اسیلاتور همگرایی و واگرایی

برای مثال در بازار ارزهای دیجیتال، هنگامی که یک ارز دیجیتال در طول یک بازه زمانی مرتبا توسط افراد خرید میشود، اصطلاحا شاخص قدرت نسبی آن وارد ناحیه بیشخرید (یا اشباع خرید) میشود. در این حالت معمولا قیمت تا خدی اصلاح خواهد شد (کاهش میابد) و شاخص قدرت نسبی، سیگنال فروش رمزارز را میدهد. به طور بر عکس، زمانی که یک ارز دیجیتال مدام فروخته میشود، شاخص قدرت نسبی به ناحیهی بیشفروش کشیده میشود. معمولا در این حالت قیمت روند نزولی خود را تغییر خواهد داد و RSI سیگنال خرید رمزارز و ورود به بازار را میدهد.
شاخص قدرت نسبی (RSI)، مفهوم، کاربرد، فرمول و نحوه محاسبه، تحلیل و آموزش
شاخص قدرت نسبی (RSI) یا Relative Strength Index، یک اندیکاتور تکنیکال است که برای تحلیل بازارهای مالی استفاده میشود. این شاخص یا اندیکاتور، برای رصد قدرت یا ضعف یک سهم یا بازار بر اساس قیمتهای پایانی اخیر در زمان حاضر یا گذشته به کار میرود. شاخص RSI با شاخص قدرت نسبی یا Relative Strength متفاوت است.
برای مثال در بازار ارزهای دیجیتال، هنگامی که یک ارز دیجیتال در طول یک بازه زمانی مرتبا توسط افراد خرید میشود، اصطلاحا شاخص قدرت نسبی آن وارد ناحیه بیشخرید (یا اشباع خرید) میشود. در این حالت معمولا قیمت تا خدی اصلاح خواهد شد (کاهش میابد) و شاخص قدرت نسبی، سیگنال فروش رمزارز را میدهد. به طور بر عکس، زمانی که یک ارز دیجیتال مدام فروخته میشود، شاخص قدرت نسبی به ناحیهی بیشفروش کشیده میشود. معمولا اسیلاتور همگرایی و واگرایی در این حالت قیمت روند نزولی خود را تغییر خواهد داد و RSI سیگنال خرید رمزارز و ورود به بازار را میدهد.
اندیکاتور قدرت نسبی، یک اندیکاتور مومنتوم است که اندازه تغییرات اخیر در قیمت یک سهم یا سرمایه را برای ارزیابی شرایط بیشخرید (overbought) یا بیشفروش (oversold) اندازه میگیرد. RSI در واقع یک اسیلاتور (خطی که دو نقطه قله یا دره را در نمودار بههم وصل میکند) است و بین ۰ تا ۱۰۰ تغییر میکند. این شاخص، اولین بار توسط ولز وایلدر در سال ۱۹۷۸ و در کتاب «مفاهیم نو در سیستمهای معاملهگری تکنیکال» معرفی شده است.
تحلیلهای سنتی، مقدار RSI برابر با ۷۰ یا بالاتر را نشانه نزدیک شدن شرایط امن به بیشخرید (اشباع خرید) میدانند و این عدد ممکن است مقدمهای برای بازگشت ترند (trend reversal) یا اصلاح عقبکشیدگی (pullback) قیمت باشد. مقدار RSI برابر با ۳۰ یا پایینتر نشاندهنده شرایط بیشفروش (اشباع فروش) است.
شاخص قدرت نسبی در یک نگاه
- شاخص قدرت نسبی (RSI) یک اسیلاتور مومنتوم رایج است که در سال ۱۹۷۸ توسعه داده شده است.
- اندیکاتور قدرت نسبی سیگنالهای معاملاتی درباره مومنتوم قیمت گاوی و خرسی فراهم میآورد و اغلب زیر گراف قیمت سرمایه کشیده میشود.
- وقتی RSI بالای ۷۰٪ باشد، شرایط بیشخرید و وقتی زیر ۳۰٪ باشد، شرایط بیشفروش تخمین زده میشود.
فرمول شاخص قدرت نسبی (RSI)
شاخص قدرت نسبی با دو مرحله محاسبه بهدست میآید. به این صورت که ابتدا RSI1 را محاسبه کرده، سپس RSI2 را بهدست میآوریم. RSI1 به صورت زیر است:
بهره میانگین (average gain) و زیان میانگین (average loss) که در فرمول بالا استفاده شده، میانگین درصد بهره یا زیان در زمان انتخابی است. این فرمول مقدار زیان میانگین را مثبت در نظر میگیرد. بهطور استاندارد برای محاسبه RSI1 از میانگین بهره و زیان در ۱۴ دوره زمانی استفاده میشود. حالا تصور کنید بازار در ۷ روز از ۱۴ روز گذشته، با بهره میانگین ۱٪ و در تمام ۷ روز دیگر با زیان میانگین -۰/۸٪ بسته شده است. محاسبه RSI1 به صورت زیر خواهد بود:
وقتی داده برای ۱۴ دوره زمانی در دسترس است، میتوانیم RSI2 را محاسبه کنیم. RSI2 قسمت قبلی نتیجه محاسبات را هموار یا smooth میکند (مقصود از هموارسازی، از بین بردن اثرات دادههای پرت روی نمودار است). RSI2 همان RSI نهایی است که در نمودار استفاده میشود.
محاسبه اندیکاتور قدرت نسبی (RSI)
با استفاده از فرمول بالا، RSI محاسبه شده و خط RSI در زیر نمودار قیمت کشیده میشود. هرگاه تعداد و سایز قیمتهای پایانی مثبت (تعداد کندلهای سبز) افزایش یابد، RSI بالا خواهد رفت و اگر تعداد و سایز زیانها بیشتر شود، RSI پایین میآید. به اسیلاتور همگرایی و واگرایی شکل زیر توجه کنید:
همانطور که در شکل بالا میبینید، گاهی ممکن است در حالی که نمودار قیمت،صعودی است؛ RSI در منطقه بیشفروش باقی بماند و یا وقتی نمودار قیمت، نزولی است؛ RSI در منطقه بیشخرید بماند. این ممکن است برای تحلیلگران تازهکار گیجکننده باشد، اما همیشه باید این شاخص را با ترند غالب بسنجیم تا این ابهامات حل شوند.
قدرت قیمت نسبی سهم یا شاخص قدرت نسبی چیست ؟
همیشه ناحیه بیشخرید و بیشفروش، روی شاخص قدرت نسبی ۷۰ درصد و ۳۰ درصد اتفاق نمیافتد. متخصص معروف بازاریابی، کانستنس براون (Constance Brown) این ایده را مطرح میکند که با توجه به روند کلی بازار، شاخص قدرت نسبی ممکن است زودتر به نقطه بیشخرید یا بیشفروش برسد. برای مثال، در یک روند صعودی، بازار با rsi=50% به منطقه بیشفروش (یا اشباع فروش) میرسد (بجای rsi=30%).
همانطور که در نمودار زیر میبینید در روند نزولی قله RSI جایی نزدیک به ۵۰٪ (نه ۷۰٪) اتفاق میافتد و این میتواند به سرمایهگذاران سیگنال شرایط خرسی را بدهد. بسیاری از سرمایهگذاران وقتی با یک روند قوی روبرو هستند، برای شناسایی بهتر نقطه کمینه و بیشینه، یک خط افقی بین ۳۰٪ و ۷۰٪ رسم میکنند. اغلب، اصلاح سطوح بیشفروش یا بیشخرید وقتی قیمت یک سهم یا سرمایه در کانال افقی بلندمدت است، غیر ضروری بهنظر میرسد و معمولا از همان سطوح ۳۰ درصد و ۷۰ درصد استفاده میشود.
یک مفهوم مرتبط با سطوح بیشفروش و بیشخرید، برای اصلاح خط روند، تمرکز بر سیگنالها و تکنیکهای معاملاتی است. به عبارت دیگر، استفاده از سیگنالهای گاوی وقتی قیمت در روند گاوی است و استفاده از سیگنالهای خرسی وقتی سهم در یک روند خرسی است، کمک خواهند کرد که از بسیاری آلارمهای اشتباهی که ممکن است RSI تولید کند جلوگیری کنیم.
مثالی از واگرایی RSI
واگرایی گاوی وقتی اتفاق میافتد که RSI یک منطقه بیشفروش را بهوجود میآورد. منطقه بیشفروش در پی RSI خیلی پایین و متعاقبا قیمت نسبتا پایین شکل میگیرد. این اتفاق، نشان از یک مومنتوم گاوی رو بهبالا (سیگنال ورود به بازار) و احتمالا شروع یک حرکت صعودی بلندمدت خواهد بود.
واگرایی خرسی وقتی اتفاق میافتد که RSI یک منطقه بیشخرید را بهوجود میآورد. منطقه بیشخرید در پی RSI نسبتا بالا و متعاقبا قیمت خیلی بالا شکل میگیرد.
همانطور که در نمودار زیر میبینید، واگرایی گاوی وقتی دیده میشود که RSI نقاط پایینتری را در نمودار شکل میدهد و نمودار قیمت، نقاط بسیار پایینتری رو نشان میدهد. این یک سیگنال قابل اعتماد استِ؛ اما اصولا وقتی یک ترند بلندمدت پایدار داشته باشیم، واگراییها بسیار نادر هستند. استفاده از مناطق بیشخرید یا بیشفروش انعطافپذیر به شناخت سیگنالهای بالقوه بیشتر کمک خواهد کرد.
مثالی از رد نوسان RSI
تکنیک معاملاتی دیگری نیز رفتار RSI را در زمان مراجعه به مناطق بیشفروش یا بیشخرید تست میکند. این سیگنال، یک «رد نوسان» یا Swing Rejection گاوی نامیده میشود و از چهار قسمت تشکیل شده است:
- RSI به منطقه بیشفروش سقوط میکند.
- RSI به بالای ۳۰٪ برمیگردد.
- RSI سقوط شدید دیگری را بدون برگشت به منطقه بیشفروش (۳۰ درصد) شکل میدهد.
- سپس RSI بیشترین مقدار خودش در زمان اخیر را میشکند و بالاتر میرود.
همانطور که در نمودار زیر میبینید، ابتدا شاخص RSI در منطقه بیشفروش است، سپس تا حدود ۳۰٪ رسیده و یک رد پایین نمودار را شکل داده که سیگنالی برای بالاتر رفتن RSI بوده است. استفاده از RSI به این شکل، بسیار شبیه به درج خط معاملاتی در نمودار قیمت است.
مثل واگراییها، یک حالت رد نوسان خرسی نیز وجود دارد که دقیقا مثل تصویر رد نوسانات گاوی در آینه است. یک رد نوسان خرسی هم شامل چهار بخش است:
- RSI به منطقه بیشخرید افزایش پیدا میکند.
- RSI به زیر ۷۰٪ باز میگردد.
- RSI بدون بازگشت به منطقه بیشخرید قله دیگری شکل میدهد.
- سپس RSI به پایینترین مقدار خودش در زمان میرسد.
نمودار زیر یک سیگنال رد نوسان خرسی را نشان میدهد. مثل اکثر تکنیکهای معاملاتی، این سیگنال هم قابل اعتمادتر خواهد بود وقتی با ترند غالب طولانیمدت تطابق داشته باشد. سیگنالهای خرسی در طول ترندهای رو به پایین، کمتر محتمل است که آلارمهای اشتباه تولید کنند.
تفاوتهای RSI و MACD
میانگین متحرک همگرایی/واگرایی یا Moving Average Convergence Divergence یک شاخص مومنتوم دنبالهروی ترند (Trend-following Momentum Indicator) است که رابطه بین دو میانگین متحرک امنیت قیمت (security`s price) را نشان میدهد. میانگین متحرک همگرایی/واگرایی که در فارسی به آن مَکدی (MACD) نیز گفته میشود، با تقسیم میانگین متحرک نمایی (EMA) در دوره ۲۶ روزه بر میانگین متحرک نمایی ۱۲ روزه بهدست میآید. به این صورت، خط محاسبه مکدی ایجاد میشود.
میانگین متحرک نمایی ۹ روزه مکدی که «خط سیگنال» نامیده میشود، در بالای خط مکدی کشیده میشود که میتواند به عنوان سیگنالی برای خرید یا فروش بهکار گرفته شود. زمانی که مکدی از بالا، خط سیگنال خودش را قطع میکند، معاملهگران میتوانند بهطور امن فروش کنند و وقتی که مکدی از پایین خط سیگنال خودش را قطع میکند، زمان مناسبی برای خرید است.
شاخص RSI طراحی شده است تا با توجه به سطح قیمتهای اخیر، زمان بیشفروش یا بیشخرید را نشان دهد. RSI با استفاده از میانگین سود و زیان قیمتها در یک بازه مشخص زمانی محاسبه میشود. بازه زمانی پیشفرض این شاخص، ۱۴ روزه است و مقداری بین ۰ تا ۱۰۰ دارد.
MACD رابطه بین EMAها و RSI تغییر قیمت را با بالا و پایین قیمتهای اخیر اندازه میگیرند. این دو شاخص، اغلب به همراه هم و برای فراهمآوردن تصویر تکنیکال کاملتری از وضعیت بازار استفاده میشوند. هر دوی این شاخص ها، مومنتوم یک سرمایه را اندازه میگیرند؛ اما بههرحال دو فاکتور مختلف را اندازه میگیرند و گاهی ممکن است چیزهای متناقضی را ارائه دهند.
محدودیتهای RSI
RSI مومنتوم قیمت گاوی و خرسی را مقایسه میکند و نتایج را در یک اسیلاتور (oscillator) که میتواند زیر نمودار قیمت جا داده شود، نشان میدهد. مثل اکثر شاخصهای تکنیکال، سیگنالهای RSI هم در یک ترند طولانیمدت قابل اعتمادتر خواهند بود.
چون شاخص RSI، مومنتوم را نشان میدهد؛ وقتی یک سرمایه، مومنتوم مشخصی در هر دو جهت دارد، میتواند اسیلاتور همگرایی و واگرایی برای زمان طولانی، در منطقه بیشخرید یا بیشفروش باقی بماند. RSI در بازارهای نوسانی که قیمت سرمایه بین حالت خرسی و گاوی حرکت میکند، مفیدتر است.
واگرایی (Divergence)
واگرایی، اصطلاحی است که در تحلیل تکنیکال به کار برده میشود.
واگرایی (به انگلیسی Divergence) زمانی اتفاق میافتد که قیمت یک دارایی در خلاف جهت یک اندیکاتور تکنیکال، مانند اسیلاتور، یا برخلاف سایر دادهها حرکت کند.
واگرایی هشدار میدهد که روند فعلی قیمت ممکن است در حال تضعیفشدن باشد و در برخی موارد ممکن است منجر به تغییر جهت قیمت شود.
واگرایی دو نوع مثبت و منفی دارد.
واگرایی مثبت بیانگر امکان حرکتی بالاتر در قیمت دارایی و واگرایی منفی بیانگر امکان حرکتی پایینتر در دارایی است.
مثال – تصویر زیر یک واگرایی منفی را نشان میدهد:
واگرایی میتواند بین قیمت یک دارایی و تقریبا هر داده یا اندیکاتور تکنیکال یا فاندامنتال اتفاق بیفتد.
با این وجود، واگرایی اغلب توسط معاملهگران تکنیکال و هنگامی استفاده میشود که قیمت در خلاف جهت یک اندیکاتور تکنیکال حرکت کند.
واگرایی مثبت این سیگنال را میدهد که قیمت ممکن است بهزودی به سمت بالا حرکت کند. این مسئله هنگامی اتفاق میافتد که قیمت در حال نزول است اما یک اندیکاتور تکنیکال در حال صعود یا نشاندادن سیگنالهای صعودی است.
واگرایی منفی از احتمال کاهش قیمت در آینده حکایت دارد و هنگامی اتفاق میافتد که قیمت در حال بالا رفتن باشد اما یک اندیکاتور تکنیکال در حال افت یا نشاندادن سیگنالهای نزولی باشد.
به یاد بسپارید که همیشه نمیتوان منحصرا به واگرایی تکیه کرد زیرا گاهی سیگنالهای معاملاتی را در زمان مناسب ایجاد نمیکند. ممکن است در نمودار به مدت زیاد شاهد واگرایی باشیم بدون اینکه یک بازگشت قیمت اتفاق بیفتد.
واگرایی فقط در برخی مواقع وجود دارد و نمیتوان گفت در همه تغییر روندها، واگرایی در نمودار مشاهده شده است.
شرح کاملتر واگرایی در تحلیل تکنیکال
واگرایی در تحلیل تکنیکال نشاندهنده یک حرکت بزرگ در قیمت به سمت منفی یا مثبت است.
یک واگرایی مثبت هنگامی اتفاق میافتد که قیمت یک دارایی کف جدیدی ایجاد کند درحالیکه یک اندیکاتور، مانند جریان پول (money flow) شروع به صعود کرده است.
در مقابل، یک واگرایی منفی هنگامی اتفاق میافتد که قیمت یک سقف جدید ایجاد میکند اما اندیکاتور مورد تحلیل یک سقف پایینتر میسازد.
معاملهگران برای ارزیابی مومنتوم بنیادی قیمت یک دارایی و همچنین برای ارزیابی احتمال بازگشت قیمت از واگرایی استفاده میکنند.
بهعنوان مثال، سرمایهگذاران میتوانند از اسیلاتورهایی مانند شاخص قدرت نسبی (RSI) در نمودار قیمت استفاده کنند.
اگر سهام در حال افزایش است سقفهای جدیدی ایجاد میکند، در حالت ایدهآل شاخص قدرت نسبی نیز به سقفهای جدید خواهد رسید.
اما اگر شاخص قدرت نسبی شروع به ایجاد سقفهای پایینتر کند هشداری خواهد بود مبنی بر اینکه روند صعودی قیمت احتمالا در حال تضعیفشدن است. به این شرایط، واگرایی منفی میگویند.
معاملهگر در این حالت تصمیم میگیرد که آیا از معامله خارج شود یا اینکه حدضرر مناسب را اعمال کند تا در صورت افت قیمت، متضرر نشود.
واگرایی مثبت وضعیتی برخلاف مورد ذکر شده در بالاست.
تصور کنید که قیمت سهام در حال ایجاد کفهای جدید است درحالیکه شاخص قدرت نسبی با هر نوسان در قیمت سهام کفهای بالاتری را به وجود میآورد.
سرمایهگذاران ممکن است به این نتیجه برسند که پایینترین کفها در قیمت سهام در حال ازدستدادن مومنتوم نزولی خود هستند و ممکن است بهزودی یک روند بازگشتی اتفاق بیفتد.
واگرایی یکی از رایجترین کاربردهای اندیکاتورهای تکنیکال، خصوصا هنگام کار با اسیلاتورهاست.
تفاوت بین واگرایی و تائید
واگرایی زمان اتفاق میافتد که قیمت و اندیکاتور دو چیز مختلف به معاملهگر میگویند.
تائید (Confirmation) هنگامی اتفاق میافتد که اندیکاتور و قیمت، یا چندین اندیکاتور، به معاملهگر یک سیگنال مشخص بدهند.
در حالت ایدهآل، معاملهگران برای ورود به معاملهها و در زمان معامله به تائید احتیاج دارند.
اگر قیمت در حال افزایش باشد، معاملهگران تمایل دارند اندیکاتورهایشان این سیگنال را بدهند که قیمت احتمالا به حرکت خود ادامه خواهد داد.
محدودیتهای استفاده از واگرایی
همانطور که در مورد تمام اشکال تحلیل تکنیکال صادق است، سرمایهگذاران باید پیش از انجام معامله صرفا بر اساس واگرایی از ترکیبی از اندیکاتورها و تکنیکهای تحلیل برای تائید روند بازگشتی استفاده کنند.
واگرایی در تمامی بازگشت روندها اتفاق نمیافتد؛ بنابراین، از دیگر اشکال کنترل ریسک یا تحلیلهای دیگر باید در کنار واگرایی استفاده کرد.
همچنین، هنگامی که واگرایی رخ میدهد، به این معنا نیست که قیمت بازگشت خواهد داشت.
واگرایی ممکن است مدتی طولانی طول بکشد، بنابراین انجام معاملات صرفا بر اساس واگرایی، ممکن است به ضرر قابلتوجهی منتهی شود. زیرا احتمال دارد قیمت آنطور که انتظار میرود واکنش نشان ندهد.
این اصطلاح در واژهنامه جامع بورسینس منتشر شده است.اصطلاحات دیگر را ببینید.
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
معامله با واگرایی در فارکس
اگرچه اندیکاتورها دارای تاخیر هستند، در مورد واگرایی، این ویژگی عقب ماندگی در واقع به ما کمک میکند تا نقاط ورود بهتر و قابل اطمینانتری را پیدا کنیم. واگرایی نه تنها توسط معاملهگران خلاف روند قابل استفاده هستند بلکه معاملهگران پیرو روند نیز میتوانند از واگرایی برای تعیین زمان خروج خود استفاده کنند. در صورت ترکیب واگرایی و همگرایی با سایر استراتژیهای اسیلاتور همگرایی و واگرایی معاملاتی میتوان نتایج خوبی را در معاملات بدست آورد.
فهرست مطالبی که خواهید خواند.
واگرایی چیست؟
بیایید با واضح ترین سوال شروع کنیم و بررسی کنیم که واگرایی در واقع چیست و در مورد قیمت به شما چه میگوید.
هنگامی که قیمت یک higher high جدید ایجاد میکند، اندیکاتور در همان لحظه یک lower low نشان میدهد، زمانی که چارت قیمتی و اندیکاتور یا اسیلاتور مورد استفاده ما هماهنگ نباشند و با یکدیگر اختلاف داشته باشند یک واگرایی رخ میدهد.
به عبارت دیگر هرگاه اسیلاتور حرکت قیمت را تایید نکند میتوان گفت یک واگرایی شکل میگیرد.
به عنوان مثال در یک روند صعودی قیمت یک قله جدید ایجاد میکند، اما اسیلاتور ما در همان لحظه قله جدیدی ایجاد نکرده است. به این اختلاف اسیلاتور همگرایی و واگرایی واگرایی گفته میشود. یا در یک روند نزولی چارت قیمتی یک کف یا دره جدید ایجاد کرده، اما اسیلاتور ما آن را تایید نمیکند که در اینجا گفته میشود یک واگرایی مثبت داریم.
توجه داشته باشید واگرایی در یک روند صعودی باعث کاهش احتمالی قیمت میشود. همچنین همگرایی در یک روند نزولی باعث افزایش احتمالی قیمت میشود.
واگرایی RSI
شاخص قدرت نسبي (RSI) اسیلاتوری است که توسط جی ویلز وایلدر معرفی شد. RSI با کنترل تغییراتی که در قیمت بسته شدن پدید میآید به اندازهگیری قدرت در هر یک از اقلام معاملاتی میپردازد. RSI یک اندیکاتور پیشرو یا دست کم همزمان است و هرگز یک اندیکاتور تأخیری محسوب نمیشود.
واگرایی را میتوان با اندیکاتورهای مختلفی مثل MACD ،CCI بررسی کرد. اما طبق تجربه بهترین آن RSI یا شاخص قدرت نسبی میباشد. RSI میانگین سود و ضرر را در یک دوره معین بررسی میکند. به عنوان مثال اگر RSI شما روی ۱۴ تنظیم شده باشد، کندلهای صعودی و نزولی را در ۱۴ کندل آخر بررسی میکند.
هنگامی که سطح RSI پایین باشد به این معنی است که کندل های نزولی در ۱۴ کندل گدشته بیشتر و قوی تر از کندل های صعودی بوده است.هرگاه سطح RSI بالا باشد بدین معنی است که کندل های صعودی بیشتر و قوی تر بوده اند.
آموزش واگرایی RSI
در طول روندها میتوانید از RSI برای مقایسه امواج روند استفاده کنید و قدرت یک روند را بررسی کنید. در اینجا سه سناریو وجود دارد و تصویر زیر تک تک آنها را اسیلاتور همگرایی و واگرایی نشان میدهد:
در حالت شماره ۱ به این نکته توجه داشته باشید، وقتی که RSI به بالاترین سطح خود میرسد به این معنی نیست که روند ضعیف شده است و احتمال ریزش وجود دارد بلکه در این حالت قیمت همچنان مومنتوم خود را حفط میکند (این اشتباه را اکثر تریدرها انحام میدهند). این فقط بدان معنی است که روند بدون تغییر پیش میرود.
همانطور که در تصویر زیر در حالت شماره(۲) میبینید، RSI در طول روند صعودی سالم و قوی به بالاترین سطح خود می رسد(بالای سطح ۷۰). این بدان معناست که تعداد شمعهای صعودی بیشتر و بزرگتر در موج روند اخیر نسبت به موج قبلی وجود داشته است.
در حالت (۳) میبینید که قیمت در طول یک روند صعودی به بالاترین حد خود میرسد، اما RSI شما به پایینترین سطح خود میرسد (به پایینتر از سطح ۷۰). به این معنی است که آخرین شمعهای صعودی به اندازه عملکرد قبلی قیمت قوی نبوده و روند رو به کاهش است. این همان چیزی است که ما آن را واگرایی مینامیم و در تصویر زیر، واگرایی نشان دهنده پایان روند صعودی است و روند نزولی را ممکن میسازد.
مشاهده یک واگرایی به شما میگوید که پویایی روند در حال تغییر است و اگرچه هنوز هم میتواند یک روند واقعی به نظر برسد، اما پایان احتمالی این روند نزدیک است.
الگوی چالهها و قلهها در RSI با تغییر دوره زمانی آن دستخوش تغییر نمیشود بلکه در دورههای زمانی کوتاه مدتتر مثل ۷ یا ۹ روزه سیگنالهای صادر شده توسط RSI آشکارتر و واضحتر میگردند.
RSI بین ۰ و ۱۰۰ نوسان میکند. وقتی RSI به یک قله میرسد و به سمت پایین تغییر جهت میدهد نشان دهنده وجود یک قله در نمودار قیمت در همان منطقه است. وقتی RSI با کاهش خود یک کف تشکیل میدهد و از آن نقطه با سمت بالا تغییر جهت میدهد به معنای تشکیل یک کف در نمودار قیمت در همان منطقه است.
این تغییر جهتها در بازارهای مختلف و حتی در یک بازار، بسته به این که در دوران نزولی خود به سر ببرد و یا در دوران صعودی در سطوح مختلفی انجام میشوند.
محدودههای اشباع خرید و اشباع فروش برای هر بازار و برای هر سال متفاوت هستند. هیچ سطح طلائی وجود ندارد که تمام سقفها و کفها را در بر گیرد. سیگنالهای اشباع خرید و اشباع فروش مانند این است که با خواندن عدد دماسنج بگوئیم امروز یک روز سرد است یا یک روز گرم. یک دمای خاص که در زمستان به معنی یک روز گرم است ممکن است در تابستان یک روز خنک محسوب شود.
خطوط مرجع افقی در RSI باید طوری تنظیم شوند که با بالاترین قلهها و پایینترین چالههای RSI دارای تقاطع باشند. این خطوط معمولا در اعداد ۳۰ و ۷۰ رسم میشوند.
بعضی از معاملهگران از سطوح ۶۰ و ۸۰ در بازارهای صعودی و از سطوح ۲۰ و ۹۰ در بازارهای نزولی استفاده میکنند. برای رسم این سطوح میتوانید از قاعده ۵ درصد نیز استفاده كنید. بدین ترتیب که سطوح مرجع RSI را طوری رسم کنید که RSI کمتر از ۵% زمان خود در ۴ تا ۶ ماه گذشته را فراتر از این خطوط گذرانده باشد و سپس هر ۳ ماه یکبار این سطوح را مورد بازبینی و تنظیم مجدد قرار دهید.
معنی Divergence چیست؟
Divergence یک ابزار بسیار قدرتمند برای ترید کردن است. معاملهگری که بداند چگونه در شرایط مناسب بازار با سیگنالهای صحیح معامله کند، میتواند روش قوی و موثری برای گرفتن سود از بازار را ایجاد کند.
چگونه با divergence ترید کنیم
واگرایی همیشه منجر به برگشت کامل روند نمیشود و اغلب قیمت فقط پس از واگرایی وارد یک موج اصلاحی میشود. به خاطر داشته باشید که واگرایی فقط نشانه از دست دادن شتاب و مومنتوم است، اما لزوماً نشان دهنده تغییر کامل روند نیست.
برای جلوگیری از ورودهای اشتباه به شدت توصیه میکنیم که معیار و ابزارهای تاثیر گذار دیگری را به استراتژی خود اضافه کنید. divergence به تنهایی آنقدر قوی نیست که برای گرفتن پوزیشن فقط به آن متکی باشید.
در زیر میبینیم که چگونه قیمت ۲ واگرایی ایجاد کرده اما قیمت هرگز ریزش نداشته است. بنابراین، divergence بسیاری از مواقع فقط اصلاحات را نشان میدهد.
اینکه در چه مکانی بدنبال واگراییها هستید بسیار مهم است. بهتر است که منتظر رسیدن قیمت به یک ناحیه حمایتی و مقاومتی مهم باشید و سپس بعد از شکست خط روند وارد معامله شوید.
تصویر زیر یک مثال عالی است: در سمت چپ، روند صعودی را مشاهده میکنید که دارای دو واگرایی است. با این حال، اولین مورد به طور کامل شکست خورد و دومی به یک سود بزرگ منجر شد. چه فرقی داشت؟ وقتی نگاهی به چارچوب زمانی بالاتر در سمت راست میاندازیم، میبینیم که اولین واگراییها در وسط هیچ کجا اتفاق افتاده و واگرایی دوم در یک سطح مقاومت بسیار مهم (خط زرد و پیکان زرد) شکل میگیرد. به عنوان یک معاملهگر، ابتدا مناطق حمایت/مقاومت خود را مشخص کرده و سپس اجازه میدهید قیمت به آنجا برسد. چنین رویکردی عملکرد شما را تا حد زیادی بهبود خواهد بخشید.
واگرایی ها
اصطلاح "واگرایی" در تحلیل تکنیکال استفاده میشود و زمانی رخ میدهدکه قیمت یک دارایی بر خلاف جهت یک اندیکاتور یا اسیلاتور حرکت کند. در واقع این اختلاف بین نمودار قیمت و اندیکاتور، هشداری از ضعیف شدن روند قیمت و یا تغییر احتمالی روند است که تحلیلگران از آن بهره میبرند. به عبارت دیگر واگرایی زمانی اتفاق میافتد که معاملهگران بازار در گام آخر دچار تردید میشوند و این دقیقا زمانی است که سهمها میتوانند روند خود را تغییر دهند و بر خلاف روند قبلی حرکت کنند. واگرایی ها به سه دسته معمولی، مخفی و زمانی تقسیم میشوند و برای تشخیص آنها اندیکاتور MACD و اسیلاتور Rsi از اعتبار بیشتری برخوردار میباشند. در کنار اصطلاح واگرایی، اصطلاح همگرایی نیز به گوش میخورد. منظور از همگرایی نزدیک شدن دو خط به هم است.
واگرایی را به دستههای زیر تقسیم میکنند:
1) واگرایی معمولی (Regular Divergence):
حالتی از واگرایی را بیان میکند که تضاد رفتاری بین قیمت و اندیکاتور را نشان میدهد. مدل این تضاد به این شکل است که قیمت در انتهای یک روند دست به یک حرکت جدید میزند که اندیکاتور با این حرکت جدید مخالفت میکند و رفتاری مخالف از خود بروز میدهد. واگرایی معمولی به دو دسته واگرایی مثبت و منفی تقسیم میشود.
واگرایی معمولی منفی (RD-): این نوع واگرایی در روند صعودی بوجود میآید و حالتی از بازار است که در آن قیمت، سقف بالاتر میسازد و اندیکاتور نسبت به سقف قبلی خود، سقف پایینتر ثبت میکند. در واقع اندیکاتور با حرکت جدیدی که قیمت مبنی بر سقف بالاتر از خود نشان داد، مخالفت میکند. این آرایش در انتهای روندهای صعودی اتفاق میافتد که منجر به کاهش قیمت میشود. این آرایش عموماً بیانگر ضعف شدید خرید است و نشانگر درگیری مردم با بازار است و معاملهگران حرفهای دست به معامله نمیزنند. قیمت، آرایش برگشتی به خود میگیرد و نمودار یک ریزش مناسب را تجربه میکند. به همین دلیل معاملهگران وقتی آرایش واگرایی معمولی منفی را میبینند، به فکر خروج از معاملات خواهند بود.
چنانچه در تصویر فوق مشخص است، در نمودار سهم "وبملت" واگرایی منفی (RD) وجود دارد. قیمت سقف جدید تشکیل داده، در حالی که اندیکاتور موفق به این کار نشده است؛ این امر موجب گردید تا قیمت سهم روند نزولی به خودش بگیرد و تا 40 درصد از ارزش خود را از دست بدهد. به وجود آمدن این حالت خودش میتواند هشداری باشد مبنی برای اینکه کنترل ریسک صورت بگیرد چون امکان نزولی شدن بازار توسط اندیکاتور MACD تأیید شده است.
واگرایی معمولی مثبت (RD+): این نوع واگرایی در روند نزولی اتفاق میافتد، در این حالت، قیمت کف پایینتر از کف قبل ثبت کرده است، اما اندیکاتور کفی بالاتر از کف اول تشکیل میدهد. این پدیده که در حالت عمومی بیانگر ضعف فروش است و این ذهنیت را ایجاد میکند که فروشندگان از فروش زیاد خسته شدهاند و بازار میل به یک رشد دارد.
نموار بالا، نمودار سهم فولاد "مبارکه" است. همانطور که مشخص است بعد از مشاهده واگرایی مثبت در اندیکاتور، در حالی که قیمت سهم روند نزولی دارد، اما اندیکاتور موفق نشد، کف پایینتر ثبت کند و شاهد صعودی شدن روند و رشد سهم هستیم . مشکلی که بسیاری از معاملهگران بخصوص افرادی که از صبر کردن خسته میشوند به آن دچار میگردند، این است که این دسته از افراد معاملهگرانی از جنس عوام هستند و منطق فروش آنها ارتباط مستقیم با خستگی از سهم دارد. در یک روند افزایشی معاملهگران در این تصور هستند که قیمت سهام همیشه ارزنده است و دست به خرید میزنند فارغ از این که جنس خرید در بازار به گونهای میباشد که نشانههای ضعف خرید پدیدار شده است.
2) واگرایی مخفی (Hidden Divergence):
نوع دیگری از واگرایی در تحلیل تکنیکال است و معمولاً زمانی تشکیل میشود که قیمت در حال اصلاح خودش باشد؛ واگرایی مخفی برخلاف واگرایی معمولی در انتهای تحرکات اصلاحی روند اتفاق میافتد و در روند نزولی با سقفها و در روند صعودی با کفها قابل شناسایی است. تحلیلگران با تشخیص آن، روند سهم را تشخیص میدهند. این نوع واگرایی نیز به دو دسته تقسیم میشود.
واگرایی مخفی مثبت (HD+): واگرایی مخفی در انتهای یک روند صعودی اتفاق میافتد. اندیکاتور کف پایینتر ثبت میکند و قیمت به کف پایینتر نمیرسد. در این حالت به دلیل تضاد رفتاری بین قیمت و اندیکاتور پیشبینی میشود که قیمت به روند صعودی خود ادامه دهد.
همانطور که در نمودار فوق مشاهده میکنید، اندیکاتور در انتهای یک روند صعودی موفق میشود تا کف پایینتر ثبت کند، اما قیمت کفی بالاتر از کف قبل تشکیل میدهد، در نتیجه قیمت به روند صعودی خود بر میگردد.
واگرایی مخفی منفی (HD-): برخلاف واگرایی مخفی مثبت، این نوع از واگرایی در انتهای یک روند نزولی شکل میگیرد و نشاندهنده این است که کاهش قیمت ادامه خواهد داشت. قیمت قدرت اینکه به سقف قبلی خودش برسد را ندارد. اندیکاتور سقف بالاتر میسازد اما قیمت نمیتواند سقفی بالاتر از سقف قبل تشکیل دهد. به دلیل تضاد رفتاری بین قیمت و اندیکاتور و مخالفتی که قیمت با اندیکاتور میکند وزنه در جهت فروش سنگینی خواهد رفت و شاهد شکسته شدن کف خواهیم بود. لازم به ذکر است اسیلاتور همگرایی و واگرایی که این مدل واگرایی حتماً باید در یک روند نزولی اتفاق بیفتد و هر مدلی که تعریف یک روند نزولی را برنتابد نمیتواند در برگیرنده یک واگرایی مخفی باشد.
همانطور که مشاهده می کنید، در نمودار "دارایکم"، قیمت نمیتواند سقفی بالاتر ثبت کند، در حالی که اندیکاتور سقف بالاتری تشکیل میدهد و این امر موجب افت 36 درصدی قیمت سهم میشود. برای اسیلاتور همگرایی و واگرایی تشخیص قیمت مناسب تشکیل واگرایی مخفی، باید دنبال تکنیکهایی باشیم که در اصلاحها، قیمت مستعد برگشت خوب باشد. برای یافتن محدود مناسب به دو شکل عمل میکنیم:
- قیمت کلاسیک
- تکمیل الگو قیمت
3) واگرایی زمانی (Time Divergence):
حالتی از بازار است که تضاد آشکار بین قیمت و زمان ایجاد میشود. مواقعی که در یک دوره زمانی بیشتر از حرکت قبل، قیمت اصلاح میکند پدیده واگرایی زمانی ایجاد میگردد. چنانچه در یک حرکت و اصلاح بعد از آن یک ریتریس قیمتی - زمانی رسم کنیم در صورتی که درصد اصلاح زمانی بیش از درصد اصلاح قیمتی باشد، به این پدیده واگرایی زمانی گفته میشود. این نوع واگرایی در تحلیل تکنیکال با استفاده از فیبوناچی زمان انجام میشود. مشخص است که در این نوع از واگرایی، اندیکاتورها جایی ندارند. در واقع چنین شرایطی نشان میدهد که قیمت در حرکت اصلاحی نسبت به حرکت قبلی خود ضعیفتر است. واگرایی زمانی خود دو نوع دارد:
واگرایی زمانی معمولی (RTD): این نوع واگرایی زمانی به وجود میآید که تعداد کندلهای فاز اصلاحی بیش از تعداد کندلهای روند قبلی باشد. وقوع واگرایی زمانی معمولی، نشاندهندهی قدرت خریداران و فروشندگان در یک روند اصلاحی میباشد و پیشبینی میشود که حرکت قبلی ادامه پیدا کند.
همانطور که در تصویر فوق مشاهده میکنید، در نمودار بانک صادرات، قیمت در 30 روز از نقطه A تا B اصلاح کرد و در 31 روز از نقطه B تا C نتوانست به سقف قبلی (نقطه A) و به اندازه فاز اصلاحی رشد کند، که نشان از ضعف خریداران در سهم بود و متعاقب آن با ریزش همراه شد و قیمت 44% از ارزش خود را از دست داد.
واگرایی زمانی هوشمند (STD): در تحلیل تکنیکال این واگرایی زمانی رخ میدهد که تعداد کندلهای فاز اصلاحی کمتر از تعداد کندلهای روند قبلی باشد. در این واگرایی درصد اصلاح زمانی بیشتر از درصد اصلاح قیمتی است. به بیان دیگر در واگرایی زمانی هوشمند، روند اصلاحی قبلی در مدت زمان کوتاهتری طی میشود. طبق تصویر زیر در نمودار سهم "کگل" از نقطه A تا B 148 روز طول کشید تا قیمت رشد کند، در فاز اصلاح از نقطه B تا C 127 روز طول کشید، به بیان دیگر در 85 درصد از زمان فاز A تا B، قیمت به اندازه 38 درصد اصلاح کرد و این نشان از ضعیف بودن فروشندگان داشت و متعاقب آن نمودار به روند قبل خود ادامه داد و توانست 60 درصد رشد کند.
اسیلاتور (Oscillator) چیست؟
درمقالات قبلی، در رابطه به کندل استیک ها صحبت کردیم. هر آنچه که لازم است یک تریدر بداند. در این راستا به معرفی ابزار هایی چون: اندیکاتور هارمونیک، ایچیموکو و تنکانس و کیجونسن هم پرداختیم. ابزارهای ذکر شده برای روند های معمولی صعودی یا نزولی قابل استفاده هستند. حال اگر بازار در حالت رنج باشد، نیازمند ابزاری تحت عنوان اسیلاتور می باشیم. تیم توکن باز قصد دارد در این مقاله به بررسی اسیلاتورها بپردازد. پس با ما همراه باشید.
مفاهیم کلی:
اسیلاتور (Oscillator) چیست؟
در تعریف اسیلاتور ها، می توانیم بگوییم که اندیکاتورهایی می باشند که در زمان رنج زدن نمودار (روند ساید ترند)، برای تشخیص و معین کردن نقاط اشباع خرید و فروش بهره جویی میشوند. باید بدانیم اسیلاتور ها همانند میانگین متحرک و خط روند، از اهمیت بسزایی در بررسی و ارزیابی یک سهم برخوردارند.
به عبارت دیگر می توان گفت که اسیلاتور ها اغلب، اندیکاتورهای پیشرو می باشند که در تحلیل سهام یا رمز ارزهایی که در دامنهٔ معینی در حال ترید شدن می باشند( مخصوصاً در روندهای ساید ترند)، بیشترین کاربرد را دارا هستند. همچنین برای مشخص نمودن وجود نواحی برگشتی احتمالی هم قادر خواهیم بود تا از آنها بهره جویی کنیم؛ پس می توان اذعان داشت که اسیلاتور ها نشانگر سودمندترین حالت خود در الگوهای معاملاتی ساید ترند هستند.
یک تحلیلگر تکنیکال هنگامی که نمودار روند معینی ندارد و ساید ترند است، از اسیلاتورها بهره جویی میکند. وقتی که سهام یک شرکت در روندی ساید ترند قرار بگیرد یا نتواند در بازاری پر تلاطم و نوسانات شدید، روند معینی را در پیش بگیرد، اسیلاتور ها بهترین ابزار موجود محسوب خواهند شد.
انواع اسیلاتور
باید بدانیم اسیلاتورها انواع مختلفی دارند که برخی از آنها به بیش از یک گروه یا دسته اطلاق می شوند. در اینجا درباره ی دو گروه عمده تر اسیلاتور ها صحبت میکنیم:
نوع اول: Axial oscillator که حول یک ناحیه یا خط مرکزی در حال نوسان است.
نوع دوم: Band oscillator که بین دو ناحیه اشباع خرید و فروش درحال نوسان می باشد.
به صورت کلی می توان گفت که اسیلاتورهای محوری برای تشخیص و تحلیل جهت حرکت قیمت لحظهای رمز ارزها مناسب و مطلوب هستند. در صورتی که اسیلاتورهای باند به جهت شناسایی نواحی اشباع خرید و فروش، مطلوب می باشند.
Axial oscillator
این اسیلاتور حول یک محور یا ناحیه ی مرکزی در حال دوران می باشد. اسیلاتور محوری برای مشخص کردن ضعف و قدرت ارز و جهت حرکت مومنتوم یک ارز مفید واقع می شود. باید بدانیم، زمانی که یک اسیلاتور محوری در بالای محور مرکزی خود در حرکت باشد، بازار روندی صعودی (bullish) را طی کرده و هنگامی که این اسیلاتور در زیر محور خود شروع به حرکت کند، بازار روندی نزولی (bearish) تجربه خواهد کرد.
لازم است بدانیم اندیکاتور مکدی که در تحلیل تکنیکال کاربردی فراوان دارد، نمونه ی بارز یک اسیلاتور محوری می باشد که حول یک مبدأ نوسان انجام می دهد. مکدی به صورت اختلاف بین EMA 12 و 26 روزه ی هر سهم یا ارز تعریف میشود. اما لازم است بدانیم هرچقدر این دو Moving Average از هم فاصله گرفته و دور شوند، درک و فهم آنان نیز مشکل تر خواهد بود.
با وجود آن که مکدی محدودیتی ندارد، اما امری بعید خواهد بود که اختلاف زیادی بین دو میانگین متحرک برای مدت زمان طولانی باقی بماند.
انواع اسیلاتور محوری عبارتند از:
•MACD
•ROC
Band oscillator
این اسیلاتور در بالا و پایین دو باند نوسان انجام می دهد که بیشترین و کمترین قیمت را معین میکند. لازم است بدانیم باند پایینی نشانگر اشباع فروش و باند بالایی اسیلاتور همگرایی و واگرایی اسیلاتور همگرایی و واگرایی نمایانگر اشباع خرید می باشد. این باندهای ایجادشده بر پایه ی اسیلاتور سوار هستند و بر روی هر سهم یا ارز، اندکی دارای تفاوت و تمایز می باشند که به تریدرها یا تحلیلگران اجازه میدهد، نواحی اشباع خرید و فروش را به سهولت شناسایی کنند.
انواع اسیلاتور باند عبارتند از:
•RSI
•اسیلاتور استوکاستیک
تفاوت اندیکاتور و اسیلاتور
باید دانست، اگرچه بیشتر تریدها معتقد هستند اسیلاتور همگرایی و واگرایی که اسیلاتور با اندیکاتور تفاوت دارد، اما در واقع نمی توان از این موضوع که اسیلاتورها یکی از 4 مدل اندیکاتور محسوب می شوند، غافل شد. درحقیقت اسیلاتورها زیرمجموعه اندیکاتورها محسوب می شوند. اما در هر صورت سه تفاوت بین اندیکاتورها و اسیلاتورها در تحلیل های تکنیکال وجود دارد که عبارتند از:
1- بخشی از اندیکاتورها هستند و زیرمجموعه اندیکاتور محسوب می شوند.
2- دارای دو محدوده ی اشباع خرید و اشباع فروش هستند.
3- واگرایی که تنها در اسیلاتور کاربرد دارد.
5 اسیلاتور اصلی
هر یک از اسیلاتورها بر اساس دادهی مخصوصی به وجود آمده و هر یک کاربردی متمایز با دیگری دارند. ضمن آنکه هیچگاه نمیتوانیم یکی از آنان را به عنوان بهترین اسیلاتور بر شماریم. اما می توانیم به 5 اسیلاتور اصلی در بازار فارکس و ارزهای دیجیتال اشاره کنیم که عبارتند از:
بهترین اسیلاتور
باید بدانیم به صورت کلی، برای شناسایی خرید بیش از حد و همینطور فروش بیش از حد، از اسیلاتور های حرکت با دامنه ثابت استفاده می شود.
این موارد شامل شاخص RSI، اندیکاتور استوکاستیک و استوکاستیک RSI است. شاخص قدرت نسبی و اسیلاتور استوکاستیک ما بین صفر اسیلاتور همگرایی و واگرایی تا صد در نوسان است در صورتی که استوکاستیک RSI بین صفر و یک در نوسان می باشد.
چگونگی کارکرد اسیلاتورها
اسیلاتورها اغلب و همواره با دیگر شاخص ها برای تجزیه و تحلیل تکنیکال در مورد تریدها مورد بهره وری قرار می گیرند. در تجزیه و تحلیل تکنیکال، تریدرها نوسانگرها را، یکی از اصلی ترین ابزارهای فنی برای درک و تجزیه و تحلیل می دانند. اما سایر ابزارهای فنی هم وجود دارد که تحلیلگران برای بهبود ترید خود مفید دانسته و از آن استفاده می کنند. مانند: مهارت خواندن و درک نمودار و شاخص های فنی.
باید بدانیم که اگر یک سرمایه گذار از یک اسیلاتور بهره جویی کند، نخست دو مقدار را مشخص و انتخاب می کند. پس از آن، با قرار دادن ابزار بین این دو مقدار، نوسان ساز اقدام به نوسان می کند و یک شاخص روند به وجود می آورد. بعد از آن، سرمایه گذار از شاخص روند برای خواندن و فهم شرایط فعلی بازار برای آن رمز ارز مدنظر بهره جویی می کند.
هنگامی که سرمایه گذار ببیند اسیلاتور به سمت مقدار بالاتر در حرکت است، سرمایه گذار دارایی و اندوخته را تحت عنوان خرید بیش از حد تعبیر می کند که در عکس، این موضوع هم برقرار است، زمانی که نوسانگر به سمت پایین سوق پیدا کند، سرمایه گذار فروش بیش از اندازهی دارایی را در راس کار خود قرار می دهد.
نکات کلیدی اسیلاتورها
اسیلاتورها شاخص های حرکتی محسوب می شوند که در تحلیل تکنیکال از آنان بهره جویی می شود و لازم به ذکر است که نوسانات آنان به نوارهای بالا و پایین محدود خواهد شد.
زمانی که مقادیر oscillator با این باندها مقارن می شوند، سیگنال های خرید یا فروش بیش از حد را به تریدرها ارائه می کنند. اسیلاتورها عموماً با اندیکاتورهای Moving average ادغام می شوند تا سیگنال شکست یا تغییر روند را به نمایش بگذارند.