حاشیه سود خالص چیست؟

نکاتی در خصوص حاشیه سود عملیاتی:– سود عملیاتی بیانگر تفاوت میان سود ناخالص و هزینههای عملیاتی نظیر هزینههای اداری، توزیع، بازاریابی و فروش و سایر هزینههای عمومی است.– حاشیه سود عملیاتی معیاری است که کنترل هزینههای عملیاتی در سودآوری شرکت را بررسی میکند.– هرچه نسبت سود عملیاتی به میزان فروش عدد بزرگتری باشد، به این معناست که هم میزان سودآوری شرکت و هم میزان موفقیت در کاهش هزینههای عملیاتی زیاد است.
سود عملیاتی چیست؟
اصطلاح سود عملیاتی به معیار سنجش حسابداری برای سودی که شرکت از عملکرد اصلی آن کسب می کند، اطلاق می شود. جایی که کسر سود و مالیات از محاسبه مستثنی است. این ارزش عملیاتی به طور مشابه، هر سود حاصل از سرمایه گذاری های جانبی شرکت را شامل نمی شود، مانند سود حاصل از مشاغل دیگر که ممکن است به طور نسبی به آن تعلق گیرد.
به عنوان مثال، سود حاصل از سرمایه گذاری های یک شرکت که تکرارپذیر نیست به عنوان یک سود غیرعملیاتی در نظر گرفته می شود. این مفهوم، همواره به عنوان یک معیار مناسب برای سنجش سودآفرینی بالقوه کسب و کارها استفاده می شود؛ چراکه عوامل و فاکتورهای اضافه را از محاسبه حذف می کند. سود عملیاتی به عنوان یکی از فاکتورهای مهم در تحلیل بنیادی شرکت های فعال در بازار سرمایه استفاده می شود، به همین دلیل در ادامه مقاله به معرفی آن می پردازیم.
سود عملیاتی چیست و چگونه محاسبه می شود؟
به طور خلاصه می توان گفت که این مفهوم، منعکس کننده باقیمانده سود، بعد از محاسبه تمام هزینه های عملیاتی مربوط به یک بنگاه اقتصادی است. در واقع، علاوه بر بهای تمامشده کالای فروش رفته، هزینههای اداری، عمومی و هزینه هایی نظیر اجاره و بیمه، حملونقل و کرایه در محاسبه آن در نظر گرفته میشوند.
محاسبه سود عملیاتی
به طور کلی این سود را می توان با استفاده از فرمول زیر محاسبه کرد:
سودعملیاتی = درآمد عملیاتی - هزینه کالاهای فروخته شده - هزینه های عملیاتی – استهلاک
شکستن سود عملیاتی چیست؟
این مفهوم به عنوان یک شاخص بسیار دقیق از سودآوری بالقوه کسب و کار عمل می کند؛ زیرا تمام عوامل اضافی را از محاسبه حذف می کند و تمام هزینه هایی که برای ادامه کار لازم است را شامل می شود. به همین دلیل است که سود عملیاتی، استهلاک مربوط به دارایی که یکی از ابزارهای حسابداری ناشی از عملیات شرکت است را حساب می کند.
سودعملیاتی همچنین به عنوان درآمد عملیاتی و درآمد قبل از بهره و مالیات نیز یاد می شود. اگرچه ممکن است که سود اخیر گاهی شامل درآمد غیر عملیاتی باشد که بخشی از سودعملیاتی نیست. اگر یک شرکت درآمد غیر عملیاتی نداشته باشد، سود عملیاتی آن برابر با EBIT خواهد بود.
موارد محاسبه شده از محاسبه سود عملیاتی
درآمد حاصل از فروش دارایی، خارج از اقلامی که با هدف صریح فروش به عنوان بخشی از تجارت اصلی ایجاد شده باشد، در رقم سود عملیاتی لحاظ نمی شود. علاوه بر این، سود حاصل از مکانیسم هایی مانند چک یا حساب های بازار پول را نیز شامل نمی شود.
مزایا و معایب سود عملیاتی
شرکت ها می توانند ارقام سودعملیاتی خود را به جای ارقام سود خالص خود ارائه دهند، زیرا سود خالص یک شرکت شامل تأثیرات پرداخت سود و مالیات است. در مواردی که شرکت دارای بدهی نسبتا بالایی است، این مفهوم ممکن است وضعیت مالی شرکت را مثبت تر از منعکس کننده سود خالص ارائه دهد.
اگرچه سودعملیاتی مثبت ممکن است بیانگر پتانسیل سود حاشیه سود خالص چیست؟ کلی یک کسب و کار باشد، اما در واقع سودآوری را تضمین نمی کند. به عنوان مثال، یک شرکت با بار بدهی بالا ممکن است سودعملیاتی مثبتی از خود نشان دهد، در حالی که به طور همزمان زیان خالصی را تجربه می کند. علاوه بر این، هزینه های بزرگ اما اضافی نشان داده نمی شود، که به همین ترتیب می تواند یک شرکت با سود خالص منفی را دارای سود عملیاتی مثبت نشان دهد.
سود عملیاتی، سودآوری تجارت قبل از در نظر گرفتن سود و مالیات است. برای تعیین سودعملیاتی، هزینه های عملیاتی از سود ناخالص کم می شود. سودعملیاتی مانند یک نشانه است که مدیران باید آن را ببینند؛ زیرا منعکس کننده درآمد و هزینه هایی است که آن ها می توانند کنترل کنند.
در واقع، این مفهوم سودی است که شرکت از فعالیت های عادی تجاری خود دریافت می کند. به عنوان مثال، سودعملیاتی یک تولید کننده نوشابه، بیشتر از فروش نوشابه، در مقابل فعالیت های ثانویه، مانند سرمایه گذاری سهام یا فروش املاک و مستغلات حاصل می شود. در صورت های مالی یک شرکت، سودعملیاتی تفاوت بین درآمد عملیاتی و هزینه های عملیاتی است.
درآمد عملیاتی چیست؟
درآمد عملیاتی کلیه درآمد حاصل از فعالیت های اصلی کسب و کار است. به عنوان مثال یک شرکت ساختمانی را در نظر بگیرید که مالک چندین قطعه ماشین آلات سنگین است. اگر یک سال شرکت ساختمانی، دو خانه بسازد و سه قطعه ماشین آلاتی که در عملیات خود استفاده کرده را با سود به فروش برساند، تنها درآمد حاصل از دو خانه ساخته شده سودعملیاتی محسوب می شود.
هزینه های عملیاتی شامل چه مواردی است؟
هزینه عملیاتی، مانند درآمد عملیاتی، فقط از فعالیت های اصلی یک کسب و کار محاسبه می شود. با استفاده مجدد از مثال شرکت ساختمانی، الوار، میخ، نیروی کار و سوخت برای وسایل نقلیه و. به عنوان هزینه های عملیاتی در نظر گرفته می شود در حالی که خود وسایل نقلیه این کار را نمی کنند. همانطور که فروش وسایل نقلیه به عنوان درآمد عملیاتی محسوب نمی شود، خرید خودرو برای یک شركت ساختمانی نیز به عنوان هزینه عملیاتی در نظر گرفته نمی شود.
چه مواردی از سود عملیاتی مستثنی هستند؟
یک قانون کلی برای تمایز بین مواردی که به سودعملیاتی کمک می کنند و مواردی که این کار را نمی کنند این است که سرمایه گذاری های طولانی مدت معمولاً به سودعملیاتی کمک نمی کنند در حالی که سرمایه گذاری های کوتاه مدت اینطور نیست. به عنوان مثال، ماده اولیه برای یک کارخانه هزینه عملیاتی خواهد بود؛ در حالیکه خود ساختمان کارخانه هزینه ای نخواهد داشت. استثنائات بسیاری در این قاعده وجود دارد؛ با این حال، به عنوان یک چارچوب مفید برای تفکر در مورد تفاوت بین منابع سود عملیاتی و منابع سود غیر عملیاتی عمل می کند.
آیا درآمد حاصل از عملیات همان درآمد عملیاتی است؟
درآمد حاصل از عملکرد و درآمد عملیاتی یک چیز است، اگرچه استفاده از آن ها ممکن است متفاوت باشد. درآمد حاصل از عملیات بیان کلی توصیف درآمدی است که شرکت از فعالیت های اصلی کسب و کار بدست می آورد، منهای هزینه های تولید شده برای درآمد. در واقع، درآمد عملیاتی معمولاً برای نشان دادن این سطح سود در صورت سود و زیان رسمی یک شرکت استفاده می شود.
درآمد حاصل از ادامه کار چیست؟
درآمد حاصل از ادامه کار عبارت دیگری است که برای توصیف این نوع سود استفاده می شود، زیرا محاسبه به طور معمول فعالیت های تجاری متوقف شده را حذف می کند. درآمد حاصل از عملیات شامل درآمد و هزینه های نامنظم است. در برخی موارد، شرکت شما ممکن است دارایی را به صورت نقدی بفروشد؛ این حرکت درآمدزایی دارد، اما به فعالیت های منظم تجاری وابسته نیست. در صورت سود و زیان، اقلام نامنظم بعد از درآمد عملیاتی و قبل از محاسبه درآمد خالص ذکر می شوند.
سودعملیاتی در مقابل درآمد قبل از بهره و مالیات
برای تعیین این سود می توان از چندین روش استفاده کرد. اولین راه، تحلیل حاشیه سود است. مورد دیگر بررسی روند سود در چند فصل یا سال به سال است. سود عملیاتی و درآمد قبل از بهره و مالیات، که معمولاً EBIT نامیده می شود، یکسان است. EBIT و سودعملیاتی به جای یکدیگر به عنوان عباراتی استفاده می شوند که همان شاخص مالی را توصیف می کنند.
جمع بندی
این موضوع میزان درآمدی را نشان می دهد که پس از پرداخت هزینه های کسب و کار شما به جز مالیات بر درآمد، باقی می ماند. بیشتر شرکت ها موارد خارق العاده و غیرتکرار را مستثنی می کنند زیرا این هزینه ها نمایانگر رویدادهای عادی عملیاتی نیستند. به عنوان مثال، یک شرکت تولید کننده قطعات یدکی، بخشی از سود فروش قطعات تولید شده را در بازار سهام سرمایه گذاری کرده است و از طریق این سرمایه گذاری، سود شناسایی کرده است؛ در اینجا، سود بدست آمده از تولید قطعات یدکی به عنوان سود عملیاتی و سود ناشی از سرمایه گذاری در بازار سهام را به عنوان سود غیرعملیاتی در نظر می گیرند. توجه داشته باشید که تکراپذیر بودن سود، یکی از نشانه های سود عملیاتی است.
حاشیه سود خالص و ناخالص چیست؟
سود خالص یا Net profit به باقیمانده مجموع درآمدها پس از کسر هزینه های عملیاتی، سایر هزینه های مالی و مالیات گفته میشود. در حقیقت سود خالص میزان باقیمانده از سود شرکت پس از کسر تمامی هزینه هاست. سود خالص میتواند مثبت و یا منفی باشد که در صورت منفی بودن به آن زیان خالص گفته می شود. سود خالص معیار مهمی برای شناسایی شرکتهای سودآور است. این معیار همچنین برای محاسبه سود هر سهم نیز مورد استفاده قرار میگیرد. به همین دلیل، عموم مردم ممکن است به جای واژه سود خالص از معادل هایی مثل درآمد خالص شرکت، سود هر سهم و یا همون EPS استفاده کنند. شرکتی که در حال رشد درآمدها و یا کاهش هزینه ها باشد، در واقع در حال بهتر کردن سود خالص خودش است./حاشیه سود خالص و ناخالص
حاشیه سود خالص چیست؟
حاشیه سود یا Profit Marigin یکی از نسبت های سودآوری می باشد که از تقسیم درآمد یا سود خالص شرکت بر فروش خالص شرکت به دست می آید. به طورکلی حاشیه سود برابر است با نسبت سود به فروش شرکت. درآمد یا سود خالص ممکن است با تفریق همه هزینه های شرکت از جمله هزینه های عملیاتی، هزینه مواد اولیه و هزینه های مالیاتی از درآمد کل به دست بیاید.
حاشیه سود به شکل درصد بیان میشود و مشخص میکند که یه شرکت چه مقدار از هر یک دلار فروش رو در حساب مربوط به درآمدها نگه داری میکند. همچنین لازم به ذکر است که حاشیه سود انواع مختلفی مثل حاشیه سود خالص، حاشیه سود ناخالص، حاشیه سود عملیاتی ، حاشیه سود قبل از مالیات و… داره که به حاشیه سود عملیاتی در مقاله های آتی میپردازیم.
برای مثال، حاشیه سود ۲۰ درصدی به این معنی است که شرکت دارای درآمد خالص ۰٫۲۰ دلار به ازای هر دلار از کل درآمدهای کسب شده هست. اگر چه برای حاشیه سود انواع مختلفی وجود دارد اما نکته مهم اینجاست که اصطلاح حاشیه سود اغلب برای اشاره به حاشیه سود خالص مورد استفاده قرار میگیرد. پس منظور از حاشیه سود، همون حاشیه سود خالص است. همچنین حاشیه سود، درصدی از اندازه گیری سود است که بیانگر میزانی می باشد که شرکت برای هر دلار از فروش به دست می آورد. اگر یه شرکت برای هر فروش پول بیشتری به دست بیاورد، طبیعتا حاشیه سود بالاتری دارد/حاشیه سود خالص و ناخالص.
سود ناخالص چیست؟
سود ناخالص یا Gross Profit هم میتواند برای هر شرکتی محاسبه بشود. شرکتها در بازه های زمانی مشخص و در هر دوره، میزان سود و ضررهایشان را اعلام میکنند. چیزی که برای سهامداران و سرمایه گذاران خیلی مهم است، میزان سود کسب شده شرکت در اون بازه زمانی هست؛ اما باید دقت بشود که این سود خالص هست و یا ناخالص. اگه عواملی مثل هزینه های عملیاتی، سایر هزینه های مالی، مالیات و… از این میزان سود کسر نشود، به اون سود، سود ناخالص گفته میشود.
حاشیه سود ناخالص
یکی از نسبت های مهم در تحلیل بنیادی شرکت ها حاشیه سود ناخالص می باشد که با بررسی آن در طی دوره های مالی می توان به اطلاعات خوبی از عملکرد شرکت ها دست یافت.
سود ناخالص هر شرکتی از اختلاف فروش و بهای تمام شده کالای فروش رفته به دست می آید. به عنوان مثال اگر محصولی به قیمت ۱۵۰۰ تومان به فروش برسد و برای تولید آن محصول ۹۰۰ تومان هزینه شده باشد سود ناخالص آن ۶۰۰ تومان خواهد بود.
سود ناخالص= فروش – بهای تمام شده کالای فروش رفته
حال حاشیه سود ناخالص از تقسیم سود ناخالص بر فروش شرکت محاسبه می شود.
فروش/ سود ناخالص = حاشیه سود ناخالص
به عنوان مثال اگر حاشیه سود ناخالص محصولی ۴۰ درصد باشد یعنی از هر ۱۰۰۰ تومان فروش شرکت، ۴۰۰ تومان عایدی نصیب آن شرکت می شود. به طور کلی از این نسبت برای محاسبه میزان سودآوری یک کالای خاص در مجموعه تولیدات شرکت و یا تبیین استراتژی فروش بهتر محصول استفاده می شود. حال سوال اینجاست که چگونه می توان از این نسبت در شرکت استفاده کرد و تغییرات این نسبت به دوره های گذشته چه اطلاعاتی را در اختیار تحلیلگر بنیادی قرار میدهد.
حاشیه سود ناخالص وابسته به دو عامل قیمت محصول و از طرفی بهای تمام شده کالای ساخته شده می باشد و هر گونه تغییری در این دو متغیر سود ناخالص شرکت را تحت تاثیر قرار میدهد. به عنوان مثال اگر این نسبت برای شرکتی ۴۰ درصد باشد بدین معنی است ۴۰ درصد از قیمت محصول به عنوان سود ناخالص آن محصول بوده است. حال اگر تعداد محصولات شرکتی بیش از یک محصول باشد این عدد به صورت میانگین مطرح می شود یعنی ممکن است محصولی دارای حاشیه سود ناخالص ۳۰ درصدی و محصول دیگر دارای حاشیه ۵۰ درصدی باشد.
برای دیدن حاشیه سود خالص و ناخالص شرکت ها می توانید از سایت کدال استفاده کنید.
سوالات متداول
سود خالص یا Net profit به باقیمانده مجموع درآمدها پس از کسر هزینه های عملیاتی، سایر هزینه های مالی و مالیات گفته میشود.
برای به دست آوردن حاشیه سود خالص باید سود خالص را به مقدار فروش تقسیم کنید.
اگه عواملی مثل هزینه های عملیاتی، سایر هزینه های مالی، مالیات و… از سود کسب شده شرکت کسر نشود، به اون سود، سود ناخالص گفته میشود.
برای به دست آوردن حاشیه سود ناخالص باید سود ناخالص را به مقدار فروش تقسیم کنید.
وابسته به دو عامل قیمت محصول و از طرفی بهای تمام شده کالای ساخته شده می باشد.
این نوشته در آموزش رایگان ارسال شده و با حاشیه سود خالص، حاشیه سود ناخالص، سود خالص، سود ناخالص برچسب گذاری شده است.
حسین رعیت
هدف تیم نسترا تبدیل شدن به بزرگترین منبع یادگیری بورس و بازارهای مالی جهانی می باشد. تمام تلاش خود را برای تهیه بهترین و باکیفیت ترین محتوا خواهیم کرد تا علاوه بر یادگیری , سهم به سزایی در درآمد شما داشته باشیم.به امید ایرانی بهتر
حاشیه سود خالص و عملیاتی؛ معیاری برای بررسی میزان سودسازی شرکتها
مسائل مالی همیشه جایگاه ویژهای در تحلیل و بررسی شرکتها دارند. از EPS گرفته تا صورتهای مالی، همگی میتوانند عملکرد یک شرکت را برای سهامداران عیان کنند. سهامداران شاخصهای فراوانی را در این میان بررسی میکنند تا بتوانند بهترین سهام را خریداری کنند. در همین خصوص، حاشیه سود خالص و عملیاتی از جمله مهمترین شاخصهایی هستند که برای بررسی وضعیت مالی و سودسازی شرکتها از آنها کمک گرفته میشود. این دو پارامتر همچنین میتوانند بیانگر توانایی شرکت در مدیریت هزینهها باشند و به همین دلیل از معیارهای مهم در تصمیمگیری برای سرمایهگذاری هستند. اما حاشیه سود چیست و حاشیه سود خالص و عملیاتی چگونه بهرهوری شرکتها را نشان میدهند؟
حاشیه سود یعنی چه؟
پیش از آنکه به توضیح حاشیه سود خالص و عملیاتی بپردازیم، بهتر است ابتدا کمی در خصوص مفهوم حاشیه سود صحبت کنیم. حاشیه سود مشخص میکند که از هر یک ریال (یا دلار) فروش محصول، چه مقدار سود کسب میشود. به این منظور مقدار سود را پس از کسر مالیات، بر میزان فروش خالص تقسیم میکنند. حاشیه سود خود به دستههای مختلفی تقسیم میشود. حاشیه سود خالص و عملیاتی، حاشیه سود ناخالص و حاشیه سود قبل از مالیات، از جمله انواع حاشیه سود به شمار میروند.
حاشیه سود به صورت درصدی بیان میشود. مثلا حاشیه سود ۳۰ درصدی نشانگر آن است که درآمد خالص شرکت به ازای هر ریال برابر است با ۰.۳ ریال از کل درآمد شرکت. چنانچه شرکت از فروش هر ریال از محصولات خود پول بیشتری کسب کند، حاشیه سود او بالاتر میرود. همچنین به عنوان یک نکته نیز باید این مطلب را در نظر گرفت که معمولا زمانی که صحبت از حاشیه سود میشود، منظور حاشیه سود خالص است.
سهامداران با توجه به این فاکتور میتوانند سوددهی شرکتها را با یکدیگر مقایسه کنند. همچنین مدیران شرکت از شاخص حاشیه سود برای اندازهگیری تولید درآمد استفاده میکنند. بهترین شیوه در این میان آن است که حاشیه سود شرکت در چند دوره با شرکتهای مشابه و فعال در همان صنعت مقایسه شود.
نکته :
درست است که بررسی میزان سود خالص معیار مهمی در تحلیل بنیادی است و افراد زیادی به آن توجه میکنند تا سوددهی شرکت را متوجه شوند، اما نمیتوان فقط و فقط به سودهای خالص توجه کرد. این مسئله موجب میشود که عملکرد شرکت به صورت دقیق بررسی نشود. نسبتهای حاشیه سود به جای آنکه میزان داراییها، سهام و سرمایهگذاریهای شرکت را تخمین بزنند، میزان پولی را در نظر میگیرند که شرکت از فروش محصولات و داراییها و سرمایهگذاریها به دست خواهد آورد.
حاشیه سود خالص چیست؟
در صورتی که هزینههای عملیاتی، مالی و مالیات را از مجموع درآمد شرکت کسر کنیم، سود خالص به دست میآید. یعنی با کسر تمامی هزینهها از سود شرکت، سود خالص به دست میآید.
سود خالص ممکن است مثبت یا منفی باشد. چنانچه حاصل محاسباتی که به آن اشاره شد، منفی باشد، به آن زیان خالص گفته میشود.
شناسایی شرکتهای سودده با بررسی سود خالص انجام میشود. همچنین به منظور محاسبه سود هر سهم نیز از این معیار استفاده میشود. دقیقا به همین خاطر است که معمولا به جای عبارت سود خالص، از عباراتی نظیر درآمد خالص شرکت یا EPS استفاده میشود. زمانی که شرکتی در مسیر رشد درآمدها و کاهش هزینهها باشد، این مسئله نشان از بهبود سود خالص آن شرکت دارد.
بیشتر بخوانید
حاشیه سود خالص را در تحلیلها مورداستفاده قرار میدهند. تغییراتی که در این معیار حاصل میشود، بیانگر تغییرات در سود هر سهم است. به این ترتیب سرمایهگذاران قادر خواهند بود که میزان تغییرات سهام مختلف را در دورههای گوناگون به دست آورند. سپس میتوانند زمان مناسب را برای خرید سهم تشخیص دهند.
درصد حاشیه سود خالص نشان میدهد که از هر یک ریال فروش شرکت، چه اندازه از آن به سود خالص تبدیل شده است. مثلا اگر حاشیه سود خالص یک شرکت ۳۳ درصد باشد نشان میدهد که از هر ۱۰۰ ریال فروش شرکت، مبلغ ۳۳ ریال آن سود خالص است. لازم به ذکر است که افزایش سود خالص به دو طریق انجام میشود؛ یا از طریق افزایش مبلغ فروش شرکت و یا از طریق کاهش هزینهها.
نکات مربوط به بررسی حاشیه سود خالص
با استفاده از گزارش عملکرد دورهای شرکت، میتوان حاشیه سود خالص و ناخالص شرکتها را تحلیل و بررسی کرد اما به هر حال باید این امر را در نظر گرفت که ممکن است شرکتها حاشیه سود خالص یا ناخالص خود را کمتر از میزان واقعیاش نشان دهند. اما در گزارش میاندورهای، حاشیه سود خالص یا ناخالص شرکت به شکل صحیح و دقیق و درستی اعلام میشود.
چنانچه افزایش حاشیه سود خالص ناشی از افزایش فروش شرکت باشد، لازم است که دلیل آن نیز مشخص شود چرا که ممکن است در یک شرکت شاهد افزایش فروش باشیم؛ اما این افزایش ناشی از افزایش نرخها باشد. آن هم در شرایطی که مقدار فروش در مقایسه با گذشته کاهش پیدا کرده باشد. چنانچه این اتفاق رخ دهد باید انتظار داشت که حاشیه سود ناخالص شرکت در آینده کم شود.
حاشیه سود عملیاتی چیست؟
حاشیه سود عملیاتی به میزان سودی گفته میشود که پس از پرداخت هزینههای متغیر و البته پیش از پرداخت بهره یا مالیات به دست میآید. در واقع این شاخص محاسبه میکند که میزان سود حاصل از هر یک ریال (یا دلار) فروش پس از پرداخت هزینههای متغیر تولید از جمله دستمزدها و مواد خام، چقدر است؛ ولی این محاسبات مربوط به زمانی است که بهره یا مالیات پرداخت نشده باشد.
درآمد عملیاتی که در محاسبه حاشیه سود عملیاتی به آن نیاز داریم، معادل با درآمد پیش از پرداخت بهره و مالیات است. به منظور اطلاع از نرخ درآمد عملیاتی و میزان فروش خالص برای هر شرکت، باید به صورتهای مالی مراجعه کرد. این اطلاعات در صورتهای مالی میاندورهای ماهانه، سهماهه، ششماهه و یا یکساله درج میشود. با مراجعه به سامانه جامع اطلاعرسانی ناشران (حاشیه سود خالص چیست؟ کدال) به آدرس www.codal.ir، میتوان به این اطلاعات دسترسی پیدا کرد.
نکاتی در خصوص حاشیه سود عملیاتی:
– سود عملیاتی بیانگر تفاوت میان سود ناخالص و هزینههای عملیاتی نظیر هزینههای اداری، توزیع، بازاریابی و فروش و سایر هزینههای عمومی است.
– حاشیه سود عملیاتی معیاری است که کنترل هزینههای عملیاتی در سودآوری شرکت را بررسی میکند.
– هرچه نسبت سود عملیاتی به میزان فروش عدد بزرگتری باشد، به این معناست که هم میزان سودآوری شرکت و هم میزان موفقیت در کاهش هزینههای عملیاتی زیاد است.
بیشتر بخوانید
روش محاسبه حاشیه سود خالص و عملیاتی
به منظور محاسبه سود عملیاتی لازم است که از فرمول زیر استفاده شود:
دقت کنید که درآمد عملیاتی که همان درآمد حاصل از کسر تمام هزینههاست، در صورت حساب سود و زیان شرکت باقی میماند. سود عملیاتی را نیز معمولا در بخش پایانی اظهارنامه درآمد درج میکنند.
مجددا یادآور میشویم که هنگام محاسبه حاشیه سود عملیاتی، درآمد عملیاتی در این فرمول، درآمدی است که قبل از پرداخت بهره و مالیات حاصل شده است. هزینه تمامی کالاهایی که به فروش رفته است و تمامی هزینههای معمول مربوط به فروش محصول و سایر هزینههای عمومی، از سود عملیاتی، درآمد خالص و سود خالص کسر میشود.
حاشیه سود خالص نیز از فرمول زیر به دست میآید:
محدودیتهای حاشیه سود خالص و عملیاتی
درست است که حاشیه سود فاکتور مهمی برای مقایسه شرکتهاست اما حاشیه سود خالص و عملیاتی را تنها میتوان به منظور مقایسه شرکتهایی که در یک زمینه فعالیت میکنند، مورد استفاده قرار داد. منظور شرکتهای فعال در یک صنعت خاص است. همچنین در حالت ایدهآل، بهتر است شرکتهایی که قصد مقیسه آنها را دارید، مدلهای فروش و تجاری و کسبوکار یکسانی هم داشته باشند.
هنگامی که شرکتهای مختلف در حاشیه سود خالص چیست؟ صنایع مختلف فعالیت میکنند، مدلهای تجاری آنها نیز متفاوت خواهد بود. بدیهی است که این مسئله تفاوت در حاشیه سود عملیاتی را در پی دارد. به همین دلیل مقایسه کردن شرکتهایی که با هم تفاوت دارند کار منطقی و عاقلانهای به نظر نمیآید.
مثلا برخی از شرکتها اقدام به فروش اجناس گرانقیمت میکنند و سود بالایی به دست میآورند. این مسئله در حالی است که ممکن است موجودی کالا و هزینههای سربار این شرکت کم باشد. همچنین شاید درآمد شرکت متوسط باشد اما حاشیه سود آن بالا باشد.
در سمت دیگر، شرکتهایی که کالاهایی اساسی تولید میکنند، نیازمند استخدام نیروی کار بیشتر و برخورداری از فضای بزرگتری هستند. این شرکتها موجودی کالای بیشتری دارند و هزینه سربار نیز در آنها به نسبت بالاست. در این شرکتها ممکن است درآمد بالا باشد اما حاشیه سود آنها پایین است.
فراموش نکنید که درآمد عملیاتی یا همان درآمد پیش از پرداخت بهره و مالیات و استهلاک، با جریان نقدی تفاوت دارد. افزایش در حساب یا سرمایه در گردش شرکتها به منظور تامین هزینههای لازم برای تولید و حفظ پایه دارایی شرکت در درآمد عملیاتی در نظر گرفته نمیشود، حال آنکه در جریان نقدی چنین نیست. بهعلاوه مدیران شرکتها با بررسی حاشیه سود عملیاتی، به این مسئله پی میبرند که افزایش جمع کل درآمد شرکت از طریق کدامیک از پروژهها اتفاق میافتد. البته شیوههای تخصیص هزینههای سربار، کار دشوار و پیچیدهای است و نباید از این مسئله غافل بود.
کاربرد حاشیه سود
حاشیه سود پایین را میتوان چنین برداشت کرد که سوددهی شرکت وضعیت ایمنی ندارد. چنانچه یک شرکت با حاشیه سود پایین با کاهش فروش مواجه شود، میزان حاشیه سود آن کمتر هم خواهد شد. در این شرایط، حاشیه سود میتوان خنثی یا به طور کلی منفی شود.
حاشیه سود پایین اطلاعات زیادی در دل خود دارد. یعنی میتوان دریافت که شرایط یک صنعت یا شرایط کلان اقتصادی چگونه است. به عنوان مثال، کم بودن حاشیه سود یک شرکت، میتواند اینگونه تعبیر شود که میزان فروش آن شرکت در مقایسه با سایر شرکتهای فعال در همان صنعت کمتر است. یا میتواند به این معنا باشد که صنعتی که شرکت مذکور در آن فعال است، شرایط نامطلوبی دارد.
همچنین حاشیه سود پایین یعنی مخارج نسبت به درآمد بیشتر است. این امر میتواند ناشی از این مسئله باشد که مشکلات مدیریتی در شرکت وجود دارد و در نتیجه، مدیران میکوشند که هزینهها را پایین نگه دارند. مخارج بالا میتواند در پی دلایل متعددی رخ دهد.
به عنوان مثال ممکن است شرکت موجودی زیادی از یک کالا داشته باشد که از میزان فروشش بیشتر است. یا ممکن است شرکت بیش از اندازه بزرگ و گسترده باشد و به این دلیل به کارمندان و فضای بیشتری نیاز داشته باشد. این مسئله طبیعتا نیازمند هزینههای بیشتری است.
در سمت دیگر، حاشیه سود بالا حاکی از آن است که شرکت میتواند به شکلی مطلوب، هزینهها را کنترل کند. به علاوه استراتژیهای قیمتگذاری نیز گهگاه در حاشیه سود خودنمایی میکند. مثلا با مشاهده حاشیه سود پایین، میتوان حدس زد کالاها با قیمت کمتری به فروش میرسند.
جمعبندی
به طور کلی حاشیه سود مفهومی است که در تحلیل سودآوری شرکتها کاربرد دارد. حاشیه سود را از تقسیم میزان سود به فروش شرکت به دست میآورند. سود عملیاتی، تفاوت سود خالص و هزینههای علمیاتی نظیر تمامی هزینههای عمومی، اداری، بازاریابی و فروش را نشان میدهد. نسبت سود عملیاتی به میزان فروش، حاشیه سود عملیاتی نام دارد. این معیار نشان میدهد که شرکت چقدر در کنترل هزینههای عملیاتی سودآوریاش موفق است. هرچه این نسبت بزرگتر باشد، به منزله سودآوری بیشتر و کاهش هزینههای عملیاتی است.
در سمت دیگر، با سود خالص سروکار داریم. سود خالص از کسر هزینههای عملیاتی، مالی و مالیات از مجموع درآمد شرکت به دست میآید. در واقع به بیان ساده، میتوان گفت سود خالص مقدار سود باقیمانده شرکت پس از کسر تمامی هزینههاست. با محاسبه نسبت سود خالص به میزان فروش، حاشیه سود خالص به دست میآید. این شاخص بیانگر میزان کنترل مطلوب هزینههای غیرعملیاتی و سودآوری شرکتها است و نشان میدهد که شرکت از بازدهی بالایی برخوردار است.
حاشیه سود (Profit Margin) چیست و چگونه محاسبه میشود؟
حاشیه سود یا Profit Margin یکی از نسبتهای سودآوری است که معمولا برای سنجش میزان درآمدزایی یک شرکت یا فعالیت تجاری مورد استفاده قرار میگیرد. این معیار نشان میدهد که چند درصد از فروش به سود تبدیل شده است. به عبارت ساده، عدد کنار این درصد نشان میدهد که چه مقدار سود برای هر دلار (یورو یا هر ارز دیگری) در فروش یک کسبوکار به دست آمده است. به عنوان مثال، اگر یک کسبوکار گزارش دهد که در سهماهه اخیر به حاشیه سود ۳۵ درصدی دست یافته، به این معنی است که برای هر دلار فروش ایجاد شده، خالص ۰/۳۵ دلار درآمد داشته است.
انواع مختلفی از حاشیه سود وجود دارد. با این حال، در استفاده روزمره، معمولا به حاشیه سود خالص اشاره میکنیم. این مهم در نتیجه نهایی که شرکت پس از اینکه همه هزینهها، از جمله مالیات و موارد اضافی را از درآمد خارج کرد، مشخص میشود. در متن پیش رو به بررسی فرمولها و انواع این نوع سوددهی پرداختیم تا درک بهتر این موضوع را برای شما آسان کنیم.
مبانی حاشیه سود
کسبوکارها و افراد در سراسر جهان، فعالیتهای اقتصادی انتفاعی را با هدف ایجاد سود انجام میدهند. با این حال، اعداد مطلق – مانند فروش ناخالص X میلیون دلار، هزینههای تجاری Y هزار دلار یا درآمد Z دلار – نمیتواند تصویری روشن و واقعبینانه از سودآوری و عملکرد یک کسبوکار ارائه دهد. چندین معیار کمی مختلف برای محاسبه سود (یا زیان) کسبوکار به کار میرود که ارزیابی عملکرد یک کسبوکار را در دورههای زمانی مختلف یا مقایسه آن با رقبا آسانتر میکند. این اقدامات حاشیه سود نامیده میشوند.
در حالی که کسبوکارهای اختصاصی، مانند مغازههای محلی، ممکن است حاشیه سود را به تعداد دفعات دلخواه خود محاسبه کنند (مانند هفتگی یا دو هفته یکبار)، کسبوکارهای بزرگ از جمله شرکتهای بازرگانی، موظفاند آن را مطابق با بازههای زمانی استاندارد گزارش (مانند سهماهه یا سالانه) گزارش دهند. کسبوکارهایی که با پول قرض شده کار میکنند ممکن است ملزم به محاسبه و گزارش آن به وامدهنده (مانند بانک) به صورت ماهانه به عنوان بخشی از روشهای استاندارد باشند.
سود یا حاشیه سود چهار سطح دارد:
- سود ناخالص
- سود عملیاتی
- سود قبل از مالیات
- سود خالص
این موارد در صورت درآمد شرکت به ترتیب زیر منعکس شده است: شرکت درآمد فروش را دریافت کرده، سپس هزینههای مستقیم محصول خدمات را پرداخت میکند. آنچه باقی حاشیه سود خالص چیست؟ مانده حاشیه ناخالص است. سپس هزینههای غیرمستقیم مانند دفتر مرکزی شرکت، تبلیغات، تحقیق و توسعه را پرداخت میکند. آنچه باقی مانده حاشیه عملکرد است. سپس سود بدهی را پرداخت میکند و هرگونه هزینه یا ورودی غیرمعمول غیرمرتبط با کسبوکارها اصلی شرکت را با حاشیه قبل از مالیات باقی مانده اضافه یا کم میکند. سپس مالیات میپردازد و حاشیه خالص را که به عنوان درآمد خالص نیز شناخته میشود، باقی میگذارد.
انواع حاشیه سود
اجازه دهید انواع مختلف حاشیه سود را با دقت بیشتری بررسی کنیم.
۱- حاشیه سود ناخالص
با فروش شروع کنید و هزینههایی را که مستقیما مربوط به ایجاد یا ارائه محصول یا خدمات مانند مواد اولیه، نیروی کار و غیره است، بردارید. این هزینهها معمولا به عنوان “هزینه کالاهای فروخته شده” یا “هزینه محصولات فروخته شده” یا ” هزینه فروش” شناخته میشوند. در صورت داشتن درآمد مناسب، شما حاشیه ناخالص دریافت میکنید. محاسبه آن بر اساس فروش هر محصول انجام میشود. حاشیه ناخالص برای شرکتی که مجموعه محصولات خود را تجزیهوتحلیل میکند (هرچند این دادهها با عموم به اشتراک گذاشته نمیشود) مفید است، اما به طور کلی حاشیه ناخالص تصویر ناخالص سودآوری یک شرکت را نشان میدهد.
۲- حاشیه سود عملیاتی
با کسر هزینههای فروش، هزینههای عمومی، اداری یا عملیاتی، از میزان سود ناخالص یک شرکت، ما حاشیه سود عملیاتی دریافت میکنیم که به عنوان سود قبل از بهره و مالیات یا EBIT شناخته میشود. در نتیجه رقم درآمد موجود برای پرداخت بدهی و دارایی صاحبان کسبوکارها و همچنین بخش مالیاتی، سود حاصل از عملیات اصلی و مستمر یک شرکت است. این سود اغلب توسط بانکداران و تحلیلگران جهت ارزشگذاری کل یک شرکت برای خریدهای احتمالی مورد استفاده قرار میگیرد.
۳- حاشیه سود قبل از مالیات
درآمد عملیاتی را کسر کرده و هزینه سود را با افزودن هرگونه درآمد از سود، حساب کنید. اقلام غیرتکراری مانند سود یا زیان ناشی از عملیات متوقف شده را تعدیل کنید و سود قبل از مالیات یا درآمد قبل از مالیات (EBT) داشته باشید. سپس بر درآمد تقسیم کنید تا حاشیه سود پیش مالیات را به دست آورید.
حاشیه سود قبل از مالیات، همه سطوح از سود باقی مانده را با فروش مقایسه میکند. به عنوان مثال، ۴۲ درصد حاشیه ناخالص به این معنی است که به ازای هر ۱۰۰ دلار درآمد، شرکت ۵۸ دلار هزینههایی را که مستقیما به تولید محصول یا خدمات مرتبط است، پرداخت میکند و ۴۲ دلار به عنوان سود ناخالص باقی میماند.
۴- حاشیه سود خالص
حاشیه سود خالص با تقسیم سود خالص بر فروش خالص یا تقسیم درآمد خالص بر درآمد حاصل از یک دوره زمانی معین محاسبه میشود. در زمینه محاسبه حاشیه سود، سود خالص و درآمد خالص به جای یکدیگر استفاده میشود. به طور مشابه، فروش و درآمد به جای یکدیگر استفاده خواهند شد. سود خالص با کسر تمام هزینههای مربوط از جمله هزینههای مربوط به مواد اولیه، کار، عملیات، اجاره، پرداخت سود و مالیات از مجموع درآمد ایجاد شده تعیین میشود. فرمول اصلی محاسبه این مورد به این شرح است:
حاشیه سود چیست و چگونه محاسبه میشود؟
هر کسب و کاری برای رشد و توسعه خود باید اطلاعات مالی را پیگیری کرده و نحوه عملکرد و میزان پیشرفت خود را اندازه گیری کند. یکی از معیارهایی که باید به آن توجه داشت حاشیه سود یک کسب و کار است. در ادامه این مطلب بیشتر در خصوص حاشـیه سود، انواع آن و نحوه محاسبه حاشیه سود برای کسب و کارهای مختلف صحبت خواهیم کرد.
حاشیه سود چیست؟
برای اینکه بتوانید حاشیه سود کسب و کار خود را تعیین و محاسبه کنید ابتدا باید با مفهوم حاشـیه سود آشنا شوید. حاشیه سود یکی از نسبتهای سودآوری است که معمولاً برای سنجش میزان درآمد یک شرکت یا یک فعالیت تجاری استفاده میشود. این مقدار نشان میدهد که چند درصد از فروش به سود تبدیل شده است. به بیان ساده، رقم درصد نشان میدهد که یک کسب و کار در ازای هر دلار فروش چند سنت سود ایجاد کرده است.
به عنوان مثال، اگر یک کسب و کار گزارش دهد که در سه ماهه گذشته به حاشیه سود 35 درصدی دست یافته است، به این معنی است که به ازای هر دلار فروش انجام شده، درآمد خالص 0.35 دلار داشته است.
ردیابی حاشیه سود به شما کمک میکند تا بر سلامت مالی کسب و کار خود نظارت داشته باشید و در آینده تصمیمات تجاری بهتری بگیرید. همچنین، به شما کمک میکند تا مسائل و مشکلات مالی را سریعتر حل کنید. حاشـیه سود خوب میتواند شرکت یا کسب و کار شما را برای سرمایه گذاران جذابتر کند.
انواع حاشیه سود
حاشیه سود انواع گوناگونی دارد که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم.
حاشیه سود خالص
حاشیه سود خالص کل درآمدی است که پس از محاسبه تمام هزینهها و کسر آن از مقدار عایدی باقی مانده باشد. این مقدار حاشـیه سود کلی یا «متعارف» شماست. حاشیه سود خالص شما مواردی مانند بهای تمام شده کالای فروخته شده (COGS)، هزینههای عملیاتی، پرداخت بدهیها، مالیاتها، پرداختهای یکباره و هرگونه درآمد حاصل از سرمایه گذاری را در برمیگیرد.
حاشیه سود خالص توانایی کلی کسب و کار شما برای تبدیل درآمد به سود را نشان میدهد. شما میتوانید از حاشـیه سود خالص برای تعیین میزان سودآوری شرکت خود و نیز اندازه گیری میزان سود از کل درآمد کسب و کار خود استفاده کنید.
برای محاسبه حاشیه سود خالص کسب و کار خود از فرمول زیر استفاده کنید:
حاشیه سود خالص = (درآمد خالص تقسیم بر عایدی) ضربدر 100
اگر درآمد خالص کسب و کار خود را نمیدانید، میتوانید از فرمول سود زیر نیز برای محاسبه حاشیه سود استفاده کنید:
حاشیه سود خالص = [(درآمد – بهای تمام شده کالای فروخته شده – هزینه های عملیاتی – سایر هزینه ها – بهره – مالیات) تقسیم بر عایدی] ضربدر 100
حاشیه سود ناخالص
حاشیه سود ناخالص درآمد باقی مانده پس از حسابداری بهای تمام شده کالای فروخته شده را اندازه گیری میکند. حاشـیه سود ناخالص شما شامل هزینههای سربار، مانند آب و برق یا اجاره نمیشود. حاشیه سود ناخالص یکی از ساده ترین معیارهای سودآوری است زیرا سود را به عنوان درآمد باقیمانده پس از محاسبه بهای تمام شده کالای فروخته شده تعریف میکند.
به طور معمول، معادله حاشیه سود ناخالص برای تعیین حاشـیه سود یک سرویس یا تولید و فروش یک محصول استفاده میشود و به شما این امکان را میدهد که میزان درآمدی را که از هر مورد حاصل میکنید ببینید. معمولاً از حاشـیه سود ناخالص برای محاسبه حاشیه سود کل یک کسب و کار استفاده نمیشود. حاشیه سود ناخالص به شما میگوید که کدام اقلام بیشترین و کمترین سود را دارند.
خب، چگونه حاشیه سود ناخالص را محاسبه کنیم؟ برای تعیین حاشیه سود ناخالص از فرمول زیر استفاده کنید:
حاشیه ناخالص = [(درآمد کل – بهای تمام شده کالای فروخته شده) تقسیم بر کل عایدی] ضربدر 100
حاشیه سود عملیاتی
حاشیه سود عملیاتی تمام هزینههای سربار، عملیاتی، اداری و فروش لازم برای عملیات روزانه تجاری را در نظر میگیرد. با این حال، بدهی، مالیات و سایر هزینههای غیرعملیاتی را شامل نمیشود. اساساً، حاشیه عملیاتی درآمد حاصل از فعالیتهای عملیاتی را به شما نشان میدهد.
برای محاسبه حاشیه سود عملیاتی کسب و کار خود از فرمول زیر استفاده کنید:
حاشیه سود عملیاتی = (درآمد عملیاتی تقسیم بر عایدی) ضربدر 100
فرمول حاشیه سود
همانطور که مشاهده میکنید، چند راه برای تعیین حاشـیه سود وجود دارد. با این حال، تعیین این مقدار بستگی به نوع حاشیه سودی (به عنوان مثال، عملیاتی، ناخالص، و غیره) دارد که میخواهید محاسبه کنید.
برای تعیین حاشـیه سود کلی کسب و کار یا شرکت خود باید از فرمول حاشیه سود خالص استفاده کنید:
محاسبه حاشیه سود = (درآمد خالص تقسیم بر عایدی) ضربدر 100
اگر میخواهید به راحتی اطلاعات را به فرمول بالا اضافه کنید، از این سه مرحله برای تعیین حاشیه سود استفاده کنید:
- درآمد خالص کسب و کار خود را تعیین کنید (کل عایدی منهای هزینه ها).
- درآمد خالص خود را بر عایدی تقسیم کنید (که فروش خالص نیز نامیده میشود).
- کل این مقدار را در 100 ضرب کنید تا درصد حاشـیه سود خود را بدست آورید.
مثال هایی از نحوه محاسبه درصد حاشیه سود
در این بخش با ذکر چند مثال نحوه محاسبه حاشیه سود کلی یا خالص و همچنین حاشـیه سود ناخالص و عملیاتی را بررسی میکنیم.
مثال اول: محاسبه حاشیه سود خالص
برای این مثال، فرض کنید که نمیدانید میزان درآمد خالص کسب و کارتان چقدر است. از آنجایی که میزان درآمد خالص را نمیدانید، از فرمول زیر استفاده کنید:
حاشیه سود خالص = [(درآمد – بهای تمام شده کالای فروخته شده (COGS) – هزینه های عملیاتی – سایر هزینه ها – بهره – مالیات) تقسیم بر عایدی] ضربدر 100
برای تعیین درآمد خالص خود، بخش اول فرمول را دنبال کنید که هزینههای مختلف را از عایدی شما کم میکند. در اینجا به تفکیک هزینههایی که باید از عایدی خود کم کنید عبارتند از:
- بهای تمام شده کالای فرخته شده (COGS): 4000 دلار
- هزینه های عملیاتی: 3000 دلار
- سایر هزینهها: 1500 دلار
- بهره: 500 دلار
- مالیات: 1000 دلار
فرض کنید عایدی شما 20000 دلار است. مجموع هزینههای شما به 10000 دلار میرسد. حالا این مقادیر را در فرمول بالا قرار دهید تا حاشیه سود خالص خود را پیدا کنید.
[(20,000 دلار – 4,000 دلار – 3,000 دلار – 1,500 دلار – 500 دلار – 1,000 دلار) تقسیم بر 20,000 دلار] ضربدر 100
حاشیه سود خالص کسب و کار شما 50٪ یا 0.50 [(10000 تقسیم بر 20000 دلار) ضربدر 100] خواهد بود.
اگر از قبل میزان درآمد خالص خود را میدانید، میتوانید از مرحله کم کردن هزینههای خود از عایدی صرف نظر کنید و به سادگی درآمد خالص خود را بر عایدی تقسیم کنید، سپس کل این عدد را در 100 ضرب کنید (یعنی از فرمول (درآمد خالص تقسیم بر عایدی) ضربدر 100 استفاده کنید).
مثال دوم: محاسبه حاشیه سود ناخالص
فرض کنید که میخواهید حاشیه سود ناخالص یک محصول خاص را پیدا کنید. برای یافتن حاشیه سود ناخالص، باید بدانید که این محصول با چه قیمتی یا به چه ارزشی فروخته میشود (یعنی عایدی) و هزینه ساخت آن چقدر است (یعنی بهای تمام شده کالای فروخته شده).
تصور کنید یک پیراهن را به قیمت 25 دلار میفروشید. هزینه تولید این پیراهن (COGS) 15 دلار است. برای پیدا کردن حاشـیه سود ناخالص خود، این ارقام را به فرمول زیر اضافه میکنیم:
حاشیه سود ناخالص = [(درآمد کل – COGS) تقسیم بر کل عایدی] ضربدر 100
حاشیه سود ناخالص = [(25 دلار – 15 دلار) تقسیم بر 25 دلار] ضربدر 100
حاشیه سود ناخالص کسب و کار شما 40 درصد یا 0.40 است. این به این معنی است که شما از هر پیراهنی که میفروشید 40 درصد درآمد کسب میکنید.
مثال سوم: محاسبه حاشیه سود عملیاتی
فرض کنید میخواهید حاشـیه سود عملیاتی کسب و کار خود را پیدا کنید. درآمد عملیاتی شما 10000 دلار و درآمد شما 40000 دلار است. اطلاعات عملیاتی خود را در فرمول حاشیه سود عملیاتی قرار دهید.
حاشیه سود عملیاتی = (درآمد عملیاتی تقسیم بر عایدی) ضربدر 100
حاشیه سود عملیاتی = (10000 دلار تقسیم بر 40000 دلار) ضربدر 100
حاشیه سود عملیاتی کسب و کار شما 25% یا 0.25 است.
حاشیه سود استاندارد
حاشیه سود در صنایع و حوزههای تجاری مختلف متفاوت است. حاشیه سود “خوب” برای یک شرکت ممکن است برای یک کسب و کار دیگر “بد” محسوب شود. به دلیل عوامل اقتصادی هر صنعت، صاحبان مشاغل در برخی از بخشها نسبت به سایر بخشها حاشـیه سود بیشتری دارند.
فرض کنید شما صاحب یک قنادی هستید و بهترین کیکهای عروسی شهر را درست میکنید. شما فروش بسیار خوبی داشتهاید و پس از انجام محاسبات، به حاشیه سود خالص 21% میرسید. اما دوست شما صاحب یک شرکت فناوری اطلاعات حاشیه سود خالص چیست؟ است که شبکههای کامپیوتری پیچیدهای را برای مشاغل مختلف نصب و راه اندازی میکند و حاشیه سود خالص آن 16 درصد است. آیا این بدان معناست که شما صاحب کسب و کار بهتری هستید زیرا حاشـیه سود شما پنج درصد بهتر است؟ نه. این درست نیست زیرا حاشـیه سود مختص صنعت است.
بر همین اساس، ممکن است به عنوان یک حسابدار انتظار حاشـیه سود 19.8٪ را داشته باشید. اگر در حوزه خدمات غذایی فعالیت میکنید، ممکن است فقط 3.8 درصد سود خالص داشته باشید. آیا این بدان معناست که شما باید قنادی خود را بفروشید و حسابدار شوید؟ خیر. حاشیه سود میزان درآمدی را که خواهید داشت یا میتوانید داشته باشید اندازه گیری نمیکند، بلکه فقط میزان درآمد واقعی از هر تومان فروش را اندازه میگیرد.
اگر مشاور هستید، احتمالاً حاشیه سود شما بسیار زیاد است، زیرا هزینه سربار بسیار کمی دارید. شما نمیتوانید خود را با تولیدکنندهای مقایسه کنید که فضا و تجهیزات را اجاره میکند و باید مواد خام بخرد.
میانگین حاشیه سود شما به چند عامل مختلف بستگی دارد. برخی از این عوامل شامل تعداد کارمندان، محل کسب و کار، نوع کسب و کار، اندازه، نحوه مدیریت موجودی و سیستمهای عملیاتی است. از آنجایی که حاشـیه سود هر شرکتی متفاوت است، بنابراین نمیتوانید حاشـیه سود خود را با شرکتهای فعال در صنایع دیگر مقایسه کنید. سوالی که اینجا مطرح میشود این است که حاشیه سود خوب چقدر است؟
با توجه به جدول زیر میتوانید برخی از حاشیه سود خالص و ناخالص استاندارد برای صنایع مختلف را مشاهده کنید:
راه های بهبود حاشیه سود
آیا حاشیه سود شما نیاز به کمی بهبود دارد؟ اگر چنین است، نگران نباشید … شما تنها نیستید. اگر میخواهید حاشـیه سود کسب و کارتان را افزایش دهید، ممکن است فقط نیاز به انجام چند تغییر کوچک داشته باشید. در نهایت، شما میتوانید هزینهها و مخارج کسب و کار خود را کاهش داده و فروش را افزایش دهید تا حاشیه سود خود را بهبود ببخشید.
برای کم کردن هزینهها شما میتوانید:
- روابط خود با تامین کنندگان و فروشندگان را بهینه سازی کنید.
- به دنبال راه حل های جایگزین برای فرآیندهای فعلی باشید.
- محصولات و خدماتی را که فروش خوبی ندارند اصلاح و یا حذف کنید.
- هزینه های تجاری و عملیاتی خود را کاهش دهید.
- مواردی را که باعث هدررفت سرمایه و کاهش سود شما میشوند شناسایی و رفع کنید.
اگر میخواهید فروش خود را افزایش دهید، موارد زیر را در نظر بگیرید:
- موجودیهای قدیمی خود را با تخفیف به فروش برسانید.
- قیمتها را به تناسب و با قاعده افزایش دهید.
- از تکنیکهای بیش فروشی (Upselling) و فروش مکمل (Cross-selling) استفاده کنید.
- برای حفظ مشتریان و تبدیل آنها به مشتری وفادار راهکارهایی بیاندیشید.
- نظارت بر موجودی خود را ارتقا دهید.
شما میتوانید با استفاده از نرم افزارهای حسابداری پیشرفته، مثل نرم افزار حسابداری محک، تمام هزینههای کسب و کار خود را با دقت زیاد و به راحتی مدیریت کنید و حاشیه سود خود را بهبود دهید.