بازار سرمایه یا بازار مالی چیست؟

بایدها و نبایدهای موفقیت در بازارهای مالی
دو رکن اصلی برای حضور هوشمندانه در تمام بازارهای مالی، «آموزش دیدن» و «به روز نگه داشتن اطلاعات» است. آموزش، یک مسیر درست برای رسیدن به موفقیت است. اگر شما هم جز آن دسته افرادی هستید که تاکنون در مسیر درست برای آموزش قرار نگرفتید و با شکستهای متعددی در بازارهای مالی مواجه شدید، حتما سوال هایی هم در این زمینه برایتان پیش آمده است ؛
چرا در اکثرا معاملات شکست میخوریم؟ استراتژی درست کدام است؟ تحلیل فاندامنتال یک ارز چه تاثیری بر روی معاملات خواهد گذاشت؟ آیا با استفاده از شاخصهای آنچین (درون شبکهای) میتوان از تغییر روند مارکت سریعتر مطلع شد؟ دلیل اهمیت اقتصاد کلان چیست؟ آیا اخبار سوشال مدیا در روند بازار تاثیرگذار است؟ و.
اگر به دنبال پاسخ این سوالات هستید در ادامه با آکادمی رمزعلی همراه ما باشید!
راز موفقیت در بازارهای مالی چیست؟
تک بُعدی بودن در بازار های مالی هرگز جواب نمیدهد! مسلما تحلیل تکنیکال به تنهایی پاسخگو نیست! بارها پیش آمده که متوجه دلیل تغیر روند بازار نمیشویم و تنها با دید تکنیکال در نقاط حمایتی اقدام به خرید میکنیم و سپس منتظر بازگشت از آن سطح هستیم. بارها پیش آمده که هرچه قیمت کاهش پیدا میکند، یک پله ورود میکنیم تا اصطلاحا میانگین کم کنیم اما غافل از این نکته اساسی هستیم که عوامل بسیار زیادی در بازار ارزهای دیجیتال تاثیرگذار هستند.
در این مواقع ممکن است سرمایه شما در خواب برود و یا تقاضای چشم گیری در بازار نباشد که قیمت را رو به بالا حرکت دهد. دقیقا همینجاست که شما متضرر میشوید. اگر خوش شانس باشید و متضرر هم نشوید، تحلیل اشتباهی انجام دادهاید و بازار بر خلاف تحلیل شما پیش رفته است. واقعیت امر این است که بازار فعلی به آن حد از پیچیدگی و پختگی لازم رسیده است که دیگر نمیتوان آن را صرفا با اندیکاتورها و تحلیل تکنیکال تجزیه و تحلیل کرد ویا صرفا به کانال های سیگنال رجوع نمود!
نیاز شما تحلیل تکنیکالی است که با روانشناسی فردی، مارکت، همچنین استراتژی صحیح پرایس اکشن و میزان عرضه و تقاضا آمیخته شده باشد تا در نهایت تاییدیه های مطمئنی به شما دهد. اما کماکان کافی نیست!
چون یک معامله گر در چارت، چیزی که پیش از این اتفاق افتاده است را مشاهده میکند نه آن چیزی که قرار است اتفاق بیافتد!
اصل اول برای حضور در بازارهای مالی دانستن «اقتصاد کلان» است
اقتصاد کلان همواره متغیر اصلی بازارهای مالی برای سناریو های بلند مدت و میان مدت است. همچنین نوسانات بازارهای مالی همگی متاثر از عوامل اقتصاد کلاناند. عواملی مانند سیاست های پولی و سیاست های مالی، تنش های ژئوپولتیک، مشکلات زنجیره تامین و. . یک سرمایه گذار موفق با شناخت و تحلیل دادههای اقتصادی متوجه خواهد شد که قرار است در بازارهای مالی چه اتفاقی رخ دهد و یا حتی مومنتوم بازار عوض میشود یا خیر.
رازی که بر ملا کردیم، سبک جدید مارکت اکشن است!
سبک مارکت اکشن، یک سبک نوآور است که برای حضور موفق در بازارهای مالی طراحی شده است. در مارکت اکشن فرد متوجه خواهد شد که به چه مولفههایی در زمان مناسب، چه میزان وزنی دهد و همچنین برای هرکدام از آنها چند سناریو خواهد داشت. در مارکت اکشن فرد میداند که چه زمانی میتواند از منظر اقتصاد کلان معاملات ضد روند بگیرد و یا حتی چه روزها و هفتههایی هرگز معاملات باز نداشته باشد!
فرد با مطالعه گذشته و چرخه های مختلف اقتصادی در بازار، تاثیر فاحش اقتصاد کلان را مشاهده خواهد کرد. دقیقا در همین نقطه است که یک معامله گر به تجربه و درک عمیقی از تاثیرات عوامل کلان پی خواهد برد.
نقش دادههای درون شبکه در مارکت اکشن چیست؟
دادههای درون شبکه نقش مستقیمی در کنار اقتصاد کلان دارند. در حقیقت این دو مانند اجزای دومینو به یکدیگر متصلاند. در نتیجه همراه با اقتصاد کلان کاملا ضروری است که تحرکات سرمایه گذاران سازمانی، صرافیها، نهنگها، معامله گران بلندمدت و کوتاه مدت، سلامت شبکه، ارزندگی ارزها و حتی معاملات آپشن و فیوچرز و.. را به صورت تخصصی مورد بررسی قرار داد.
اما ممکن است درتمام این شاخص ها اطلاعات نادرست و به اصطلاح زائد یافت شود. سبک مارکت اکشن به گونهای طراحی شده است تا در کمترین زمان ممکن به موفقترین و صحیح ترین دادهها برسید! یعنی تمام شاخصها و دادهها، بهینه و شخصی سازی شدهاند و حتی راه و روش تشخیص دادههای مهم از مابقی دادهها آورده شده است. در کنار آگاهی کامل از اقتصاد کلان و دادههای درون شبکه برای سرمایه گذاری بر روی پروژه ها باید بررسیهای لازم کامل انجام شود .
تحلیل فاندامنتال (بنیادین) و اخبار سوشال مدیا چه جایگاهی در مارکت اکشن دارند؟
با اخبار سوشال مدیا، شت کوینها بر سر زبان میافتند. در برخی موارد ممکن است باتوجه به اخبار سوشال(شبکههای اجتماعی) و حاشیه سازی، بالا رفتن منشنها و. ، توجه افراد مبتدی به یک ارز جلب شود. همینجاست که ارز مورد نظر به اصطلاح پامپ میشود بدون آن که از نظر فاندامنتالی، رویکرد مثبتی برای ارائه داشته باشد. داده های سوشال و شبکههای اجتماعی نیز زمانی مثمر ثمر هستند که صحت یک پروژه تایید شده باشد. در این زمان است که میتواند دید خوبی به ما بدهد.
رونمایی آکادمی رمزعلی از مارکت اکشن
مارکت اکشن برای اولین بار توسط تیم آکادمی رمزعلی طراحی و اجرا شده است. در مارکت اکشن ارزهایی که در واچ لیست یا سبد سرمایه گذاری قرار داده میشوند از فیلترهای متعددی میگذرند. مارکت اکشن کمک میکند با توجه به حوزهی فعالیت ارز انتخابی، معیارهایی برای تایید پروژه داشته باشید. همچنین امکان آموزش و دسترسی به سایت های معتبر و جدید، فیلتر نویسی و داشبورد سازی از روشهای جدید و مفید هم وجود دارد.
در این سبک تمام ابعاد بازارهای مالی بررسی میشوند و چرخههای بازار و زمان های مختلف به هرکدام وزن مشخصی داده میشود که این وزن را علم اقتصاد کلان مشخص میکند. بعد از شناخت و درک کافی از اقتصاد کلان به دنبال ردپای سرمایه گذاران سازمانی و نهنگها و تحرکات آنها در شاخصهای آنچین هستیم و با روشی جدید از عرضه و تقاضا و سلامت شبکه و به طور کلی قدرت و تغییر مومنتوم آگاه میشویم و در بخش های تخصصی تر به مارکت دیتا خواهیم رسید و دید زیبایی حتی در زمینه مدیریت ریسک بدست خواهیم آورد.
اگر شما هم به مارکت اکشن علاقهمند شدید و خواهان یادگیری و اطلاعات بیشتر در این زمینه هستید، میتوانید به وبسایت آکادمی امیر رمزعلی مراجعه نمایید.
آشنایی با ۱۰ اصطلاح پرکاربرد بورس در روزهای رونق بازار سرمایه
همزمان با رونق بورس در نخستین ماههای سال ۹۹، برای موفقیت بیشتر بهتر است با مفهوم ۱۰ اصطلاح پرکاربرد بازار سرمایه آشنا شوید.
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، اگر این روزها اخبار اقتصادی را دنبال کنید بدون شک از رونق بازار سرمایه خبر دارید. در هفتههای اخیر رشد شاخص کل، سهامداران را راضی و بسیاری از افراد را ترغیب کرده که هر طور شده است وارد فضای پرریسک و هیجان بورس شوند. شاید برای بسیاری از افراد و مشتاقان ورود به بازار سرمایه این سوال پیش آمده باشد که شاخص بورس چیست؟ و نوسانات و کم و زیاد شدن عدد این شاخص چه معنی و چه تاثیری بر تابلوی تالار شیشهای دارد و توجه به شاخص کل چه کمکی به سرمایهگذار یا معاملهگران بورس میکند.
آنچه مسلم است این است که بازار سرمایه همچون هر کسب و کاری نیاز به آموزش دارد. آشنایی با اصطلاحات و مفاهیم پرکاربرد بورس یکی از اولویتهایی است که هر سرمایهگذاری باید انجام دهد. مثلا اینکه پرتفوی چیست؟ عرضه اولیه به چه معناست از جمله مواردی هستند که باید برای سرمایهگذاری مستقیم یا غیرمستقیم در بورس با آنها آشنا بود.
در ادامه ۱۰ مورد از پرکاربردترین اصطلاحات و مفاهیم بورس را با هم مرور میکنیم.
شاخص کل | سطح عمومی قیمت و سود سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس |
پرتفوی | صندوق سرمایهگذاری متشکل از داراییهای متنوع |
عرضه اولیه | زمانی که سهام یک شرکت برای اولین بار به عموم مردم عرضه میشود |
تحلیل تکنیکال و بنیادی | تحلیل بنیادی: محاسبه ارزش ذاتی هر سهم تحلیل تکنیکال: مطالعه آمارهای فعالیت بازار |
سبدگردانی | چیدمان صحیح داراییها در قالب یک سبد مشخص |
صندوقهای سرمایهگذاری قابل معامله در بورس (ETF) | مجموعه یا سبدی از داراییهای مالی |
صندوق سرمایهگذاری شاخصی | انطباق پرتفوی سرمایهگذاری با شاخص بازار سهام |
صندوقهای سرمایهگذاری مشترک | سازوکارهای سرمایهگذاری در بازارهای مالی که شرایط بازار را ازنظر ریسک و بازده برای سرمایهگذاران مختلف مساعدتر میکنند |
دارایی تحت مدیریت | نشاندهنده ارزش بازار همه داراییهای مالی |
ارزش خالص دارایی NAV | ارزش روز همه داراییها پس از کسر ارزش روز بدهیها است |
پس از مرور اجمالی اصلاحات پر کاربرد بورس در جدول بالا، در ادامه میتوانید تعاریف کاملتر و کاربردی تری را از این اصطلاحات ببینید و بخوانید:
در بورس تهران شاخص بازدهی یا همان شاخص قیمت و بازده نقدی با نام TEDPIX شناخته میشود. این شاخص همان شاخصی است که همیشه در رسانهها اعلام میشود. شاخص کل در بین فعالان بازار و سرمایهگذاران یکی از پرکاربردترین شاخصهاست.
به طور کلی این شاخص بیانگر سطح عمومی قیمت و سود سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس است، بهعبارتدیگر تغییرات شاخص کل بیانگر میانگین بازدهی سرمایهگذاران در بورس است. برای درک سادهتر مفهوم شاخص کل، فرض کنید که شما از تمام شرکتهای بورسی به تعداد مساوی خریداری کنید. در این صورت تغییرات شاخص کل بورس برابر با میزان بازدهی سبد سهام شما خواهد بود. در واقع شاخص کل تغییرات قیمت سهام و سودهای سالیانهای را که شرکتها به شما پرداخت میکنند، محاسبه میکند.
- پرتفوی (Portfolio)
پرتفوی یک واژه فرانسوی و بهظاهر خیلی پیچیده است، اما مفهوم کاملاً واضحی هم در بازار سرمایه دارد که به مجموعه یا سبدی از داراییهای مالی گفته میشود.
بهبیاندیگر پرتفوی ترکیبی مناسب از سهام یا سایر داراییهاست که یک سرمایهگذار آنها را خریداری کرده است. هدف از تشکیل پرتفوی سهام یا سبد سهام، کاهش ریسک غیرسیستماتیک سرمایهگذاری است؛ بدین ترتیب، سود یک سهم میتواند ضرر سهام دیگر را جبران کند.
پرتفوی بهصورت مستقیم توسط سرمایهگذاران نگهداری شده یا بهوسیله سبدگردانهای حرفهای مدیریت میشود. بازده سرمایهگذاری در پرتفوی معادل بازده متوسط آن پرتفوی خواهد بود؛ اما ریسک پرتفوی بهدلیل کاهش ریسک غیرسیستماتیک در اغلب موارد کمتر از متوسط ریسک سهام داخل سبد است.
صندوقهای سرمایهگذاری مشترک و شرکتهای سرمایهگذاری نمونههایی هستند که بهصورت پرتفوی سرمایهگذاری میکنند و برای قیمتگذاری آنها مهمترین عامل ارزش خالص پرتفوی این شرکتهاست.
عرضه اولیه (IPO) به زمانی گفته میشود که سهام یک شرکت برای نخستین بار به عموم مردم عرضه میشود. عرضههای اولیه معمولاً توسط شرکتهای کوچک و جوان که به دنبال سرمایه برای گسترش هستند انجام میشود، همچنین شرکتهای بزرگ خصوصی نیز که به دنبال تبدیلشدن به سهامی عام هستند، عرضه عمومی اولیه انجام میدهند.
جزئیات سهامی که بازار سرمایه یا بازار مالی چیست؟ عرضه میشود، به اطلاع سرمایهگذاران بالقوه میرسد. از مزایای عرضه اولیه در بورس دستیابی ارزانتر به سرمایه، افزایش سرمایه، شفافیت اطلاعاتی و معافیت مالیاتی را میتوان نام برد. از معایب این کار هزینههای قانونی، حقوقی و بازاریابی عرضه اولیه، الزام به افشای اطلاعات مالی، کاهش کنترل و افزایش ریسک دعاوی حقوقی است.
- تحلیل تکنیکال و بنیادی
تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) به دنبال محاسبه ارزش ذاتی هر سهم است و به این منظور به مطالعه هر چیزی، از وضعیت کلی اقتصاد و صنعت تا وضعیت مالی شرکت و مدیریت آن میپردازد. اما تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) از طریق مطالعه آمارهای فعالیت بازار مانند قیمت و حجم معاملات، به دنبال شناسایی الگوها و روندهایی است که نشاندهنده حرکت آینده یک سهم به آنسو هستند.
تحلیلگران بنیادی در جستوجوی این هستند که ارزش ذاتی سهام چقدر است و براساس دانستههای بنیادی اقدام به خرید و فروش و کسب سود میکنند؛ درحالیکه تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که کلیه اطلاعات در قیمت سهام نهفته است و با تشخیص روندها و الگوها میتوان به سود رسید.
- سبدگردانی (Separately managed account)
سبدگردانی، همانطور که از نامش پیداست، چیدمان صحیح داراییها در قالب یک سبد مشخص است که مالکیت آن کاملاً متعلق به سرمایهگذار بوده و میزان هر یک از داراییها و زمان خرید و فروش آنها نیز بهدقت توسط سبدگردان تعیین و پایش میشود.
ارائه این خدمت مالی «سبدگردانی» به سرمایهگذاران در جهان قدمتی بیش از نیمقرن دارد، اما در بازار ایران پس از تجربه ایجاد صندوقهای بازار سرمایه یا بازار مالی چیست؟ سرمایهگذاری مشترک، اخیرا مورد توجه قرار گرفته است.
سبدگردانی فرآیندی است که طی آن فرد خبره در امر سرمایهگذاری با همکاری تیمی از تحلیلگران حرفهای و براساس خصوصیات، سطح ریسکپذیری و سرمایه هر سرمایهگذار، سبدی مناسب از داراییهای سهام، اوراق مشارکت و سکه طلا برای او تشکیل داده و بهصورت مستمر بر آن نظارت و اعمال مدیریت میکند.
همچنین، با توجه به تغییر عوامل اثرگذار بر محیط سرمایهگذاری، تصمیمات لازم در جهت رسیدن به اهداف سبد و افزایش ارزش آن از طرف مدیر اتخاذ میشود.
- صندوقهای سرمایهگذاری قابل معامله در بورس (ETF)
صندوقهای سرمایهگذاری قابل معامله در بورس ETF یا Exchange Tradable Found نوعی از صندوقهای سرمایهگذاری است که از داراییهای متنوع تشکیل شده و واحدهای آن در طول روز همانند سهام در بازار معامله میشود و ساختاری شبیه صندوقهای سرمایهگذاری مشترک دارند.
افراد در طول ساعات و روزهایی که بازار معاملات سهام باز است، میتوانند یک یا چند واحد از یک صندوق ETF را بخرند، یا چند واحد از آن را بفروشند.
- صندوق سرمایهگذاری شاخصی
هدف صندوق سرمایهگذاری مبتنی بر شاخص (Index fund) انطباق پرتفوی سرمایهگذاری با شاخص بازار سهام است. یک صندوق سرمایهگذاری مبتنی بر شاخص، الزاماً منابع خود را براساس الگوی تعیین شده برای یکی از شاخصهای موجود در بازار، سرمایهگذاری میکند.
شاخص مذکور میتواند شاخص کل یا یکی دیگر از شاخصهای بازار سهام باشد. در این صندوقها تنها زمانی خریدوفروش سهام ضرورت مییابد که وجهی بهواسطه ورود سرمایهگذار جدید اضافه یا به دلیل خروج یک سرمایهگذار کم شود. مزیت اصلی صندوقهای سرمایهگذاری مبتنی بر شاخص، هزینههای نسبتاً پایین آن و حذف ریسک مدیریت صندوق است.
- صندوقهای سرمایهگذاری مشترک
صندوقهای سرمایهگذاری مشترک (Mutual Funds) یکی از مهمترین سازوکارهای سرمایهگذاری در بازارهای مالی هستند که شرایط بازار را ازنظر ریسک و بازده برای سرمایهگذاران مختلف بهویژه برای سرمایهگذاران مبتدی مساعدتر میکنند.
ایده اصلی این صندوقها یککاسه کردن پولهای کوچک و سرمایهگذاری آنها توسط یک گروه از مدیران با تجربه و حرفهای است.
- دارایی تحت مدیریت (AUM)
دارایی تحت مدیریت (Asset Under Management)، نشاندهنده ارزش بازار همه داراییهای مالی است که یکنهاد مالی مانند صندوق سرمایهگذاری، شرکت سرمایه جسورانه یا یک کارگزاری، از طرف مشتریانش به مدیریت آن مشغول است. دارایی تحت مدیریت معمولا معیاری از اندازه و موفقیت شرکت مدیریت سرمایهگذاری است.
شرکتهای مدیریت سرمایهگذاری معمولا کارمزدهای خود را بهتناسب دارایی تحت مدیریت تعیین میکنند، بنابراین داراییهای تحت مدیریت همراه با متوسط نرخهای کارمزد تعیینکننده اصلی درآمدهای یک شرکت مدیریت سرمایهگذاری هستند.
- ارزش خالص دارایی NAV
مفهوم ارزش خالص دارایی (Net Asset Value) در واقع ارزش روز همه داراییها شامل سهام، مطالبات سود سهام، ملک، اوراق با درآمد ثابت و. پس از کسر ارزش روز بدهیها است.
اصطلاح NAV معمولا درباره ارزش خالص دارایی شرکتهای سرمایهگذاری، صندوقهای سرمایهگذاری مشترک، صندوقهای شاخصی، ETFها و سبدهای اختصاصی بهکار میرود.
تحلیل سنتیمنتال (sentimental) یا احساسات در بازارهای مالی چیست؟
علاوه بر مدیریت سرمایه (Investment Management) و کنترل احساسات (Emotion control)، داشتن یک تحلیل مناسب در شرایط بازار از عوامل تاثیرگذار موفقیت معامله گر یا سرمایهگذار میباشد.
فراگیری سه تحلیل برای فعالان بازارهای ارز دیجیتال بسیار حیاتی است:
1-تحلیل فاندامنتال (Fundamental)
2-تحلیل تکنیکال (Technical)
3-تحلیل سنتیمنتال (sentimental)
در این مقاله قصد داریم به جدیدترین نوع تحلیل ها یعنی تحلیل سنتیمنتال (sentimental) بپردازیم.
تحلیل سنتیمنتال به چه معناست؟
پیشرفت روز به روز تحلیل ها باعث شده عرصه معاملاتی بسیار حرفهایتر و تخصصیتر شود. تحلیل سنتیمنتال یک تحلیل نوین است که رفتار شناسی و روانشناسی فعالان بازار را مورد بررسی و تحلیل قرار میدهد. با توجه به رویدادهایی که در بازارهای مالی رخ میدهد اطلاعاتی میدهد که نشان دهنده نوع گرایش و اقبال فعالان بازار میباشد. اطلاعاتی که شما را در انجام معاملات درست تر و دقیق تر و تشخیص موقعیت های ساختگی بازار کمک میکند.
دانستن دانش تحلیل سنتیمنتال برای تریدر ها یا معاملهگران بازارهای ارز دیجیتال زمانی که کسانی مثل نهنگها که موقعیت های ساختگی در بازار ایجاد میکنند، وجود دارند و یا شبکههای اجتماعی که باعث تشنج بازار میشوند، بسیار مهم و الزامی است.
شاخص ترس و طمع تحلیل سنتیمنتال چیست؟
یکی از شاخصهای تحلیل سنتیمنتال، شاخص ترس و طمع است که از صفر تا صد نوسان دارد. زمانی که عدد به صفر نزدیک شود، بازار دچار ترس عجیبی شده است و مردم حاضر هستند تا دارایی خود را به هر نحوی به فروش برسانند.
و بالعکس زمانی که شاخص ترس و طمع به عدد 100 نزدیک شود. این بدین معناست که بازار دچار طمع شده است و مردم حریص حاضر هستند با تمام توان خود دارایی مورد نظر را بخرند. کسانی که صاحب آن دارایی هستند علاقهمند به فروش آن نیستند. تمرکزشان به سیر صعودی افزایش قیمت داراییشان است.
در شاخص ترس و طمع پارامترهای مختلفی در نظر گرفته میشود. مانند نوسانات قیمت بیت کوین، حجم معاملات روزانه، نظرسنجیهای مردمی که توسط سایتها و توییتر اتفاق میافتد. شبکههای اجتماعی (Social media) که محل باز نشر نظر مردم درمورد روند بازار یا دامیننس بازار است. و یا جستجوهایی که درمورد بازار اتفاق میافتد از پارامترهای مهم شاخص ترس و طمع به حساب میآیند.
برای درک بهتر به پارامتر فضای مجازی دقت کنید. اگر در اینترنت مردم در مورد کلاهبرداری بودن و یا نبودن بیت کوین زیاد سرچ کنند از نشانههای ترس جامعه نسبت به بازارهای مالی میباشد. به همین ترتیب جستجوهای مختلف دیگر در مورد ارزهای مختلف، میتواند بیانگر نوع نگرشی افراد باشد.
بیش از حد نباید به این شاخص وزن داد و نه خیلی نسبت به آن بی توجه بود. زیرا در اکثر مواقع اگر عدد شاخص 80 یا 90 باشد، راههای بسیاری برای اصلاح و برگشت به حالت عادی وجود دارد. پس بهتر است علاوه بر تحلیل تکنیکال و فاندامنتال به این شاخص توجه ویژهای داشته باشیم. و نسبت به گذشته آموزشهای مرتبط با این حوزه را بسیار جدی بگیریم.
تحلیل سانتیمنتال چه نقشی در انجام معامله دارد؟
تحلیل سانتیمنتال همان پارامتر تجربهای است که قبلتر به معامله گران با تجربه و قدیمی این بازار ها نسبت داده میشد. در اصل اگه بخواهیم سادهتر بگوییم، افراد با تجربه بازار فقط با نگاه به شاخص و موقعیت چارت میتوانستند تصمیم گیری بسیار درستی برای نحوه مانور دادن بر روی آن ارز بگیرند. حتی وضعیت آن ارز را به طور کامل تحلیل کنند، بدون هیچ ابزاری و بدون هیچ معادلاتی!
در اصل تحلیل سانتیمنتال همین است. یعنی شما فقط با دانستن دانش این تحلیل به راحتی میتوانید یک تصمیم گیری درست درباره سرمایه گذاری بر روی یک ارز داشته باشید. باید به این نکته هم توجه داشت که افراد کمی از معامله گران و سرمایه گذاران به خوبی دانش این تحلیل را دارند.
سخن پایانی
آگاهی از اوضاع سنتیمنتالی بازار میتواند جو کلی مارکت را برای معاملهگران مشخص کند. تا آنها بتوانند در جهت بازار معامله کنند. و یا در صورتی نوسانات زیاد به بی تصمیم بودن خریداران و فروشندگان به طور موقت از بستن پوزیشن های معاملاتی خودداری کنند.
بازار آزاد چیست و چه ویژگیهایی دارد؟
بازار آزاد، نوعی نظام اقتصادی است که در آن از لحاظ تئوری، همهی معاملهگران به اطلاعات کامل دسترسی دارند، تمام مصرفکنندگان باتوجه به منفعت حداکثریِ خود، انگیزهی خرید پیدا میکنند و همهی تأمینکنندگان هم مقید به عرضه و تقاضا هستند. درواقع بازار آزاد، بازاری اقتصادی است که رقابت در آن تعیینکننده است. این رقابت به قوانین عرضه و تقاضا اجازه میدهد محصولات و خدمات خود را بهصورت مستقیم تأمین کنند. این عرضه شامل منابع طبیعی، سرمایه و نیروی کار است و تقاضا هم شامل خرید توسط مصرفکنندگان، بازار سرمایه یا بازار مالی چیست؟ کسبوکارها و دولت است. تولیدکنندگان میخواهند محصولات خود را به بالاترین قیمت به مشتریان بفروشند و در مقابل، خریداران نیز بهدنبال پایینترین قیمت برای کالاها و خدمات هستند.
حتما بخوانید:
جنگ اقتصادی
رقابت روشی تخریبی برای حل مناقشات است. جنگ، رقابتی بزرگ است و بازار آزاد هم رقابت اقتصادی بزرگی است. بنابراین بازار آزاد، جنگی اقتصادی است. اقتصاددانان ادعا میکنند که هرچیزِ خوبی از جنگ نشئت میگیرد. مطمئنا همانطوری که لاشخورها از اجساد و خونریزی در میدان جنگ سود میبرند، مصرفکنندگان هم از ورشکستگیها و قیمتهای رقابتی منفعت میبرند. بنابراین یکی از مفروضات بازار آزاد این است که مصرفکننده سزاوار همهچیز است و کارگر هم چارهای جز پذیرفتنِ این شرایط یا بیکاری ندارد.
بازار آزاد، ایدئولوژیای عالی برای افراد ثروتمند و فراثروتمند است، چراکه اعتقاد آنها بر این است که سزاوار همهچیز هستند و کارگران هم باید با خودشان بجنگند. درحقیقت، هیچ نتیجهی خوبی از رقابت پدید نمیآید؛ نتیجهی خوب فقط با برطرفکردن نزاعها بهوسیلهی همکاری بهدست میآید. البته اغلبِ افراد، درگیری را با رقابت اشتباه میگیرند و بهندرت، حتی زمانی که در حال همکاری با هم هستند، متوجه آن میشوند. بنابراین آنها درگیری/همکاری را با درگیری/رقابت اشتباه میگیرند و نمیدانند که مورد دوم هیچ منفعتی ندارد.
بنابر آنچه در بالا گفتیم، سه چیز را دربارهی بازار آزاد باید مفروض دانست:
- جریان آزاد اطلاعات: هر مصرفکنندهای میتواند اطلاعات مربوط به محصول موردنیاز خود را بهدست بیاورد؛
- نبود مانعی برای رقابت: هرکس تمایل دارد، میتواند به عرضهکننده تبدیل شود و در صورت شایستگی و توانایی، با عرضهکنندگان دیگر رقابت کند؛
- مسئولیت مستقیم:مصرفکنندگان از منابع خود برای خرید نیازهایشان استفاده میکنند.
آیا بازار آزاد مستلزم نبود قوانین دولتی است؟ خیر. مقررات دولتی فقط برای این لازماند که اطمینان حاصل شود برخی اصول (همچون قوانین افشای اجباری و ضدتراست) بهدرستی اجرا میشوند و موجب بهبود بازار آزاد میشوند، نه اینکه موجب تضعیف آن شوند. اما در مقابل، مخالفان، نظر دیگری دارند. اقتصادِ بازار آزاد اغلب با اقتصاد سرمایهداری اشتباه گرفته میشود. در نظام سرمایهداری، بیشترِ شرکتها وقتی نوبت به خودشان میرسد، از حامیان اصلی بازار آزاد (بهجز یارانههای دولتی) هستند، اما وقتی نوبت به رقبا میرسد، از متقاضیانِ دخالتهای سختگیرانهی دولت (بهجز یارانههای دولتی) میشوند.
در بازار آزاد واقعی، هیچ قانونی برای کسبوکار وجود ندارد. مشتریان (ازآنجاکه کسبوکارها و افراد باید چیزهایی خریداری کنند، تقریبا شامل تمام اشخاص بازار آزاد میشود) آزادند هر نوع تحقیقاتی دربارهی فروشندگان انجام دهند و فروشندگان هم (دستهی گستردهای هستند، چراکه افراد باید چیزی را بفروشند تا جریان نقدی مثبتی پدید بیاید) آزادند هرگونه تحقیقی را که لازم میدانند، درمورد مشتریان خود انجام دهند.
تمایز زیادی بین کسبوکار و فرد وجود ندارد، چراکه هر دو نقش را ممکن است یک نهاد بهعهده بگیرد. بهجز اطلاعاتی که افراد میتوانند از هم بگیرند، هیچ آزادی اطلاعاتی وجود ندارد. درواقع ممکن است نهادی به تحقیقات زیاد، مصاحبهها و جمعآوری مدارکی از رشوهخواری کارمندان و چیزهایی ازاینقبیل دست بزند و سپس نتایج را به مشتریانش بفروشد. این نهاد ممکن است بخشی از این اطلاعات را در اختیار اشخاص دیگری بگذارد که میخواهند خود را بهتر به بازار هدف معرفی کنند.
زمانهای خوب و بد وجود دارد، اما با این نظام اقتصادی، طرفین میتوانند انتخاب کنند که چگونه و چه زمانی مشکلات خود را حل کنند، شروع به سودآوری کنند یا حتی به چه سودی (نقدی یا غیرنقدی) دست پیدا کنند. آیا سازمانها میتوانند بزرگ شوند؟ بله. آیا در این نظام اقتصادی کسی میتواند یک امپراتوری را سرنگون کند؟ بله. آیا اغلب اوقات چنین اتفاقی میافتد؟ بله، بهطور مداوم، از بازارهای کوچکتر گرفته تا بزرگترین بازارها.
بااینوجود، امپراتوریها بهسادگی سرنگون نمیشوند، مگر وقتی که از حد معینی فراتر بروید؛ در آن صورت، قدرت قابلتوجهی برای ناتوانکردن رقبا خواهید داشت. ممکن است چنین اتفاقاتی بیفتد، اما واقعیت این است: میتوانید عناوین شایستهای را از آن خود کنید یا از دست بدهید و درعینحال هیچگاه مانع شرافت دیگران هم نشوید. تعریف اقتصاددانان از بازار آزاد تا حد زیادی مشابه چیزی است که تا اینجا توضیح دادیم. اقتصاددانان میتوانند از این تعریف بهعنوان پایهای برای مدلسازیهایشان استفاده کنند و بگویند: «اگر بازار آزادی برای کالای X وجود داشته باشد، میتوانیم نتیجهگیری کنیم…» یا میتوانند جسور و زیرک باشند و بگویند: «اگر تقریبا بازار آزادی برای کالای X وجود داشته باشد، بهجز وضعیت Y، میتوان نتیجه گرفت…» یا اینکه میتوانند وضعیت را پیچیدهتر کنند و بگویند: «اکنون بازار آزادی برای کالای X وجود ندارد، برای اینکه… و بهاینترتیب میتوان بازار آزادی برای کالای X پدید آورد که شبیه آن بازار آزاد باشد.»
علاوهبراین، تعریف نظریهپردازان سیاسی از بازار آزاد با تعریف اقتصاددانان مطابقت ندارد. گروه اول، بازار آزاد را «آزاد از محدودیتهای دولتی تنفربرانگیز» تعریف میکنند و گروه دوم میگویند: «دولت باید Z را انجام دهد تا بازار آزاد کارآمدی برای کالای X پدید بیاورد». در مقابل، ممکن است نظریهپردازان سیاسی بگویند: «Z محدودیتی غیراخلاقی در راه آزادی است و به همین دلیل، اصول بازار آزاد را نقض میکند.»
بهعنوانمثال، امریکا دارای سیستم «اعتبارات آلودگی» است. در این سیستم کارخانهها حق دارند میزان آلودگی هوایی تولیدیشان را بخرند یا بفروشند. بنابراین، کارخانهها میتوانند با هزینهکردن برای بهبود سیستمهای کنترل آلودگی، اعتبارات آلودگیِ خود را بفروشند، چون دیگر به آن احتیاجی ندارند. این از سیستم قدیمی کارآمدتر است. در آن سیستمها، آژانس حفاظت از محیطزیست، فناوریهای مربوط به کنترل آلودگی را برای همهی کارخانهها اجباری میکرد. اقتصاددانان سیستم جدید را دوست دارند، چراکه این سیستم از سازوکارهای بازار آزاد برای رفع مشکلات نظارتی کلاسیک استفاده میکند.
اما بهنظر میرسد لیبرالیستهای سختگیر با اعتبارات آلودگی مخالف باشند، چراکه نهایتا مجوز این اعتبارات را دولت صادر میکند. کنترل آلودگی بهشیوهی لیبرالیستی به این صورت است که هرکس که بهدلیل آلودگی صدمه دیده است، میتواند از آلودهکنندگان ادعای خسارت کند. همچنین به کارخانهها اجازه میدهد با همسایگان خود وارد معامله شوند و همسایگان بهازای برخورداری از برخی امتیازات، از حق شکایت خود چشمپوشی کنند.
توصیهی تکراریِ کلاسهای اقتصاد به دانشجویان اقتصاد، دراینباره است: چگونگی همکاری تولیدکنندگان در بازاری خراب، با حضور تقریبا نیمی از تولیدکنندگان. مشکل این توصیه این است که تأثیرات انحصاری، تنها زمانی شروع میشود که کمتر از نیمی از تولیدکنندگان، بیش از نیمی از بازار را تشکیل دهند و البته نیازی به توضیح نیست که تمام بازارهای دنیا انحصارطلبانهاند.
بهدرستی نمیدانیم چه میزان از عملکردِ غیرآزاد بازارها به دولتها مربوط میشود، اما راهکار عادی و منصفانه، این است که قوانین بیشتری برای بازار تصویب شود، چراکه این قوانین پیشازاین تأثیر مثبتی در آزادکردن حقیقی بازار داشتهاند. درحالیکه دولتها گاهی اوقات با مداخله سعی میکنند بازار را بهسوی فعالیت آزادانه پیش ببرند، بیشتر، این مداخلهها تنها بهنفع برخی افراد تمام میشود. موضوع جالبتوجه اینکه دخالتهای بخش دولتی اثرات مطلوب سایر دخالتها (فرضا اصلاحیهی قوانین) را ندارد.
در دنیای واقعی، بازارها مایل نیستند آزادانه عمل کنند، چراکه شرایطی که شرح داده شد، کاملا اجرا نمیشوند. جریان آزاد اطلاعات در اکثر موارد، مستلزم فعالیت تولیدکنندگان است که همیشه در کوتاهمدت آن را بهنفع خود نمیدانند. دراینبین، موانع رقابتی هم هستند، چراکه بسیاری از کسبوکارهای تولیدی به سرمایهگذاری های زیرساختی بزرگی نیاز دارند و حتی این شرایط نیز اغلب اعمال نمیشود، بهخصوص زمانی که محصولات و خدمات بهطور عمده بیمه شده باشند. دخالتهای دولت گاهی اوقات برای رسیدگی به این مسائل انجام میگیرد، اما انجام چنین کاری نیاز بهنوعی قدرت سیاسی دارد که بهندرت وجود دارد.
اگر باوجود موانع بزرگی که برای ورود به بازار وجود دارند، بتوانیم برای جمعآوری مقدار زیادی سرمایهی اولیه، روشهایی پیدا کنیم، بهعنوان تولیدکننده میخواهیم بدانیم مصرفکنندگان، اطلاعات موردنیاز برای خرید را در اختیار دارند یا خیر. اگر این بهمعنای دراختیارگذاشتن اطلاعات بیشتری باشد، این کار را برایشان انجام میدهیم، اما اگر احساس کنیم باید اطلاعات زیادی در اختیار آنها قرار دهیم، از این معامله صرفنظر میکنیم.
بهعنوان مصرفکننده، در برخی موارد، اهمیتی به تحقیقات زیاد نمیدهیم. اما برای برخی دیگر، هفتهها از وقت خود را صرف اطلاعاتی میکنیم که میتوان از خود فروشنده یا سایر مصرفکنندگان یا فروشندگان یا حتی رسانهها (فروشندهی اطلاعات قانونی یا غیرقانونی) به آنها دست پیدا کرد. اگر تشخیص دهیم فروشندهای مناسب نیست، از آن صرفنظر میکنیم، و اگر تنها چند فروشنده باشند و هیچکدام را مناسب ندانیم، از بین بد و بدتر یکی را انتخاب میکنیم. بعضی وقتها هم روش دیگری برای انجام آن پیدا میکنیم یا اینکه خودمان انجامش میدهیم.
هنوز هم با محصولاتی برخورد میکنیم که نمیتوانم جایگزینی برای آن پیدا کنیم، چه جایگزین مستقیم و چه جایگزین بهروشی دیگر و بدون نیاز به سایر فروشندگان.
موارد زیر را به مؤلفههای پیشگفتهی بازار آزاد اضافه کنید:
- شمار زیادی تولیدکننده؛
- شمار زیادی مصرفکننده؛
- و پول بهعنوان تنها معیار ارزیابی.
فعالیتهای تأمینکنندگانِ تک یا تعداد کمی از تأمینکنندگان، بهخصوص «کارتلها»، بازار انحصاری و ضد بازار آزاد محسوب میشود. چنین چیزی درمورد مصرفکنندگانِ تک یا ذینفوذ هم صدق میکند. آخرین مورد، اختلاف بیشتری بین طرفداران بازار آزاد و مخالفان آن پدید میآورد.
بازار آزاد همهی معیارهای ارزیابیهای یک محصول یا خدمت را در قیمت آن خلاصه میکند، بنابراین، این قیمت «عادلانه» است. اما در این مورد، «عادلانه» فقط بهمعنی پیروی از تمام اصول بازار آزاد است. اما از نگاه دیگر و با درنظرگرفتن «عادلانه» بهعنوان مؤلفهای اجتماعی، قیمتگذاریِ بازار آزاد «غیرمنصفانه» خواهد بود.
چرخه بازار؛ هر آنچه که باید درباره فازهای بازار بدانید
از تغییر فصول تا مراحل مختلف زندگی، انواعی از چرخهها (Cycles) در اطراف ما وجود دارد. این چرخهها در هر جزء خود اغلب تحت تأثیر عوامل بیشماری قرار دارند. بازارهای مالی نیز از این قاعده مستثنا نیستند و هر چرخه بر حرکات قیمت در بازار تأثیر میگذارد. درک چگونگی عملکرد این حرکات میتواند به معاملهگر برای شناسایی فرصتهای جدید در معاملات و کاهش ریسک کمک کند.
در ادامه، با کمک مقالاتی از وبسایتهای گاپیتریدرز و تریدبرینز، با چهار مرحلهی اصلی چرخه قیمت در بازار ارزهای دیجیتال و به طور عمومی بازارهای مالی آشنا خواهید شد.
انواع مراحل چرخهی قیمت در بازار
حرکات قیمت در بازار غالباً تصادفی و پیچیده به نظر میرسد. ممکن است قیمت در روزهای معینی بالا رود یا کاهش پیدا کند. برای یک فرد تازه وارد، این حرکات اغلب گیجکننده هستند و ممکن است شبیه به قمار به نظر برسند.
واقعیت این است که چرخههای قیمت به روشهای مشابه حرکت کرده و مراحلی یکسان را طی میکنند. هنگامی که یک سرمایهگذار این مراحل را درک کند، دیگر بازارها چندان تصادفی به نظر نخواهند رسید. معاملهگر میتواند هر مرحله را تشخیص دهد و سبک معاملاتی خود را بر این اساس تغییر دهد. چهار مرحلهی چرخهی قیمت را به طور شماتیک در نمودار زیر مشاهده میکنید.
چهار مرحلهی مختلف چرخههای قیمتی
فاز انباشت
این مرحله از چرخه میتواند برای یک دارایی مشخص یا کلیت بازارها شکل بگیرد. همانطور که از نام این مرحله پیداست، از روند مشخصی برخوردار نیست و به صورت دورهای از تراکم و انباشتگی قیمت در نمودار نمایان است. هنگامی که معاملهگران شروع به انباشت داراییهای خود میکنند، قیمت در یک محدوده و بین دو سطح شروع به نوسان میکند. این جابهجایی مالکیت تا زمانی ادامه پیدا خواهد کرد که یکی از این دو سطح شکسته شود.
فاز انباشت از مراحل چرخهی قیمت
فاز انباشت (Accumulation) همچنین به عنوان دورهی پایهگذاری قیمت شناخته میشود؛ زیرا بعد از یک روند نزولی و قبل از صعود قرار دارد. با توجه به اینکه در این مرحله بازار روند خاصی را دنبال نمیکند، میانگینهای متحرک در این دوره سیگنال معتبر صادر نخواهند کرد.
چگونه در این فاز معامله کنیم؟
مرحلهی انباشت ممکن است چند هفته یا چند ماه طول بکشد. بنابراین از این زمان برای مطالعهی بازار و پیشبینی زمان مناسب برای ورود استفاده کنید. دامنهی نوسانات قیمت در این دوره اندک است و به ویژه برای معاملهگران روزانه سودآور نیست. بنابراین تا قبل از تأیید روند بازار، پیشنهاد نمیشود معاملات بزرگ انجام دهید. یک محرک بنیادی مانند افزایش ارزش بازار یا حجم معاملات، میتواند قیمت را از این مرحله خارج کند. با خروج قیمت از این فاز و شروع روند صعودی، شاهد رشد سقف و کفهای قیمتی خواهیم بود.
فاز روند صعودی
همانطور که فاز انباشت با مقاومت قیمت در برابر تغییرات تعریف میشود، فاز صعودی با حرکت قیمت به بالای سطوح مقاومت شناسایی میشود. خروج از فاز انباشت منجر به ورود حجم بالایی از سرمایه میشود؛ زیرا معاملهگرانی که در مرحلهی انباشت خارج از بازار بودند، به طرز تهاجمی شروع به خرید داراییها میکنند. با پیشرفت فاز صعودی، شاهد شکل گرفتن روند در قیمتها هستیم. با آغاز سرمایهگذاری معاملهگران جدید، حرکات قیمت افراد بیشتری را به بازار جلب میکند. در نهایت، این عوامل موجب شکلگیری روند صعودی در قیمت و قدرت گرفتن آن خواهد شد تا زمانی که قیمت وارد فاز بعدی شود.
چگونه در این فاز معامله کنیم؟
این فاز بهترین زمان برای درآمدزایی یک معاملهگر است. حرکت و مومنتوم (تکانه یا اندازه حرکت) زیادی وجود دارد که برای معاملهگران موقعیتهای مناسبی فراهم میکند. به بازار سرمایه یا بازار مالی چیست؟ هر نزول قیمت در این دوره به دید اصلاح و فرصتی برای خریداری دارایی یا سهام نگاه میشود. با افزایش قيمت، دارايی دوباره خریداری میشود و بازار بار ديگر روند صعودی پيش میگيرد. با پیشرفت قيمت در این مرحله، نوسانات موجود در بازار به تدریج کاهش مییابد.
فاز توزیع
این مرحله به عنوان مرحلهی بازگشت قیمت نیز شناخته میشود. معاملهگرانی که در مرحلهی انباشت، دارایی موردنظر را خریداری کردهاند، در این فاز شروع به خروج از بازار میکنند. از ویژگیهای بارز این مرحله، افزایش حجم معاملات است. نکته اینجاست که در این فاز، تقاضا از عرضه فراتر نخواهد رفت و با افزایش حجم، قیمت افزایش پیدا نخواهد کرد. معمولاً اصلاحات قیمت در فاز توزیع (Distribution) رخ میدهند؛ اما باعث تغییر روند بازار به سمت پایین نخواهند شد.
فاز انباشت از مراحل چرخهی قیمت
چگونه در این فاز معامله کنیم؟
در آغاز این مرحله به علت خروج سرمایهگذاران از بازار، نوسانات زیادی وجود دارد. این فاز فرصت مناسبی برای آغاز موقعیتهای فروش (Short) فراهم میکند. قیمت در این مرحله به سرعت به سطوح حمایت و مقاومت واکنش نشان میدهد. فاز توزیع از طریق الگوهای مشخص نموداری مانند سر و شانه، سقف دوقلو، مثلث و انواع دیگر مشخص می شود. با پیشروی در این فاز، قیمت نوسانات خود را از دست میدهد و درون یک محدوده شروع به حرکت خواهد کرد.
فاز روند نزولی
این فاز آخرین مرحله از چرخهی قیمت است که برای سرمایهگذاران بازارهای یک طرفه، خستهکننده و نامطلوب به شمار میآيد. از طرف دیگر، معاملهگرانی که در طول مرحلهی توزیع اقدام به خريد دارايی كردهاند، با عجله سعی در فروش یا بستن موقعیتهای خرید ضررده خود دارند. از آنجا که در این فاز خریداران معدودی در بازار حضور دارند، فقدان تقاضا قیمت دارایی را به پایین میکشد. با شروع تلاش قیمت برای ساختن کفهای متوالی و بالاتر، بازار دوباره به مرحلهی انباشت خواهد رسید.
فاز انباشت از مراحل چرخهی قیمت
چگونه در این فاز معامله کنیم؟
در این مرحله، قیمت دارایی معمولاً بیشتر از حد انتظار ریزش خواهد کرد. بنابراین، سعی در گرفتن چاقوی در حال سقوط نکنید؛ چون در نهایت دستتان را خواهید برید. البته که در بازارهای دو طرفه از ریزش قیمت هم میتوان سود کرد. در هر حال با استفاده از راهبردها و استراتژیهای مناسب، در انتهای این فاز فرصتی مناسب برای خریداران فراهم خواهد شد.
تفاوت فازهای انباشت، توزیع و تحکیم
همانطور که اشاره شد، در تحلیل چرخههای بازار به صورت کلاسیک، مراحل انباشت و توزیع بررسی میشوند. گفتیم که مرحلهی انباشت، زمان ورود خریداران به بازار است. آنها داراییهای در حال سقوط را به اختیار خود درمیآورند یا به اصطلاح جمعآوری و انباشت میکنند؛ چرا که معتقدند این روند به زودی تغییر خواهد کرد. فاز انباشت نشاندهندهی خرید دارایی یا سهام از سهامدارانی است که ایمان خود را به دارایی یا سهمی که در فاز نزولی است، از دست دادهاند.
فاز توزیع، هنگام فروش داراییهای جمعآوریشده در فاز انباشت اتفاق میافتد. با افزایش قیمتها، سهامداران دارایی خود را برای فروش ارائه میکنند. هرچه تعداد سهام بیشتری عرضه شود، ادامهی روند افزایش قیمت دشوارتر خواهد شد. این فاز، پایان روند صعودی را نشان میدهد.
در کنار این دو مرحله، فاز تحکیم یا تثبیت (Consolidation) زمانی اتفاق میافتد که روند نزولی قیمت کُند میشود. قیمت در نزدیکی یک سطحِ بهخصوص شروع به نوسان میکند و شناور میماند. این دوره خود را به شکل خوشهای باریک از نوسانات در قیمت نشان میدهد. قیمت در این فاز جهشها و اصلاحات کوچکی دارد و حرکات آن به صورت عرضی است.
تحکیم در روند نزولی نشانهای مبنی بر شکل گرفتن فاز انباشت است. در روند صعودی نیز، تحکیم به شکل یک نوار قیمتی در نمودار پدیدار میشود. در واقع در روند صعودی به این فاز تحکیم قیمت گفته نمیشود؛ اما دارای ویژگیهای مشابه است. قیمت در نهایت حرکت خود را در روند صعودی متوقف کرده و در عرض نوسان میکند. این نشانهای از شکلگیری فاز توزیع است.
جمعبندی
شناخت هر یک از مراحل چرخهی قیمت، برای تصمیم گیری در مورد خرید و فروش دارایی امری ضروری است. یک روش مناسب برای بررسی این مراحل، مطالعهی روند گذشته نمودار داراییها است. همچنین بررسی رفتار اندیکاتورها در هر فاز کمک شایانی به درک بهتر بازار خواهد کرد.
فاز انباشت، اولین مرحله از چرخه قیمتی است، فازی که در آن قیمت در یک محدوده نوسان میکند. در این فاز باید منتظر ماند تا روند صعودی شروع شود.
سپس قیمت وارد روند صعودی میشود، این فاز بهترین زمان برای خرید دارایی یا سهام است. سپس وارد فاز توزیع خواهیم شد که بهترین زمان برای گرفتن موقعیت شورت در بازارهای دوطرفه است.
فاز نزولی، آخرین مرحله از چرخه قیمت در بازار است. نقطه پایانی فاز نزولی بهترین زمان برای ورود مجدد به موقعیتهای خرید است.
در آخر این نکته را به یاد داشته باشید که معامله در بازارهای مالی وابسته به ارزیابی احتمالات است نه تعیین قطعیات.