی کشفشان چیزی جر هدر دادن زمان، تلاش و حتی سرمایه نخواهد بود.

۳. تاریخ، باز هم تکرار می‌ شود؛ فقط باید خوب نگاه کرد
تحلیلگران تکنیکال، علاقه زیادی به مطالعه تاریخ بازار سرمایه دارند. حتی نمودارهای چند دهه یا صده قبل را با نمودارهای فعلی مقایسه می‌کنند. نکته پنهان در این بررسی، کشف تصمیم‌های روانی سرمایه‌ گذاران و نتیجه‌ای است که به بار آورده‌اند.

تحلیلگران بنیادی و تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ تکنیکال؛ دو روش برای نگاه به یک ماجرا
شاید با خودتان فکر کنید که تحلیل‌گران بنیادی و تکنیکال از زمین تا آسمان با هم فرق دارند؛ چون یکی با اعداد و ارقام ریز سر و کار دارد و دیگری به دنبال کشف ماجرای پنهان در پس بالا و پایین شدن قیمت‌ها می‌گردد. اما به نظر جان مورفی، نویسنده کتاب «تحلیل تکنیکال بازار سرمایه» این دو نوع از تحلیل، فقط دو شیوه متفاوت نگاه به یک ماجرا هستند؛ نه چیزی بیشتر. تحلیلگر بنیادی به دنبال علت تغییر قیمت‌ها می‌گردد اما تحلیلگر تکنیکال به نتیجه ماجرا نگاه می‌کند.

هر دوی این تحلیلگران به دنبال کشف یک چیز هستند: «کشف اینکه روند فعلی در چه جهتی حرکت می‌کند و قرار است در آینده چه جهتی را به خود بگیرد.» به همین دلیل است که بسیاری از تحلیلگران برتر به جای خط کشیدن میان تحلیل بنیادی و تکنیکال، سعی می‌کنند که در هر دو نوع تحلیل، دستی بر آتش پیدا کنند. چون این کار می‌تواند وسعت نگاه آنها به بازار سرمایه را دستخوش تغییرات بزرگی کند.

تحلیل تکنیکال چه مزیت‌ هایی دارد؟
جهت درک بهتر تحلیل تکنیکال بازار سرمایه، چند مورد از مزیت‌های آن را با هم بررسی کنیم:

۱. انعطاف پذیری بالا
زمان یا حوزه‌ای در تجارت وجود ندارد که نتوانید از تحلیل تکنیکالی برای بررسی آن کمک بگیرید. از بازار نفت در ۱۰۰ گذشته بگیر تا بازار ارزهای دیجیتال در همین لحظه، گستره‌ای هستند که می‌توانید بدون محدودیت آن را زیر ذره‌بین «Technical analysis» ببرید.

۲. دید گسترده نسبت به بازار
تحلیل تکنیکی به جای نگاه از یک دریچه ویژه، تمام بازار را مورد بررسی قرار می‌دهد. به همین دلیل، این توانایی را پیدا می‌کند که خیلی راحت‌تر از دیگر تحلیل‌گران، ترند را کشف کرده و قدم بعدی آن را پیش‌بینی کند.

۳. توانایی تعقیب قسمت‌های فعال بازار
بازارها همیشه بین دوره‌های فعال و غیر فعال در حال نوسان هستند. وقتی یک تحلیلگر تکنیکی، بازار را مورد بررسی قرار می‌دهد می‌‌تواند روندهای فعال و غیر فعال را از هم تمیز دهد. سپس به جای آزمون و خطا، سرمایه خود را روی قسمت‌های فعال بازار، سرمایه گذاری کند و روندهای غیر فعال یا رو به خاموشی را در نظر نگیرد. این یعنی توانایی گام برداشتن با نبض بازار!

۴. معامله‌ گران بازه‌ های زمانی مختلف هم می‌ توانند از آن استفاده کنند
فرقی نمی‌کند که شما در چه بازه زمانی به معامله می‌پردازید؛ روزانه، هفتگی، کوتاه مدت، میان مدت یا حتی بلند مدت. چون می‌توانید بدون هیچ محدودیتی از تحلیل تکنیکال بازار سرمایه برای برداشتن قدم بعدی نهایت بهره را ببرید.

۵. کشف نقطه‌ های قوت و ضعف بازار
تحلیلگران تکنیکی می‌توانند روند افزایش یا کاهش قیمت محصولات یا خدمات مختلف در بازار را با دقت بالایی پیش بینی کنند.

روند چیست و چه انواعی دارد؟

به زبان ساده، روندها، جهت حرکت قیمت در بازارها را نشان می‌دهند. ما به درک و تحلیل روندها نیاز داریم چون بازارها همیشه در یک جهت ثابت حرکت نمی‌کنند. اگر نگاهی به نمودارهای مختلف بازار سرمایه انداخته باشید می‌بینید که آنها به جای یک خط مستقیم رو به بالا یا پایین، مجموعه‌ای از خط‌های نامنظم زیگزاگی هستند. در حقیقت، جهت حرکت قله‌ها و دره‌های این زیگزاگ‌ها است که روند اصلی بازار را به ما نشان می‌دهد. تمام روندها به سه دسته اصلی تقسیم می‌شوند:

روند صعودی
جهت حرکت این روند رو به بالا است.

روند نزولی
جهت حرکت این روند رو به پایین است.

روند خنثی
به آن «محدوده معاملاتی» هم گفته می‌شود که بیشترین نزدیکی را به خط مستقیم دارد. در این وضعیت، عرضه و تقاضا در تعادلی تقریبی به سر می‌برند.

نگاهی به دسته‌ بندی روندها از نظر اندازه
روندها به جز «جهت حرکت» از نظر اندازه نیز تقسیم‌بندی می‌شوند. شاید در ابتدا تعداد این تقسیم‌بندی‌ها کمی گیج کننده باشد اما به درک و تحلیل تکنیکال بازار سرمایه، کمک شایانی می‌کند. در این ماجرا، روندها در سه دسته جای می‌گیرند:

روندهای اصلی یا بزرگ
گاهی زمان این روند بسیار طولانی می‌شود؛ مثلا نیم قرن یا حتی یک قرن!

روندهای متوسط
زمانی بین روندهای بزرگ و کوتاه را در برمی‌گیرند. شاید چند ماه، چند هفته یا چند سال.

روندهای کوتاه
بازه زمانی این روندها بسیار کوتاه است. چیزی بین چند دقیقه تا چند ساعت.

با شش اصل بنیادین تئوری داو آشنا شوید
«داو» و شریکش «جونز» یکی از پایه‌گذاران تغییرات اساسی در تحلیل تکنیکال بازار سرمایه هستند. نظریه‌های داو در مورد میانگین سهام شرکت‌های برتر بورسی، هنوز هم یکی از اصلی‌ترین مواردی است که تحلیلگران از آن استفاده می‌کنند. در ادامه با شش مورد از نظریه‌های داو آشناتر می‌شویم:

۱. میانگین‌ ها همه‌چیز را در بر می‌ گیرند
میانگین‌ها عکسی یادگاری از ماجراهای اتفاق افتاده در بازار هستند. تمام بالا و پایین‌ها، اتفاق‌های ریز و درشت یا حتی چیزهایی که به طور مستقیم به بازار ربطی ندارند – مثل بلاهای طبیعی – نیز می‌توانند اثری از خود روی این میانگین‌ها به جا بگذارند.

۲. بازار با سه روند دست و پنجه نرم می‌ کند
داو حرکت روندها در بازار را به حرکت موج‌های دریا تشبیه می‌کند و تاثیر آنها روی بازار را همانند تاثیر موج‌ها روی ساحل در نظر می‌گیرد. وقتی یک روند صعودی باشد با وجود نوسان‌ها باز هم با قدرت به ساحل برخورد می‌کند؛ اما اگر در میان نوسان‌هایش ماجرایی پیش بیاید که نتواند خود را به حد قیمت بالای قبل از نوسان برساند آنگاه دیگر نباید آن را یک موج صعودی در نظر گرفت چون روندی نزولی را در پیش می‌گیرد.
در کل، داو هر روند را به سه روند کوچکتر تفکیک کرده است:

اول: جریان
این مطلب را حتما بخوانید: معرفی بهترین کتاب های تحلیل تکنیکال
در حالت کلی، صعودی یا نزولی بودن روند را نشان می‌دهند. طولانی مدت هستند و حتی ممکن است چندین سال طول بکشند.

دوم: امواج
به عنوان کامل‌کننده چهره جریان‌ها معرفی می‌شوند. این روندها بین چند هفته تا حداکثر ۳ ماه به تکامل می‌رسند.

سوم: سطح‌های ناهموار
روندهای کوچک اما تاثیرگذار را نشان می‌دهد. معمولا این روندها کمتر از چند هفته به درازا می‌کشند.

۳. هر روند تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ بزرگ از سه بخش تشکیل شده است
در این ماجرا سه گروه عمده از معامله‌گران وارد بازی می‌شوند. گروه اول، سرمایه گذاران بزرگ و بسیار حرفه‌ای هستند که بخش قابل توجهی از آنها از تحلیل تکنیکال بازار سرمایه استفاده می‌کنند. آنها زمانی که بازار هنوز در خواب است، سهم‌های با ارزش بالا و قیمت پایین را کشف کرده و آنها را خریداری می‌کنند. بعد از مدتی، گروه دوم وارد بازی می‌شوند که می‌توانیم آنها را شامل تحلیلگران بنیادی و معامله‌گران حرفه‌ای بدانیم.
بعد از خرید این گروه، توجه همه به سمت آن سهم‌ها جلب می‌شود. حالا نوبت ورود گروه سوم یعنی روزنامه‌ها و رسانه‌های اقتصادی است. آنها با تحلیل‌ها و نمایش‌هایشان آتش زیر قیمت آن سهم‌های خاک خورده و کشف نشده را روشن می‌کنند و آنها را به اوج می‌رسانند. با رسیدن به این مرحله، سرمایه گذاران بسیار حرفه‌ای گام بعدی را آغاز می‌کنند؛ یعنی فروش همان سهم‌ها زمانی که همه به دنبال خرید هستند.

۴. شاخص‌ ها باید سیگنال‌ های همنوایی داشته باشند
بر اساس نظر داو، میانگین‌ها حتی در بازه‌های زمانی متفاوت تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ باید سیگنال‌هایی از تایید روندهای کاهش یا افزایشی یکدیگر را ارائه دهند. هر چقدر که این بازه زمانی کوتاهتر باشد، تایید جریان روند، قوی‌تر خواهد بود.

۵. حجم نیز باید با روند همسو باشد
داو معتقد بود که علاوه بر شاخص‌ها، حجم معاملات نیز باید با روندها همسو باشند؛ مثلا در روندهای صعودی وقتی قیمت‌ها افزایش پیدا می‌کنند، حجم نیز دچار افزایش می‌شود و برعکس.

۶. روندها تا قبل از دریافت اخطارها به حرکت در جهت فعلی‌شان ادامه می‌دهند
این نظر بر اساس قانون اول «نیوتن» بنا شده است که می‌گوید: «اجسام در حالت طبیعی تمایل دارند در وضعیت فعلی خود چه در حالت سکون و چه در حالت حرکت باقی بمانند و این ماجرا در صورتی که توسط نیرویی خارج از آنها دستکاری نشود تا ابد ادامه پیدا می‌کند.» داو معتقد بود که این قانون در مورد روندها نیز برقرار است؛ یعنی یک روند صعودی بدون حضور عامل خارجی، تمایل دارد جریان صعودی خود را ادامه دهد. این ماجرا تا زمانی که پای هشدارهای تغییر روند و حضور عامل تغییر دهنده به تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ میدان باز نشود، ادامه پیدا می‌کند. البته پیدا کردن این نوع روند بدون استفاده از ابزارها دشوار است.

الگوهای شمعی ژاپنی در تحلیل تکنیکال بازار سرمایه چه چیزی را به نمایش می‌ گذارند؟

ژاپنی‌ها برای سال‌های طولانی از روش ویژه خودشان برای تحلیل نمودارها استفاده می‌کردند. البته این روش برای غرب چندان پرسابقه نیست و حتی می‌توان گفت نسبت به ژاپنی‌ها بسیار جوان هم به شمار می‌رود. حالا سوال درست این است که ژاپنی‌ها در الگوی شمعی به دنبال دریافت چه چیزی بودند؟ در پاسخ باید بگوییم که الگوهای شمعی، چیزی نیستند به جز عکسی یادگاری از وضعیت ذهنی معامله‌گر در هنگام معامله! بررسی الگوهای شمعی نشان می‌دهد که ما انسان‌ها با وجود ادعاهایی که داریم به هنگام قرارگیری در موقعیت‌های مشابه، رفتاری تکراری را از خودمان بروز می‌دهیم. بیایید به چند مورد از ویژگی‌های الگوهای شمعی نگاهی بیندازیم:

-می‌توانند یک خط یا ترکیبی از چند خط باشند.
-در ۹۰ درصد مواقع، تعداد خط‌ها از ۵ عدد بیشتر نمی‌شود.
-از آنها برای مشخص کردن نقطه‌های معکوس در بازار استفاده می‌کنند.
-به الگوهای شمعی «الگوهای واژگونی» و «تداوم» هم می‌گویند.
-احتمال کمی وجود دارد که از آنها برای تعیین روند و جریان استفاده کنند.

نگاهی کوتاه به چیستی نظریه موج الیوت
«چارلز جی کالینز» در سال ۱۹۳۸ کتابی با عنوان «اصل موج» منتشر کرد که نظریه «موج الیوت» را در بر داشت. نظریه موج الیوت به ترتیب اهمیت از سه بخش اصلی «الگو»، «نسبت» و «زمان» تشکیل شده است. در این تعریف، الگوها همان موج‌های موجود در بازار هستند. نسبت‌ها، به دنبال کشف رابطه‌های پیچیده‌ای بین امواج، قیمت‌ها و نقطه‌های اصلاح هستند. بخش آخر این نظریه یعنی زمان نیز که از نظر اهمیت در پایین‌ترین بخش این نظریه قرار می‌گیرد، به روابط زمانی میان الگوها و نسبت‌ها اشاره تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ دارد. حرف اصلی در این نظریه این است که بازار بورس دارای یک ریتم تکراری است که از پنج موج افزایشی و سه موج کاهشی تشکیل شده است.

پیام اصلی «جان مورفی» در کتاب «تحلیل تکنیکال بازار سرمایه» چه بود؟

جان مورفی که بیش از ۳۰ سال تجربه تجزیه و تحلیل و فعالیت مستقیم در بازار سرمایه را دارد در کتابش به دنبال روشن‌تر کردن ماجرای تحلیل تکنیکال برای افراد علاقه‌مند به این موضوع بود. او توضیحاتش را از پایه‌ای‌ترین موارد شروع کرد و آنها را تا حد خوبی بالا برد. از نظر او آگاهی داشتن از تحلیل تکنیکی برای تمام سرمایه گذاران چه آنها که به دنبال همین نوع از تحلیل هستند و چه کسانی که فقط روی تحلیل بنیادی کار می‌کنند بسیار مفید واقع می‌شود.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال چیست؟ تحلیل تکنیکال یا تجزیه و تحلیل فنی روشی برای پیش بینی رفتار قیمت در بازارها، بر اساس مطالعه و بررسی تاریخچه قیمت و حجم معاملات در آن بازار است. این دانش در بازارهایی که معاملات آن بر اساس عرضه و تقاضای واقعی شکل می گیرد کاربرد دارد.

تعریف دیگری از تحلیل تکنیکال، هنر دانش پیدا کردن نقاط ورود و خروج در نمودارها برای سرمایه گذاری و کسب سود در بازرهای مالی است.

تحلیل تکنیکال می‌تواند در هر دارایی با تاریخچه قیمتی مورد استفاده قرار گیرد مانند بازار سهام، بازار آتی، بورس کالا، بازار ارز و سایر اوراق بهادار را شامل می‌شود.

مبانی تحلیل تکنیکال اولین بار توسط چارلز داو بنیان گذار وال استریت ژورنال و نظریه داو در اواخر دهه۱۸۰۰ میلادی معرفی شد. چندین محقق برجسته از جمله ویلیام پی. همیلتون، رابرت رئا، ادسون گولد و جان مگی به تئوری نظریه داو کمک کردند تا مبانی آن شکل گرفت.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال چیست؟

در عصر جدید تحلیل تکنیکال متحول شده است که شامل صدها الگو و سیگنال می باشد که طی سالها تحقیق توسعه یافته است.

مبانی تحلیل تکنیکال:

۱٫ همه چیز در قیمت لحاظ شده است.

یک تحلیل گر تکنیکال در ابتدا به این باور رسیده است که هر چیزی که بتواند در قیمت تاثیر گذار باشد اعم از فاکتورهای سیاسی، اقتصادی، جغرافیایی، روانی و سایر فاکتورها در قیمت یک سهم لحاظ شده است.

پس با توجه به این مفهوم تحلیل قیمت تمام آن چیزی است که ما به آن نیاز داریم. چنانچه تقاضا بیش از عرضه باشد آنگاه قیمت صعود خواهد کرد و اگر عرضه بر تقاضا غلبه کند قیمت کاهش خواهد یافت.

برداشت تحلیل گر تکنیکال از این اصل به این صورت است که اگر قیمت به هر دلیلی بالا رفت پس باید تقاضا بر عرضه غلبه کرده و عوامل فاندانتالی تاثیر خود را گذاشته باشند و چنانچه قیمت سقوط کرد دلایل فاندامنتالی و بنیادی بی اثر شده اند.نمودارها هرگز به تنهایی علت بالا یا پایین آمدن قیمت نیستند. آنها نشان دهنده میزان تاثیر عوامل پایه ای بازار هستند.

یک تحلیل گر لزوما نبایستی از بازار باهوش تر باشد و یا قادر باشد که پیش بینی های متحیرانه ای در باره تغییرات قیمت انجام دهد. او می داند دلایل زیادی برای نوسان قیمت وجود دارد و صرفا بر این باور است که لزومی به دانستن این دلایل برای پیش بینی تغییرات قیمت وجود ندارد.

۲٫ قیمت ها بر اساس روند حرکت می کند.

نظریه ثابت شده ای نیز وجود دارد که قیمت ها بر اساس روندها حرکت می کنند که ناشی از عرضه و تقاضاست . قیمت ها در طول زمان حرکت همیشه با افت خیز های فراوانی همراه خواهند شد که دلیل آن رفتارهای متفاوت سرمایه گذاران به دلیل میزان عرضه و تقاضای موجود در بازار است.

به عبارت دیگر قیمت ها دوست دارند که روند فعلی خود را حفظ کنند، به جای آنکه تغییر جهت بدهند. این قانون به نوعی بیان دیگری از قانون اول نیوتن درباره حرکت است. شاید بتوان اینگونه مطرح کرد که قیمت ها به روند فعلی خود ادامه می دهند تا زمانی که عوامل بازدارنده حرکت آنها را متوقف کند.

۳٫ تاریخ تکرار می شود.

تاریخ همواره تکرار خواهد شد مخصوصا در بازارهای مالی و رفتار قیمت ها که تحلیل گران تکنیکال به آن معتقد هستند. ماهیت تکراری حرکات قیمت اغلب به روانشناسی بازار نسبت داده می شود که بر اساس احساساتی مانند ترس و هیجان بسیار قابل پیش بینی است. تحلیل گر تکنیکال از الگوهای نمودار برای تحلیل این احساسات و حرکات بعدی بازار و درک روند موجود استفاده می کند.

الگوهای نموداری که یکصد سال پیش ترسیم شده اند هنوز هم در نمودرهای حال حاضر بازار شکل می گیرند و تکرار می شوند این کلیدی است برای پیش بینی آینده از طریق تحلیل گذشته و یا اینکه بگوییم آینده چیزی نیست جزء تکرار گذشته.

فراهم شده در خانه تدبیر و اندیشه

در این مقاله ما پاسخ سوال تحلیل تکنیکال چیست؟ را به شما به صورت مختصر آموزش دادیم همچنین می توانید برای مطالعه بیشتر مقاله بورس چیست؟ را مطالعه نمایید.هم چنین می توانید به وب سایت ویکی پدیا جهت مطالعه مطالب زبان اصلی در رابطه با این که تحلیل تکنیکال چیست؟ مطالعه فرمایید.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا