سطوح بازگشتی فیبوناچی در تحلیل تکنیکال

فیبوناچی گسترشی یا انبساطی در تحلیل تکنیکال چیست؟
فیبوناچی گسترشی یا انبساطی (Fibonacci Extensions) ابزارهایی هستند که معاملهگران میتوانند از آنها برای مشخص کردن اهداف قیمتی و یا تخمین میزان حرکت قیمت پس از یک بازگشت و یا پولبک قیمتی استفاده کنند. سطوح فیبوناچی گسترشی حتی میتوانند مناطقی را که در آنها امکان بازگشت قیمتی وجود دارند را نیز نشان دهند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد بازگشت قیمتی میتوانید از مطلب آموزشی «بازگشت قیمتی در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.
فیبوناچیهای گسترشی بر روی نمودارها کشیده میشوند و سطوح قیمتی مهم را مشخص میسازند. این سطوح قیمتی براساس نسبتهای فیبوناچی (با درصد) بیان میشوند و سایز حرکتی قیمت در منطقهای که اندیکاتور را بر آن اعمال کردهایم نیز بر قرارگیری این سطوح مؤثر هستند.
منبع: Investopedia به نقل از Tradingview
نکات کلیدی:
- سطوح معمول فیبوناچی گسترشی برابر با 61.8 سطوح بازگشتی فیبوناچی در تحلیل تکنیکال درصد، 100 درصد، 161.8 درصد، 200 درصد و 261.8 درصد میباشند.
- فیبوناچی گسترشی به ما نشان میدهد که موج قیمت بعدی (که پس از پولبک قیمتی حاصل شده است) تا کجا حرکت خواهد کرد.
- نسبتهای فیبوناچی در زندگی روزمره ما کاربرد دارد. این نسبتها در اشکال فضایی، مهندسی، و همچنین رشد برخی از گیاهان وجود دارند. بنابراین، برخی از معاملهگران باور دارند که همین نسبتها نیز در بازارهای مالی نیز از اهمیت خاصی برخوردار هستند.
- فیبوناچیهای گسترشی به ما مناطق احتمالی مهم را گزارش میکند، اما برای تحلیل نباید تنها بر آنها اتکا نماییم.
فرمول محاسبه فیبوناچی گسترشی
فیبوناچیهای گسترشی فرمولی ندارند. زمانی که این اندیکاتور بر روی نمودار اعمال میشود معاملهگر باید سه نقطه را انتخاب کند. زمانی که این سه نقطه انتخاب شدند، خطوط بهعنوان درصدی از حرکت انتخاب شده در نمودار رسم میشوند. اولین نقطهٔ انتخاب شده بهعنوان نقطه شروع حرکت، دومین نقطه سطوح بازگشتی فیبوناچی در تحلیل تکنیکال انتخاب شده بهعنوان نقطهٔ پایان حرکت، و نقطهٔ سوم انتخاب شده بهعنوان پایان حرکت برگشتی که در خلاف جهت روند اصلی رخ داده است انتخاب میگردد. سپس، با مشخص کردن این سه نقطه، فیبوناچی گسترشی میتواند به ما محدودههای احتمالی که قیمت میتواند تا آنها پیش برود را نشان دهد.
چگونه سطوح فیبوناچی گسترشی را محاسبه کنیم؟
- تفاوت موجود بین نقطهٔ یک یا دو را با هر نسبت مد نظر ضرب کنید (مانند نسبت 1.618 و یا 0.618). عدد بهدست آمده به شما مقدار دلاری را خواهد داد.
- اگر قیمت بهسطوح بالاتر حرکت کند، مقدار دلاری که در نقطهٔ سه بهدست آوردید را با آن جمع کنید. اگر قیمت بهسمت پایینتر حرکت کند، مقدار دلاری که در مرحلهٔ اول بهدست آوردید را از مقدار قیمت در نقطهٔ سه کم کنید.
برای مثال، اگر قیمت از سطح ده دلار به بیست دلار برسد و سپس به پانزده دلار برگردد، سطح ده دلار میتواند بهعنوان نقطهٔ اول، سطح بیست دلار بهعنوان نقطهٔ دوم و سطح پانزده دلار به عنوان نقطهٔ سوم انتخاب شود. سپس سطوح فیبوناچی، سطوحی قیمتی بالای پانزده دلار را نشان میدهند و نشاندهندهٔ سطحهای قیمتی بالاتری هستند که قیمت میتواند تا آنجا حرکت کند. اما اگر قیمت افت کند این اندیکاتور نیاز دارد تا دوباره رسم شود تا بتواند با حرکت قیمتی بهسمت پایین در نقطهٔ سه خود را تطبیق دهد.
اگر قیمت از سطح ده دلار به بیست دلار برسد، و سپس از این دو نقطه بهعنوان نقاط یک و دو در اندیکاتور استفاده شود سطح سطوح بازگشتی فیبوناچی در تحلیل تکنیکال 61.8 درصدی ما، 6.18 دلار بالاتر از سطح قیمتی در نقطه انتخاب شده شمارهٔ سه خواهد بود. در این حالت، نقطهٔ شمارهٔ سه برابر پانزده است، بنابراین سطح گسترشی 61.8 درصدی از آن برابر با 21.18 دلار خواهد بود. پس سطح صددرصدی گسترشی از نقطه ده دلاری برابر با بیستوپنج دلار خواهد بود. شایان توجه است که این نسبتها خود برحسب نسبتی به نام نسبت طلایی (Golden ratio) پایهگذاری شدهاند. برای یادگیری این نسبت، یک توالی از اعداد را با صفر و یک شروع کنید، و سپس دو عدد قبلی را برای دست آوردن اعداد جدید سطوح بازگشتی فیبوناچی در تحلیل تکنیکال جمع کنید و با همین روند بهجلو حرکت کنید. شما باید توالی مانند توالی زیر را بهدست آورید: 0، 1، 1، 2، 3، 5، 8، 13، 21، 34، 55، 89، 144، 233، 377، 610، 987، …
سطوح فیبوناچی گسترشی از این رشته اعداد بهدست میآیند. البته از چند رقم اول این توالی صرف نظر شده است. پس از صرف نظر از اعداد ابتدایی، اگر شما یک عدد را بر عدد قبلی خود تقسیم کنید، نسبتی نزدیک به 1.618 را بهدست خواهید آورد. مثلاً اگر عدد 233 را بر 144 تقسیم کنید رقمی برابر با 1.61805 را بهدست میآورید. عدد را بر عدد دوم قبل از خود تقسیم کنید تا به نسبت 2.618 برسید و میتوانید عدد را بر عدد سوم قبل از خود تقسیم کنید تا به نسبت 4.236 برسید.
سطوح صددرصد و دویست درصد سطوح رسمی در اعداد فیبوناچی محسوب نمیشوند، اما آنها سطوحی کاربردی هستند زیرا که حرکاتی مشابه را در نمودارهای قیمتی نمایش میدهند.
فیبوناچی گسترشی چه چیزهایی را به شما میگوید؟
فیبوناچی گسترشی یک روش بهمنظور تعیین اهداف قیمتی و یا پیدا کردن مناطق حمایتی و مقاومتی قیمت، زمانی که قیمت بهمحدودهای حرکت کرده است که استفاده از روشهای دیگر برای یافتن نقاط حمایت و مقاومتی فایدهای ندارد، کاربردی خواهند بود.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد سطوح حمایت و مقاومت میتوانید از مطلب آموزشی «سطوح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.
اگر قیمت از یک سطح گسترشی عبور کند، ممکن است که به حرکت رو به بالای خود بهسمت سطح دیگر ادامه دهد. به یاد داشته باشید که سطوح فیبوناچی گسترشی سطوحی هستند که احتمالی میباشند، و قیمت ممکن است در آنها متوقف شده و یا بازگشت قیمتی را انجام دهد و یا اینکه از آنها گذر کند. اما محدودهٔ آنها محدودهای شایان توجه میباشد. برای مثال، قیمت ممکن است اندکی از سطح 1.618 عبور کند و پس از آن، روند حرکتی خود را تغییر دهد.
پوزیشن لانگ معاملهگر
اگر یک معاملهگر در پوزیشن لانگ (خرید) در یک سهم باشد و قیمت نیز در حال تشکیل قلههای جدید باشد، معاملهگر میتواند از سطوح فیبوناچیهای گسترشی برای حدس زدن محدودههای احتمالی که قیمت تا آنها به حرکت ادامه خواهد داد استفاده کند. همین حالت برای معاملهگری که وارد پوزیشن معاملاتی شورت (فروش) شده نیز صدق میکند. سطوح فیبوناچی گسترشی میتوانند به معاملهگران ایدههایی در مورد قرار دادن اهداف قیمتی بدهند. یک معاملهگر سپس تصمیم خواهد گرفت که در کدام یک از آن سطوح معامله خود را انجام دهد و یا از معامله خارج شود.
فیبوناچیهای گسترشی میتوانند در هر بازهٔ زمانی و در هر بازاری استفاده شوند. بهطور معمول، دستههای سطوح فیبوناچی مناطق قیمتی که برای سهم مهم خواهد بود را نشان خواهد داد، و همچنین باید در نظر داشت که این مناطق قیمتی برای معاملهگران جهت تصمیمگیری نیز مناطق مهمی میباشند. از آنجایی که سطوح گسترشی میتواند بر موجهای قیمتی متفاوت در طی زمان رسم شوند، زمانی که بسیاری از این سطحها با موجهای قیمتی مختلف با سطح قیمتی خاصی همگرایی داشته باشند، میتوان از آن بهعنوان یک سطح بسیار مهم یاد کرد.
تفاوت بین فیبوناچی گسترشی (Fibonacci Extensions) و فیبوناچی برگشتی (Fibonacci Retracements)
در حالی که فیبوناچی گسترشی مناطقی که احتمال دارد قیمت تا آنها پس از یک برگشت قیمتی حرکت کند را نشان میدهد، فیبوناچی برگشتی سطوحی را نشان میدهد که امکان حرکت یک بازگشت قیمتی تا آنها وجود دارد. بهبیان دیگر، فیبوناچیهای برگشتی میزان پولبکی که در یک روند ممکن است رخ دهد را اندازه میگیرند، در حالی که فیبوناچیهای گسترشی مقدار حرکت موجهای اصلی در جهت روند را اندازه خواهند گرفت.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد سطوح بازگشتی فیبوناچی میتوانید از مطلب آموزشی «سطوح بازگشتی فیبوناچی در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.
محدودیتهای استفاده از فیبوناچیهای گسترشی
فیبوناچیهای گسترشی نمیتوانند بهعنوان تنها عامل و تعیینکننده برای خرید و یا فروش سهام مورد استفاده قرار گیرند. به سرمایهگذاران توصیه میشود تا از فیبوناچیهای گسترشی در کنار دیگر اندیکاتورها و یا الگوهای نموداری بههنگام تعیین اهداف قیمتی مختلف استفاده شود. الگوهای کندلی و همچنین حرکات قیمتی میتوانند اطلاعات بسیار خوبی از نقاط احتمالی بازگشت در قیمت هدف به ما بدهند.
هیچ قیمتی وجود ندارد که بتوانیم آن را بهعنوان یک قیمت هدف و یا یک سطح برگشتی قیمتی در فیبوناچیهای گسترشی انتخاب کنیم. حتی اگر چنین سطحی وجود داشته باشد، دلیل کافی برای معامله کردن و ورود به معامله نمیباشد. قیمت میتواند از بسیاری از این سطوح عبور کند و یا بههیچ یک از آنها نرسد.
جزئیات خبر
حتماً تابهحال نام فیبوناچی و سری معروف آن را شنیدهاید. ما قصد داریم در این مطلب نحوه پیدایش سری فیبوناچی و کاربردهای آن را توضیح دهیم. اعداد و نسبتهای فیبوناچی در بازار سهام و تحلیل تکنیکال کاربرد فراوانی دارند.
فیبوناچی کیست؟
لئوناردو فیبوناچی (Leonardo de pisa de Fibonacci) ریاضیدان برجسته اروپایی در قرن یازدهم میلادی زندگی میکرد. فیبوناچی اولین فردی بود که اعداد هندی-عربی (…، ۱،۲،۳،۴،۵) را به اروپا معرفی کرد. یکی از مهمترین سطوح بازگشتی فیبوناچی در تحلیل تکنیکال اقدامات او معرفی سری معروف فیبوناچی است. در این سری که با صفر و یک شروع میشود، هر عدد از مجموع دو عدد قبلی به دست میآید. رابطه فیبوناچی به شکل زیر است:
در صورت پیروی از قواعد مذکور به دنباله زیر خواهیم رسید:
… ، ۲۳۳ ، ۱۴۴ ، ۸۹ ، ۵۵ ، ۳۴ ، ۲۱ ، ۱۳ ، ۸ ، ۵ ، ۳ ، ۲ ، ۱ ، ۱ ، ۰
درواقع ایده پیدایش این سری در سال ۱۲۰۲ اتفاق افتاد که فیبوناچی به مسئله عجیبی علاقهمند شد. او میخواست بداند اگر یک جفت خرگوش نر و ماده داشته سطوح بازگشتی فیبوناچی در تحلیل تکنیکال باشد و رفتاری برای زاد و ولد آنها تعریف کند، درنهایت نتیجه چگونه خواهد شد. فرضیات اینگونه بود:
شما یک جفت خرگوش نر و ماده دارید که همین الآن به دنیا آمدهاند.
خرگوشها پس از یک ماه بالغ میشوند.
دوران بارداری خرگوشها یک ماه است.
هنگامیکه خرگوش ماده به سن بلوغ میرسد، حتماً باردار میشود.
در هر بار بارداری خرگوش ماده یک خرگوش نر و یک ماده به دنیا میآورد.
خرگوشها هرگز نمیمیرند.
حساب کنید پس از n ماه چند جفت از این نوع خرگوش خواهیم داشت؟
فرض کنیم x n تعداد جفت خرگوش پس از n ماه باشد.
میدانیم که x ۲ =۱،x ۱ =۱، تعداد جفت خرگوشها در ماه n+1 ام برابر خواهد بود با حاصل جمع تعداد جفت خرگوشهایی که در این ماه متولد میشوند، بهاضافه تعداد جفت خرگوش¬های موجود. (x n ) اما چون هر جفت خرگوش که از دو ماه قبل موجود بوده هم، اکنون حداقل دو ماه سن خواهند داشت و به سن زادوولد رسیدهاند، تعداد جفت خرگوشهای متولدشده برابر خواهد بود با x n -۱ ، پس خواهیم داشت:
x ۱ = ۱ , x ۲ = ۱, x n +۱ = x n + x n -۱
فیبوناچی با حل این مسئله از راهحل فوق، سطوح بازگشتی فیبوناچی در تحلیل تکنیکال دنباله حاصل را به جهان ریاضیات معرفی کرد که خواص شگفتانگیز و کاربردهای فراوان آن تا به امروز نهتنها نظر ریاضیدانان، بلکه دانشمندان بسیاری از رشتههای دیگر را به خود جلب کرده است.
وجود سری فیبوناچی در طبیعت
وجود نظم در اجزای مختلف طبیعت قابلمشاهده است. ریاضیات یکی از علوم پایهای است که به کمک آن میتوان به بسیاری از نظمهای موجود در طبیعت پی برد. اعداد فیبوناچی یکی از این نظمها است.
یکی دیگر از دلایل مشهور شدن سری فیبوناچی، این است که خارجقسمت هر دو جمله کنار هم به عدد تقریبی ۱.۶۱۸، نسبت طلایی یا عدد فی، میرسد.
در قسمت لاک حلزون از عدد فی استفاده شده است. شاخ و برگ درختان بهصورت تصادفی در جهات مختلف رشد نمیکنند. اندازهگیری زاویه شاخهها نشان میدهد که در الگوی رشد آنها، نظمی شبیه دنباله فیبوناچی و نسبت طلایی وجود دارد. درختان با پیروی از این نوع الگوی رشد، قادر هستند درصد بیشتری از نور خورشید را جذب کنند. دانههای آفتابگردان نیز به شکل مارپیچهایی روبروی هم رشد میکنند. طبق تحقیقات انجامشده، نسبت قطر هر مارپیچ به مارپیچ بعدی ۱.۶۱۸ است. حتی در ساختار گوش ما هم از این عدد تبعیت شده است.
بسیاری نمونه دیگر در طبیعت، آناتومی بدن انسان، سازههای بزرگ تاریخی و … وجود دارد که این سری در آنها مشاهده میشود.
ارتباط عدد طلایی با دنباله فیبوناچی
هرچه جفت اعداد فیبوناچی بزرگتر باشند، نسبت بین آنها تقریب بهتری از نسبت طلایی را نشان میدهد. در ادامه برخی از این نسبتها را مشاهده میکنید:
الگوهای شمعی و سطوح اصلاحی فیبوناچی
بازار اغلب یک روند مستقیم روبه بالا یا پایین را طی نمی کند بلکه بیشتر اوقات، قیمت قبل از بازگشت به روند پیشین، حرکت های اصلاحی انجام می دهد. از پرکاربرد ترین سطوح اصلاحی، سطح ۵۰% و سطوح ۳۸% و ۶۱.۸% فیبوناچی هستند.
شکل ۱ و ۲ را مشاهده کنید.
شکل ۱ – سطوح عمومی بازگشتی در روند صعودی
شکل ۲ – سطوح عمومی بازگشتی در روند نزولی
فیبوناچی یکی از ریاضی دانان قرن سیزدهم بود که سری ریاضی خاصی را کشف کرد. نسبت اعداد این سری ریاضی با یک، مجموعه ای تحت عنوان نسبت های فیبوناچی بوجود می آورد. این نسبت ها شامل ۶۱.۸% (یا معکوس اش ۱.۶۱۸) و ۳۸.۲% (یا معکوس اش ۲.۶۱۸) می شود. به این دلیل است که سطح های اصلاحی ۶۲% (رند شده ۶۱.۸%) و ۳۸% (رند شده ۳۸.۲%) امروزه تا این حد محبوب هستند.
شاید این پست ها هم مفید باشد!
نحوه خرید سهام به زبان ساده – سبد سهام خود را بهینه و به روز کنید
نحوه خرید سهام به زبان ساده – نوع سفارش سهام خود را انتخاب کنید
نحوه خرید سهام به زبان ساده – تصمیم بگیرید که چند سهام بخرید
نحوه خرید سهام به زبان ساده – در مورد سهام مورد نظر برای خرید تحقیق کنید
نحوه خرید سهام به زبان ساده – یک کارگزار مناسب پیدا کنید
همچنین سطح معروف ۵۰% نیز جزء نسبت های فیبوناچی به حساب می آید. این سطح بیشتر از هر سطح دیگری مورد استفاده قرار می گیرد. علت این امر این است که سطح بازگشتی ۵۰% توسط افرادی که قوانین گن، موج الیوت یا تیوری داو پیروی می کنند نیز استفاده می شود.
شکل ۳ چگونگی استفاده از سطوح اصلاحی را در پیشبینی محل مقاومت در بازار کاهشی، نشان می دهد. سطح ۵۰%، یکی از مقاومت های مطرح سال های دور بوده است. به سه مثال در این نمودار که در آن ها سطح ۵۰% همراه با الگوهای شمعی، اخطارهای سقف مهمی صادر کرده اند، توجه کنید.
شکل ۳ – سطوح بازگشتی
اصلاح ۱ _ سقف (A) در اواخر ۱۹۸۷ (قیمت ۵۰۲) توسط الگوی پوشای نزولی ساخته شده است. روند نزولی ای که در اواخر سال ۱۹۸۷ آغاز شده در نقطه (B) و در قیمت ۴۲۵ با ایجاد الگوی نفوذی، متوقف شده است. سطح اصلاحی ۵۰% حرکت قیمت از A تا B، باید مقاومتی را در قیمت ۴۶۴ پدید آورد (این مقاومت به این نحو حساب می شود که نصف اختلاف بین سقف A و کف B را محاسبه و سپس عدد حاصل را به قیمت کف B اضافه می کنیم).
بنابراین ۴۶۴ به عنوان یک مقاومت فرض شده که بعد از رسیدن قیمت به این سطح با تایید الگوهای نزولی شمعی نیز هراه بوده است. در نقطه C الگوی پوشای نزولی پدید آمده است. بالاترین قیمت در سطح C، ۴۶۹ بوده است که این میزان با اصلاح ۵۰% تنها ۵ دلار تفاوت دارد. بعد از این، بازار به حرکت نزولی خود ادامه داده است.
اصلاح ۲ _ روند کاهشی که در نقطه C آغاز شده بود، با پدید آمدن الگوی ستاره صبحگاهی خاتمه یافته است. با محاسبه ۵۰% حرکت قیمت از سقف C در قیمت ۴۶۹ تا کف D در قیمت ۳۹۲، ناحیه مقاومت در قیمت ۴۳۰ بدست می آید.
بنابراین، به خاطر می سپاریم که بعد از رسیدن قیمت به آن سطح، نشانه های نزولی الگوهای شمعی باید ظاهر شوند. نمودار در نقطه E به قیمت ۴۳۳ رسیده است. در خلال این زمان (دو هفته ای که در روز ابتدای آن ها ۲۸ نوامبر و ۵ دسامبر است ) نمودار، الگوی پوشای نزولی ساخته است. از نقطه E سیر نزولی دیگری در قیمت آغاز می شود.
اصلاح ۳ _ در سال ۱۹۸۹، قیمت از سقف E تا کف F (در ۳۵۷)، به میزان ۷۶ دلار کاهش پیدا می کند. (به طرز جالبی، هر سه ریزش A تا B، C تا D و E تا F در حدود ۷۷ دلار بوده است) در تاریخ ۵ ژوئن هیچ اخطاری از جانب الگوهای شمعی سطوح بازگشتی فیبوناچی در تحلیل تکنیکال مبنی بر ایجاد کف صادر نشده است ولی در ماه سپتامبر، وقتی قیمت برای بار دوم به این سطح می رسد، الگوی چکش در نمودار ظاهر می شود.
مقاومت بعدی و سطح اصلاحی بعدی برای کاهش E تا F، ۳۹۵ است. چندان جای تعجب ندارد که قیمت این سطح را شکسته است. چرا عجیب نیست؟ به این علت که در اواخر سال ۱۹۸۹، طلا در خط روند و مقاومت دوسالانه خود نفوذ کرده است. به علاوه، طلا در ۱۹۸۹ کف محکمی را همراه با الگوی کف دوقلو، در قیمت ۳۵۷ تشکیل داده است.
بنابراین، باید در جستجوی ۵۰% از حرکت بزرگتری باشیم. منظور سطح اصلاحی ۵۰% کل حرکت کاهشی طلا از سقف ۱۹۸۷ (نقطه A) تا کف ۱۹۸۹ (ناحیه F) است. محاسبه این دو، ناحیه مقاومتی را در سطح ۴۳۰ نشان می دهد.
در نزدیکی سطح ۴۳۰، تقریبا در قیمت ۴۲۵ (نقطه G)، در هفته بیست نوامبر، بازار دو اخطار مبنی بر وجود مشکلی در روند صعودی، صادر کرده است. این دو اخطار، هارامی و قسمتی از آن، دارآویز بودند. چند هفته بعد، در هفته ای که از ۲۲ ژانویه آغاز شده، سقف این حرکت یعنی قیمت ۴۲۵ لمس شده است. در هفته های بعدی، حرکات قیمت، دارآویز دیگری خلق کرده و در نتیجه طلا از همان قیمت ۴۲۵ ریزش کرده است.
شکل ۴ را مشاهده کنید.
شکل ۴ – سطوح بازگشتی
ترکیب انبرک و هارامی کف در قیمت ۱۸.۵۸ (نقطه A) مقدمه روند صعودی بوده که قیمت را به میزان ۳.۵ دلار بالا برده است. این روند سطوح بازگشتی فیبوناچی در تحلیل تکنیکال تا قیمت ۲۲.۱۵ (نقطه B) و ظهور الگوی پوشای نزولی ادامه یافته است. حمایتی در سطح ۵۰% حرکت (A) تا (B) و در قیمت ۲۰.۳۶ باید پدید آید. در نقطه (C) الگوی نفوذی صعودی در قیمت ۲۰.۱۵ تشکیل شده است.
بعد از آن بازار روند صعودی کوچکی را از نقطه (C) آغاز کرده است. این روند صعودی پس از پدید آمدن الگوی ابرسیاه در نقطه (D) با مشکل مواجه شده است. نکته جالب این است که سقف (D) در قیمت ۲۱.۲۵ تنها ده سنت با اصلاح ۵۰% حرکت نزولی قبلی (B) تا (C) تفاوت دارد.
در سطوح بازگشتی فیبوناچی در تحلیل تکنیکال شکل ۵ مشاهده می کنید که سطح بازگشتی ۶۲% فیبوناچی روند صعودی (A) تا (B) قیمت ۵.۹۷ است. این سطح همچنین نزدیک مقاومت پیشین قیمت، در اواخر ماه ژانویه و فوریه در قیمت ۵.۹۵ قرار دارد. مقاومت قدیمی تبدیل به حمایت جدید شده است. در دوم و سوم ماه آپریل قیمت به سطح ۵.۹۷ بازگشت داشته و حمایت ۵.۹۷ را لمس کرده است.
شکل ۵ – سطوح بازگشتی و شمعی ژاپنی
این حرکت با پدید آمدن الگوهای هارامی که اخطاری مبنی بر خاتمه روند کاهشی قبلی است، همراه شده است. سپس برای اطمینان بیشتر، در اوایل ماه آپریل، قیمت بار دیگر این حمایت را آزمایش کرده و سپس مانند موشک در جهت بالا پرواز کرده است.
شکل ۶ الف نشان می دهد که نقت خام از کف قیمت خود در ماه جولای و نقطه (L) تا سقف قیمت در ماه اکتبر و نقطه (H)، روندی صعودی سطوح بازگشتی فیبوناچی در تحلیل تکنیکال به میزان ۲۱.۷۰ دلار داشته است. اصلاح ۵۰% این حرکت تقریبا ۲۹.۰۵ است.
شکل ۶الف – نمودار روزانه
بنابراین بر اساس نظریه ای که می گوید ۵۰% از یک روند صعودی، یک ناحیه حمایتی است، باید در انتظار ظهور اخطارهای صعودی الگوهای شمعی، بعد از ریزش شدید ماه اکتبر، در ناحیه ۲۹.۰۵ باشیم. ولی مطلبی پنهان در این جا وجود دارد.
در بیست و سوم اکتبر، بعد از آن که قیمت ۲۸.۳۰ را لمس کرده، چکشی در نمودار روزانه پدید آمده است. بازار بعد از آن چکش روندی صعودی بیش از ۵ دلار تجربه کرده است. در چارت ساعتی روز بیست و سوم اکتبر (شکل ۶ ب را مشاهده کنید) مشاهده می کنیم که اولین شمع نیز به شکل یک چکش است.
شکل ۶ب – نمودار چارت ساعتی
بنابراین، شکل شمع روز بیست و سوم (شکل ۶ الف) و همچنین شکل شمع اولین ساعت روز بیست و سوم (شکل ۶ ب) هر دو چکش هستند.
این اتفاق نادر است و بعد از آن حرکت بزرگ بازار را مشاهده می کنیم. توجه کنید که چگونه این روند صعودی شدید در نمودار ساعتی (شکل ۶ ب) با یک چکش آغاز شده و با ظهور یک دارآویز در بیست و ششم ماه اکتبر پایان یافته است.
سطوح بازگشتی فیبوناچی در تحلیل تکنیکال
فیبوناچی در تحلیل بورس چیست ؟
یکی از پرطرفدارترین ابزارهای تحلیلی، نسبت های فیبوناچی هستند که توسط یک ریاضیدان ابداع شده اند.طبق تحقیقات او و سایر دانشمندان، نسبت های فیبوناچی در زندگی روزمره انسان های وجود دارند.پس از مشاهده کاربردهای مختلف آن ها، معامله گران نیز متوجه شدند که در بازارهای مالی نیز این نسبت ها کاربرد داشته و برای تعیین نقاط ورود و خروج تکنیک مناسبی محسوب می شود.نحوه استفاده از این ابزار به وفور و در مراجع مختلف شرح داده شده است.فیبوناچی ابزار مختلفی برای تحلیل تکنیکال دارد که در اینجا فقط به معرفی سه مورد آن ها می پردازیم.
1) فیبوناچی اصلاحی
2) فیبوناچی گسترشی
3) فیبوناچی بازتاب دهنده
فیبوناچی اصلاحی:
تقریباً مهمترین و پرکاربردترین ابزار فیبوناچی همین فیبو اصلاحی است.با استفاده از این ابزار می توان نقاط احتمالی بازگشت برای یک حرکت اصلاحی به منظور تعیین نقاط ورود و خروج را مشخص نمود.قبل از شروع کار باید ابتدا درصدهای معمول تحلیلی فیبوناچی را بشناسیم.این درصدها عبارتند از:
23.6 38.2 50 61.8 78.2 100
درصد ۶۱٫۸ به درصد طلایی معروف است و بسیار با اهمیت می باشد و اکثر حرکات اصلاحی در این ناحیه به وقوع می پیوندند.ذکر این نکته ضروری است که ۵۰ جزو اعداد فیبوناچی نیست.اما برخی معتقدند که اکثر اوقات قیمت به سطح ۵۰% واکنش های مناسبی نشان می دهد.بنابراین استفاده از عدد 50 نیز در این مجموعه درصدها مرسوم شده است.
بیشتر بخوانید : تحلیل تکنیکال
نحوه استفاده از فیبوناچی:
فرض کنید قیمت دلار از 10 به 11 هزار تومان رسیده است و اکنون در حال افت قیمت می باشد.از کجا بدانیم بازگشت احتمالی قیمت از چه نواحی ممکن است اتفاق بیفتد؟ باید از برخی ابزار بهره جست تا بتوان هر چند بصورت حدودی محل واکنش های قیمتی را تعیین نمود.
فیبوناچی اصلاحی یکی از بهترین ابزار کمکی است! حتما به نحوه ترسیم فیبوناچی اصلاحی توجه ویژه ای داشته باشید.نحوه ترسیم آن ها را به درستی فرا بگیرید، زیرا اکثر افراد ترسیم فیبو اصلاحی را به اشتباه انجام می دهند.بر اساس قاعده زمانی که پس از یک حرکت صعودی، بازار شروع به یک روند نزولی اصلاحی می کند، شما باید از ابتدا تا انتهای حرکت صعودی یک فیبوناچی اصلاحی ترسیم کنید.زمانی که یک حرکت نزولی داشته باشیم، بلعکس این حالت اتفاق می افتد.
معامله گری با سطوح فیبوناچی:
نکته بسیار مهم این است که صرف رسیدن قیمت ها به سطوح فیبوناچی دلیلی برای بازگشت قیمت ها و سفارش گذاری به قصد انجام معامله نمی باشد.بر اساس تجربه سطوح کمتر از 50 % مانند 38 و 23 درصد در مواقع روندهای پر قدرت و اصلاح های سنگین خیلی قدرت بازگشت قیمت و تغییر روندها را نداشته و براحتی شکسته می شوند.اما سطوحی مانند 50 و 61 % بسیاری از بازگشت های قیمتی را رقم می زنند.بنابراین از این ابزار باید به عناون یکی از روش های تحلیل و به عنوان مکمل استفاده نماییم و به دنبال گواه های معاملاتی دیگری نیز باشیم.
الگوی کندلی:
بطور مثال می توان از الگوهای کندلی ژاپنی به عنوان یکی از مکمل های روش فیبوناچی استفاده نمود مثلا روی یکی از سطوح فیبو اصلاحی قیمت توقف کرده و همزمان یک الگوی بازگشتی کندل نیز شکل می گیرد.در این حالت با توجه به استراتژی معاملاتی خود به اندازه کافی گواه نموداری برای ورورد به معامله خرید دارید.
بیشتر بخوانید : تحلیل بنیادی
سطوح حمایت/مقاومت و تبدیل سطوح:
ترکیب سطوح فیبوناچی با سطوح حمایت/ مقاومت استاتیک و داینامیک می تواند یکی از معتبرترین سبک های تحلیلی ممکن باشد.زیرا شما در این حالت با استفاده از ابزارهای تحلیلی قدرتمند اقدام به تعیین نقاط بازگشتی نمودار نموده اید.مثلاً ناحیه 61 % با یک سطح حمایتی کلاسیک و خط روند متقاطع شده است، که در این صورت یک سیگنال بسیار قوی صادر شده است.هنگام استفاده از سطوح فیبوناچی نیز قواعد تبدیل سطوح را همانند تحلیل کلاسیک به یاد داشته باشید.زیرا قدرت و کیفیت تحلیل بالا می رود.
تعیین حد ضرر و حد سود:
از دیگر کاربردهای سطوح فیبوناچی تعیین حد ضرر و حد سود معاملات می باشد.این سطوح بعلت خاصیت بازگشتی آن ها اعتبار بالایی برای تعیین شکست های اصلی و روند جاری بازار دارند.مثلا در تعیین حد ضرر بدان معنی که در صورت شکست نقاط حساس می توانند هشدار تغییر روند را صادر نموده و از ماندن بیش از حد در معامله و افزایش مقادیر ضرر و زیان جلوگیری می کنند.
در مورد تعیین حد سود نیز از تعیین مقادیر سود کم یا زیاد که موجب کاهش کیفیت و کارایی معاملات می شوند، پیش گیری می نمایند.بطور مثال در سطح 38 درصد سفارش خرید برای یک نماد قرار داده می شود، به منظور تعیین حد ضرر می توان از ناحیه مهم 50 % استفاده نمود و برای حد سود نیز سطح 78 % به منظور خروج از معامله انتخاب می شود.حتی در صورت نیاز می توان از این سطوح برای تعیین پاداش به ریسک هم استفاده نمود.
منظور از ناحیه پتانسیل بازگشتی چیست؟
ممکن است در نمودار قیمت سهم به دنبال یافتن ناحیههایی باشید که نشاندهنده تغییر روند قیمت سهم هستند. به این نواحی اصطلاحا به این نواحی اصطلاحا ناحیه پتانسیل بازگشتی گفته میشود. با شناسایی نواحی پتانسیل بازگشتی در نمودار قیمتی میتوانید خرید پرسود و فروش به موقعی را تجربه کنید و معاملات موفقیتآمیزی را انجام دهید.
ناحیه پتانسیل بازگشتی (Potential Reversal Zone)
منظور از PRZ یا نقاط (ناحیه) پتانسیل بازگشتی، بخشی از نمودار قیمتی است که قیمت در آن نقاط احتمال بازگشت و تغییر روند را دارند. به این صورت که در این نقاط ویژگیهایی از کندلها، اندیکاتورها، تشکیل الگوها و بهصورت کلی نشانههایی از بازگشت قیمت ظاهر میشوند. شناسایی این نقاط راههای مختلفی دارد، مانند سطوح فیبوناچی، امواج الیوت، پرایس اکشن، تحلیل کلاسیک و… که به انتخاب تحلیلگر وابسته است. محدوده احتمالی PRZ، انتهای هر موج اصلی در نمودار قیمتی است.
راهحل تحلیل کلاسیک برای پیدا کردن PRZ
یکی از سادهترین و پرکاربردترین راههای پیدا کردن نقاط پتانسیل بازگشتی یا PRZ، ترسیم خط روند سطوح بازگشتی فیبوناچی در تحلیل تکنیکال و سطوح حمایت و مقاومت در نمودار قیمت است. نقطه برخورد خط روند صعودی با سطح مقاومت و نقطه برخورد خط روند نزولی با سطح حمایت، نقاط پتانسیل بازگشتی هستند و در این نقاط پیشبینی میشود که تغییر روند را مشاهده کنیم.
به مثال زیر توجه کنید. همانطور که مشاهده میکنید، خطوط روند و سطوح حمایت و مقاومت ترسیم شدهاند. نواحی دایرهای شکل، به عنوان نقاط پتانسیل بازگشتی عمل کرده و تغییر روند در این نقاط ایجاد شدهاست.
شناسایی نقاط پتانسیل بازگشتی با استفاده از فیبوناچی
در این تعریف، ناحیه پتانسیل بازگشتی یا PRZ، محلی در نمودار قیمتی است که در آن چند سطح فیبوناچی در آن محدوده همگرا میشوند یا به عبارت دیگر در آن محدوده جمع میشوند. ممکن است در یک ناحیه، سه، چهار یا حتی پنج سطح فیبوناچی جمع شوند. هر چه تعداد سطوح بیشتر باشد، احتمال بازگشت قیمت بیشتر میشود.
زمانی که از طریق سطوح فیبوناچی تشخیص دادهاید که قیمت در حال نزدیک شدن به ناحیه پتانسیل بازگشتی است، باید به پرایس اکشن نیز توجه کنید. به این صورت که اگر ناحیه پتانسیل بازگشتی معتبر باشد، انتظار بازگشت سریع قیمت را در این ناحیه داریم و قیمت نیز به سرعت از ناحیه مذکور خارج میگردد، اما در صورتی که ناحیه بازگشتی بهدست آمده از اعتبار کافی برخوردار نباشد، پرایس اکشن به ما این سیگنال را میدهد که باید از این ناحیه و پیشبینی انجامشده، صرف نظر کنیم. شکل کندلها در ناحیه پیشبینی شده PRZ با استفاده از سطوح فیبوناچی به تصمیمگیری صحیحتر کمک میکند. به عنوان مثال اگر در ناحیه پیشبینی شده پتانسیل بازگشتی، کندل نزولی قرمز رنگ با بدنه بزرگی ثبت شود، احتمال بازگشت قیمت منتفی است و پیشبینی میشود که قیمت کاهش یابد.
سه ابزار اصلی فیبوناچی برای پیدا کردن PRZ عبارتند از: فیبوناچی اصلاحی (بازگشتی)، فیبوناچی افزایشی (اکستنشن) و فیبوناچی گسترشی (پروجکشن).
نکات تکمیلی
- برای اطمینان از صحت تحلیل، میتوانید سهام مورد نظر را از لحاظ بنیادی نیز بررسی کنید. تحلیل بنیادی بهترین تاییدیه برای تحلیلهای تکنیکال است. به عنوان مثال اگر از طریق PRZ به این نتیجه رسیدید که قیمت در نقطه پتانسیل بازگشت قرار گرفته است، اما اخبار و تحلیل بنیادی سهم خلاف این را نشان میدهد، احتمالا باید در نتیجهگیری نهایی خود تغییراتی اعمال کنید.
- در شناسایی PRZ با استفاده از موجشناسی الیوت، در پایان یک موج و شروع موج بعدی به منظور تایید چرخش (Pivot) قیمت میتوانید از الگوهای کندلی استفاده کنید. الگوهای مبتنی بر کندل، بعد از تحلیل بنیادی، بهترین راه برای تأیید نتیجه تحلیل تکنیکال هستند.
- بهترین راه برای شناسایی نقاط پتانسیل بازگشتی، آشنایی کامل با کندلهایی مانند چکش و … است که شکل خاصی دارند. پس از آن، الگوهای بازگشتی مثل پوشاننده صعودی، سقف و کف دو قلو، سقف و کف سه قلو و… جهت شناسایی ناحیه پتانسیل بازگشتی بهترین گزینهها هستند. با فراگیری شکل کندلها (شمعها) میتوانید نقاطی که احتمال تغییر روند در آنها بالاست را مشاهده کنید؛ چرا که با کنار هم قرار گرفتن کندلها، الگوهای مختلفی مانند الگوهای بازگشتی و الگوهای ادامهدهنده تشکیل میشوند.
- یکی از راههای تشخیص نقاط پتانسیل بازگشتی، واگراییها هستند. واگراییها از تضاد رفتاری بین حرکت نمودار قیمتی و اندیکاتورها بهوجود میآیند. واگرایی معمولی، واگرایی خنثی و واگرایی زمانی از انواع واگراییها هستند. با شناسایی واگرایی میتوانید یکی از محتملترین نقاط PRZ را پیدا کنید.
- هر چقدر الگوهای تشکیلشده برای تشخیص PRZ در زمان طولانیتری اتفاق بیفتد، ناحیه PRZ از اعتبار بیشتری برخوردار است. معمولا برای بررسی آن از فاصله زمانی ۱ ساعته تا ماهیانه استفاده میکنند.
نکاتی که بهتر است مرور کنیم
همانطور که گفته شد، راههای مختلفی برای پیدا کردن ناحیه پتانسیل بازگشتی یا PRZ وجود دارد و انتخاب چگونگی تشخیص این ناحیه به تحلیلگر بستگی دارد. پس از تشخیص ناحیه پتانسیل بازگشتی و تأیید معتبر بودن آن با استفاده از کندلها، الگوها، تحلیل بنیادی، واگراییها و اندیکاتورها میتوانید با ریسک کمتری معاملات خود را انجام دهید. تشخیص به موقع ناحیه پتانسیل بازگشتی و انجام معامله در این ناحیه از بهترین استراتژیهای معاملاتی در بازار سرمایه است.