شناخت انواع نمودارها در تحلیل تکنیکال

وقتی این نقاط به هم متصل شوند، چنین تصویری ایجاد میشود که وضعیت کلی را به ما نشان میدهد.
تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی در بورس دارد؟
به طور معمول راههای متفاوتی به منظور سرمایهگذاری وجود دارد که در اصطلاح شامل بازارهای متفاوتی هستند که به آنها بازارهای سرمایهگذاری موازی نیز گفته میشود. در همین راستا بازار سرمایه به عنوان یکی از پرسودترین بازارهای سرمایهگذاری شناخته شده است و در دهههای اخیر افراد زیادی سرمایه خود را به منظور کسب سود در این بازار تزریق کردهاند. یکی از شروط مهم و پایهای در بازار بورس داشتن مهارت کافی و لازم در این حوزه است که افراد با کسب این مهارتها قادرند به بهترین شکل ممکن سرمایه خود را چند برابر کنند. البته در کنار مهارتهای موردنیاز آشنایی با بازار و اخبار مهم و در ارتباط بودن با اشخاص حرفهای و فعالین بازار نیز جزو ارکان این نوع از سرمایهگذاری نیز محسوب میشود. از قدیم از تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال بهعنوان دو بازوی قدرتمند تحلیل سهام و بارز بورس یاد میشده که در زمان حال نیز همین تعریف صادق است.
تحلیل تکنیکال چیست؟
همانطور که از اسم تکنیکال مشخص است، تحلیل تکنیکال با استفاده از دادههای نظیر نمودار، قیمت و حجم معاملات و ابزارهای مختلف به ارزیابی و تحلیل سهام و روند آن در روزهای آینده میپردازد. در اصل از تحلیل تکنیکال به عنوان یک نوع استراتژی معاملاتی به منظور ارزیابی سهم شناخت انواع نمودارها در تحلیل تکنیکال موردنظر و شناسایی فرصتهای خوب برای ورود و خروج به سهم یاد میشود. شما از تحلیل تکنیکال میتوانید بر روی تمام اوراق بهادری که دارای تاریخچه هستند و سوابق نوسانات و امور سرمایهگذاری آن قابلدسترس باشد استفاده نمایید. از تحلیل تکنیکال در اوراق سهم، بازار آتی و سایر اوراق استفاده میشود اما در نظر داشته باشید که عمده استفاده از این روش بیشتر در تحلیل سهام مورد معامله در بازار بورس کاربرد دارد.
میتوان حدس زد که از زمان گذشته فرآیند تحلیل تکنیکال دستخوش تغییرات فراوانی بوده و اظهار نظرات بسیاری در این تکنیک پیادهسازی شده و در نهایت قالب اصلی آن در اختیار عموم گذاشته شد. تحلیلگران معمولاً از الگوهای متفاوتی در این پروسه از تحلیل سهام استفاده میکنند و به نتیجه دلخواه خود دست مییابند. در ادامه قصد داریم شما را با این الگوهای مهم در تحلیل تکنیکال بیشتر آشنا کنیم.
تاریخچه تحلیل تکنیکال
تاریخچه تحلیل تکنیکال برمیگردد به شخصی به نام چارلز داو که او به عنوان متخصص امور مالی در گذشته از جایگاه بالایی بهرهمند بود و جالب این است که از او بهعنوان روزنامهنگار و کارآفرین یاد میشده. آقای داو بنیانگذار نشریه معروف والاستریت ژورنال شناخت انواع نمودارها در تحلیل تکنیکال نیز بوده و همچنین درگذر زمان شاخص صنعتی داو جونز نیز توسط وی تأسیس شد. چارلز داو به دنبال موفقیتهای پیدرپی در صنعت سرمایهگذاری، جزو اولین اشخاصی بود که قدم به عرصه تحلیل تکنیکال نهاد او با تشخیص و تعیین قیمت متوسط روزانه و هفتگی و ماهانه و نظم و ترتیب دادن به برخی الگوها به جریانات بازار پرداخت. بعدها با حضور اشخاص برجسته در بازار سرمایه و ارائه نظرات علمی و دقیق، تحلیل تکنیکال به عنوان پایه و اساس شناخت سهم و روند آن در آینده مشخص شد.
چگونه تحلیل تکنیکال کنیم
معمولاً در این حوزه تحلیلگر تکنیکال با تمام حواس و دانستههای خود در تلاش است که روند حرکت سهم در آینده و تغییرات قیمتی سهم را پیشبینی کند. در کنار دادههای مختلف به منظور تحلیل، تحلیلگر میتواند از دو عامل قیمت و حجم معاملات سهم موردنظر ارزیابی خود را پیش ببرد. معمولاً برای انجام فرآیند تحلیل تکنیکال میتوان از نظریهها و الگوهای بیشماری استفاده کرد تا به نتیجه دلخواه رسید اما هر تحلیلگری با توجه به پشتوانه علمی و تجربیات خود در حوزه بازار بورس از این علم مهم در ارزیابیهای خود استفاده میکند. جالب است بدانید شناخت انواع نمودارها در تحلیل تکنیکال که از بین تمامی ابزارهای موجود و معرفیشده در حوزه تحلیل تکنیکال، برخی از آنها بر روند کنونی و در حال حاضر سهم تمرکز دارند و برخی از آنها مختص پیشبینی روند آینده سهم هستند.
بررسی فرضیات مهم در تحلیل تکنیکال
در قسمتهای قبلی مقاله با چارلز داو آشنا شدید در این قسمت یک نقل قولی از داو وجود دارد که بیان داشت، مهمترین فرض در تحلیل تکنیکال این است که قیمت، همه اطلاعات را مشخص میکند. در صورت آشنایی با بازار بورس و شناخت فنهای تحلیل تکنیکال متوجه خواهید شد که این نوع از تحلیل بیشتر بر تحلیل آماری نوسانات قیمت سهم تکیه دارد و در تلاش است که با بررسی الگوهای گذشته و روندهایی که طی کرده و وضعیت کنونی سهم، به پیشبینی قیمتی سهم بپردازد. شما به عنوان یک معاملهگر باید این نکته را همیشه در نظر داشته باشید که امکان دارد معادلات در نظر گرفته شده شما با انتشار یک خبر یا تزریق هیجانات در بازار جور درنیاید و روند سهم برخلاف پیشبینی شما حرکت کند.
نظریه بعدی در مورد تحلیل تکنیکال که توسط داو مطرح شد به این شکل است که نوسانات قیمتی بازار به صورت تصادفی نبوده و الگوها و روند آن در طی زمان تکرار خواهد شد. بر اساس این نظریه متوجه میشوید که این روندها ممکن است در بازه زمانی کوتاهمدت و یا بلندمدت خود را نشان دهند و در همین راستا شما با مجهز بودن به دانش تحلیل تکنیکال قادر هستید که در این بازههای زمانی از سرمایه خود در بازار بورس سود کسب کنید. در شناخت انواع نمودارها در تحلیل تکنیکال حال حاضر تحلیل تکنیکال مهم شناخته میشود که در ادامه به تشریح آنها میپردازیم.
- قیمت همهچیز را مشخص میکند: در دنیای تحلیل تکنیکال طبیعتاً عدهای هم منتقد وجود خواهند داشت که بر اساس اظهارنظر آنها این موضوع که تنها در نظر گرفتن نوسانات قیمتی یک سهم برای پیشبینی روند آن سهم کافی است را قبول ندارند. اصل تحلیل تکنیکال بر این معتقد است که همه موارد از جمله فرآیند اصول بنیادی نیز در قیمت یک سهم مشخص بوده، در ادامه تنها چیزی که بسیار مهم واقع میشود تحرکات قیمتی سهم است که با استفاده از آن میتوان میزان عرضه و تقاضای بازار را سنجید.
- قیمت در روند نمودار حرکت میکند: تحلیلگران تکنیکالی بر این اصل معتقد هستند که قیمتها در روندهای زمانی کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت در حال حرکتاند و روال گذشته را تکرار میکنند.
- گذشته تمایل به تکرار دارد: معمولاً با فعالیت در بازار بورس و بررسی اجمالی نمودارهای سهمهای متفاوت متوجه خواهید شد که روند قیمت از گذشته تاکنون تکرار میشود. در اصل مواردی نظیر برخورد احساسی و تزریق هیجانات منفی و مثبت در بازار بورس منجر به ایجاد این تکرار میشوند.
معرفی سطوح مختلف تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال سطوح مختلفی دارد که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم:
سطح اول: بررسی انواع نمودارها
نمودار یک جدول است که بر روی آن خطوط گرافیکیای درج میشوند تا بتوان تاریخچهی قیمتها را مشاهده کرد، نمودارها پایه و اساس تحلیل را شکل میدهند که قبل از هرچیزی لازم است ابتدا به آنها توجه شود.
در تحلیل تکنیکال 3 نوع نمودار معروف وجود دارند که در ادامه برای هرکدام مثالهایی خواهیم آورد:
1. خطی
نمودار خطی، یک خط زیگزاگی است که نقاط بسته شدن معاملات سهام شرکت را در بازهی زمانی نشان میدهد.
وقتی این نقاط به هم متصل شوند، چنین تصویری ایجاد میشود که وضعیت کلی را به ما نشان میدهد.
2. میلهای
هر میله در این نمودار به معنای یک بازهی زمانی است، مثلا نیم ساعت، یک ساعت یا یک روز، میلهها قیمت معاملات در آن بازهی زمانی را نشان میدهند که تا سقف و کف آن چه بوده.
3. شمعی
نمودار شمعی تقریباً مانند میلهای است اما زیباتر بوده و اطلاعات بیشتری برای درک قیمت به ما میدهد.
هر شمع به معنای یک بازهی زمانی است و رنگ هر شمع که معمولاً در دو نوع قرمز و سبز رسم میشوند، بیانگر صعود یا نزول قیمتها است. اندازهی شمع نیز تعداد معاملات در آن زمان را نشان میدهد که هر شکلی یک معنی بهخصوص دارد.
جالب است بدانید پر استفادهترین نوع نمودار شمعی است که میان معاملهگران و تحلیلگران بورس، از جایگاه ویژهای برخوردار است، چون؛ در یک نگاه، تقریباً تمام اطلاعات به چشم آمده و درک وضعیت را آسان میکند.
سطح دوم: حمایت و مقاومت
این سطح یکی از با ارزشترین سطوحی است که بعد از شناخت نمودارها، لازم است آن را فرا بگیرید، حمایت به معنای نزول قیمت بوده و مقاومت به معنای صعود قیمت است که حال جمع بندیشان نیز یک روند حمایتی یا مقاومتی را بیان میکند.
در تصویر فوق، کلیت نمودار مقاومتی است اما سطوح حمایتی نیز در آن دیده میشوند که پیشبینی این سطوح اجمالاً به همین درس مربوط است و اساس کلی آن در این سطح بررسی میشوند تا شخص بتواند اصول اولیه پیشبینی را بیاموزد.
سطح سوم: خطوط روند و رسم کانال
رسم خطوط روند باعث ایجاد کانالهایی میشوند که میتوان با استفاده از آنها بازار را بهتر روانشناسی کرد.
هر نمودار میتواند در برگیرندهی سه نوع کانال باشد:
یک نوع؛ صعودیِ آبی «رو به بالا» است.
نوع دیگر؛ نزولیِ قرمز «رو به پایین» است.
و نوع آخر: مستطیل مشکیِ ثابت است.
این کانالها با توجه به سطوح مقاومتی و حمایتی روند رسم میشوند و تا زمانی که روند تغییر جهت نداده ادامه داده میشوند.
به طور کلی کف کانال به معنای محدوده خرید بوده و سقف کانال محدوده فروش.
در حقیقت چیزی که این کانالها به معاملهگران میگویند: بیان الگوهای تکرار شونده مثل «امواج الیوت» هستند که درکشان را تسهیل بخشیده و پیشبینی روند یک نمودار را ساده میکنند.
سطح چهارم: علوم فیبوناچی
بحثی که برای استفادهی حرفهای از دانستههای مربوط به نمودارها لازم است، آموزش اندیکاتور فیبوناچی میباشد.
شما بعد از شناخت کلی نمودارها، سطوح نموداری و کانالها، لازم است اصول و نسبتهایی که برای تحلیل لازم هستند را بیاموزید که متعارفاً سرفصلهای آن به فیبوناچی باز میگردد.
فیبوناچی، سطوحی هستند که برای شناخت فرصتهای ورود و خروج از سهام را نشان میدهند که به نسبتهای ریاضی مربوط میشود.
سطح پنجم: خواندن شاخصها
«شاخص» در حقیقت به معنای رقمی است که در یک بازهی زمانی به عنوان سود یا ضرر میانگین چند مشترک تعیین میشود. این مساله در بورس نیز همین معنی را میدهد.
بهطور کلی در بازار بورس ایران تعدادی زیادی شاخص اصلی و فرعی مختلف داریم که هر کدام طبق دستهبندی خود وضعیت مجموعهای از شرکتها را نشان میدهند. این سطح به بررسی این شاخصها و شناختشان میپردازد.
سطح ششم: مرور تخصصی یا استفاده پیشرفته
همانطور که میدانید، هر علمی یا دانشی در سطوح مقدماتی، متوسطه و پیشرفته تدریس میشود و یادگیری هر علم به همین شکل صورت میپذیرد. یعنی؛ نکات پیشرفته را لازم است بعد از طی کرن سطوح نامبرده انجام داد، اما چرا؟
اگر به کارکرد یادگیری انسان نگاهی بیاندازیم، متوجه خواهیم شد که مغز، ابتدا موارد ساده را از میان اطلاعات بررسی کرده، ذخیره میکند و سپس به سراغ موارد پیشرفته میرود. اگر در سطوح آموزشیِ تحلیلِ تکنیکال، در هر سطح به موضوعات پیشرفته یا پیچیده نیز پرداخته شود، مغز در یادگیری آن اطلاعات و طبقهبندی آنها دچار اشکال شده و همان موضوعات پایه را نیز فراموش میکند.
به همین سبب سطوح پیشرفته اغلب برای انتهای هر آموزش استفاده میشوند تا شخص بتواند ساختار یافتهتر آن علم را آموخته و استفاده موثرتری از آن شناخت انواع نمودارها در تحلیل تکنیکال داشته باشد.
تفاوت تحلیل بنیادی و تکنیکال در چیست؟
همانطور که در قسمتهای ابتدایی به این اصل اشاره کردیم، تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال از بهترین و پرکاربردترین روشهای معاملاتی در بازار بورس هستند. از هر کدام از این روشها به منظور تحلیل، بررسی دادهها، ارزیابی موقعیت فعلی و پیشبینی قیمتی آینده سهم استفاده میشود که همانند عرصههای مختلف در حوزه مالی و سرمایهگذاری دارای حامیان و منتقدان خاص خود است.
در تحلیل بنیادی به طور معمول به ارزش ذاتی سهم پرداخته شده و مورد ارزیابی قرار میگیرد. این ارزیابی از دادههای اقتصادی، صنایع و شرایط مالی شرکتها و … استفاده میکند تا به تحلیل بنیادی سهم بپردازد. تحلیل تکنیکال از این جهت با تحلیل بنیادی متفاوت است که عامل قیمت و حجم سهم موردنظر، بهعنوان تنها ورودیهای ارزیابی یا تحلیل به شمار میآیند. در تحلیل تکنیکال به ارزش ذاتی سهم پرداخته نمیشود اما در عوض از نمودار سهام استفاده میشود که با تعیین الگوهای آن، رفتار سهم را در آینده نمایش داده شود.
سخن آخر
با توجه به مطالب ارائه شده در مقاله تحلیل تکنیکال چیست؟ متوجه شدیم که تحلیل تکنیکال به تنهایی پتانسیل بسیار بالایی برای ارزیابی بازار و روند قیمتی سهم داشته و میتوان با تکیه بر آن تصمیمگیریهای معقولتری بهمنظور سرمایهگذاری در این بازار اتخاذ کرد. یکی از مزیتهای تحلیل تکنیکال وجود الگوها و ابزارهای متنوع در آن است که هر فردی با تکیه بر دانش و تخصص خود در آن حوزه یا الگوی به خصوص قادر به انجام ارزیابی یا تحلیل سهمها خواهد بود. پیشنهاد میکنیم به منظور شروع سرمایهگذاری موفق در بازار بورس و کسب سود عالی از فنهای تحلیل تکنیکال بهرهمند شوید.
آشنایی با نمودار شمعی در تحلیل تکنیکال ( قسمت اول) | بیدارز
نمودار شمعی از اطلاعات مشابه نمودار میله ای استفاده می کند، اما بیشتر بر روی قیمت باز و بسته بودن سهم تاکید دارد تا میزان حداکثر و حداقل قیمت در نمودارهای سهام. تقریبا در تمامی نرم افزار شناخت انواع نمودارها در تحلیل تکنیکال های جاری ابزار مطالعه شمعی قرار دارد. تاریخچه پیدایش این مدل از کشور ژاپن شروع شده به همین دلیل به روش تحلیل ژاپنی نیز گفته شود.
شروع کار با نمودار شمعی
همانگونه که گفته شد مانند نمودار میله ای، نمودار شمعی در برگیرنده باز، بیشترین، کمترین، و بسته برای یک سهم در یک روز خاص است. اما برخلاف نمودار میله ای، نمودار شمعی داری یک بخش عریض است که به آن بدنه واقعی (real body) گفته می شود. این قسمت بیان کننده بازه بین قیمت باز و بسته است.
زمانی که بدنه واقعی سیاه رنگ باشد، بیان کننده این است که قیمت بسته کمتر از قیمت باز است (کاهش قیمت). اگر آن سفید باشد، بیان کننده این است که قیمت بسته بیشتر از قیمت باز است افزایش قیمت). شما می توانند این علایم را در عکس زیر ببینید.
به صورت خلاصه در تحلیل نمودار شمعی اولین قیمت یا باز (open)، بیشترین قیمت (High)، کمترین قیمت (LOW) و قیمت بسته شدن (Close) نشانه های مهم جهت مطالعه هستند.
خط نازک بالا و پایین بدنه واقعی همانند فیتیله شمع است که به آن سایه (shadows) گفته می شود. سایه بیان کننده بیشترین و کمترین قیمت در یک روز است. همچنین می توان سایه را برای مطالعه هیجان بازار ارزیابی کرد.
هر چقدر که سایه بالاتر از بدنه باشد خریدارن با قدرت بیشتر وارد بازار شده اند و قیمت سهم را افزایش داده اند اما بنا به دلایلی فروشندگان نیز وارد بازار شده و قیمت را تا اندازه قیمت پایانی کاهش داده اند.
همنطور اگر سایه پایینتر از بنده باشد مشخص می کند که فروشندگان با قدرت زیاد سعی در فروش سهم با قیمت پایین داشته اند که بنا به دلایلی خریداران با عمل خود باعث شده اند که قیمت تا قیمت پایانی افزایش یابد.
انواع پایه ای مدار شمعی
- بدن مشکی بلند: بیان می کند که بازار کاهشی بوده است. قیمت در این روز خیلی متنوع بوده و قیمت حداکثر بسیار نزدیک به قیمت باز بوده و قیمت بسته شدن نزدیک به کمترین قیمت بوده است.
- بدن سفید بلند: این دقیقا برعکس بدنه سیاه است، و بیان می کند که بازار تهاجمی یا افزایشی بود. قیمت بسیار متنوع بوده و قیمت باز بسیار نزدیک به کمترین قیمت در روز بوده و قیمت بسته بسیار نزدیک به حداکثر قیمت رقم خورده است.
- اسپنینگ تاپ (Spinning tops): شامل تعدادی بنده واقعی کوچک است که می توانند هم سیاه و یا سفید باشند. بدن های کوچک یک رابطه پیوسته از قیمت باز و بسته را در یک بازه زمانی نمایش می دهد. در محیط معاملاتی اسپنینگ تاپ خیلی معمول است، اما می تواند قسمت مهمی برای بررسی رفتاری دیگر نمودار ها باشد.
- خطهای دوجی (Doji lines): زمانی اتفاق می افتد که قیمت باز و بسته یک سهم در یک روز مساوی باشد. طول سایه می تواند متفاوت باشد. خط های دوجی برای مطالعه رفتاری بسیار مهم هستند.
توجه داشته باشید که در سرویس های مختلف، رنگ شمعی ها میتواند متفاوت باشد
نشانه های الگوی معکوس
نمودار شمعی می تواند تغییر در مسیر بازار را پیش بینی کند. بعضی ها فقط یک شمع دارند که معمولا یک شکل خواص است. بعضی دیگر داری دو یا چند شمع هستند که ترکیب آنها می تواند خیلی پیچیده شود.
ساده ترین الگوی معکوس نمودار شمعی چتری (umbrella) است که بنا به دلایلی اسمش را از روی شباهتش به چتر بارانی گرفته است. به هر حال از روی دو مشخصه می توان آن را شناسایی کرد.دیدن یک اسپنینگ تاپ در انتهای بازه معاملاتی، بدون سایه و یا با سایه کوچک بالایی سایه پایینی حداقل دو برابر بدنه اصلی باشد؛ رنگ بدنه مهم نیست.
چتر می تواند هم حالت افزایشی داشته باشد و هم کاهشی و بستگی دارد کی و کجا در نمودار مشخص شود. اگر آنها در سیر نزولی رخ بدهند، به آنها چکش (hammer) گفته می شود و حالت افزایشی دارند، به صورتی که بازار در حالت چکش کاری می می افتد.
اگر چتر در نمودار سعودی مشخص شود، نشانه کاهشی بودن است، و به این حالت مرد حلق آویز (hanging man) گفته می شود. این اسم ترسناک به دلیل شبیه بودنش به به یک مرد حلق آویز است که پاهای از روی زمین معلق است.
الگوی پوششی یا الگوی انگالفینگ (engulfing)
الگوی پوششی یا الگوی انگالفینگ (engulfing) - یک سیگنال بسیار قوی است، مخصوصا در نمودار های طولانی. در مطالعه این الگو فقط بدن اصلی مورد توجه قرار می گیرد و اکثر سایه ها نادیده گرفته می شود.
الگوی پوشش زمانی کاهشی است که دارای یک بدن سیاه رنگ بوده که بدن سفید روز قبل را در بر گرفته است. به عبارت دیگر، در دوره سعودی، فاصله بین قیمت حداکثر با قیمت بسته شدن کمتر از قیمت بسته شدن روز قبل است. در مقابل، یک بدنه سفید در پایین سیر نزولی سهم که بدنه سیاه روز قبل را پوشش دهد قطعا نشانه از بازار افزایشی است.
الگوی خط نفوذ (piercing line)
الگوی خط نفوذ یک رفتار افزایشی است. این ترکیب زمانی مشخص می شود که سیر نزولی سهم یک بدنه بلند سیاه باشد که با یک بدنه سفید در روز بعد دنبال می شود. بدنه سفید باید قیمت باز آن کمتر از حدود نقطه وسط بدنه سیاه روز قبل باشد. اگر بدنه سفید به نقطه وسط نفوذ نکرد بازار ضعیفی را انتظار خواهیم داشت.
پوشش ابر تیره (dark cloud cover)
یک الگوی کاهشی است. این الگو برعکس الگوی خط نفوذ رفتار می کند. یک بدن سفید قوی بعد از یک سری بدن های سیاه به خط شده ظاهر می شود. پوشش ابر تیره باید یک بدن سیاه داشته باشد که قیمت باز آن بالای حداکثر قیمت بدن سفید روز قبل باشد، همچنین قیمت بسته پایینتر از وسط بدنه سفید است.
ستاره (stars)
شمع های مختلفی وجود دارد که به آنها ستاره گفته می شود، به این دلیل که آنها به طور قابل توجهی در بالای شمع های قبلی خود مانند یک ستاره در آسمان قرار دارند. همه ستاره ها نشانه معکوس هستند و پس از روند طولانی یا حرکت های بزرگ از اهمیت بیشتری برخوردار می باشند. یک ستاره یک بدن واقعی کوچک یا یک دوجی است که روی شکافی شکل گرفته است که یک بدن واقعی بلند را دنبال می کند. حتی اگر سایه ها همپوشانی داشته باشند ، شکل گیری هنوز یک ستاره در نظر گرفته میشود، زیرا فقط بدنهای واقعی مهم هستند.
الگوی ستاره صبح (morning star)
یک نشانه برای تشخیص پتانسیل پایین در بازار است. دلیل این نام این است که درست قبل از طلوع خورشید ظاهر می شود(در قالب قیمت های بالاتر). بعد در این الگو یک بدنه بلند سیاه و یک شکاف نزولی به سمت یک بدنه کوتاه وجود دارد. این الگو با یک بدنه سفید دنبال می شود که قیمت بسته آن تقریبا در وسط بدنه سیاه ای است که قبل از شکل گیری ستاره بوجود آمده است. الگوی ستاره صبح مشابه الگوی خط نفوذ است که بهمراه یک ستاره در میانه آن.
شکل گیری ستاره عصر (evening star)
برعکس ستاره صبح است. علت نام گذاری این الگو این است که قبل از تاریک شدن رخ می دهد و نشانه ای برای بازار کاهشی و نزولی است.
پس از یک حرکت طولانی مدت ظاهر می شود و از شکاف و یک خط داجی تشکیل شده است. (جهت یادآوری قیمت بسته و باز هم در دوجی یکسان است. این الگو مشابه یک ستاره عصر یا صبح است با این فرق که با یک دوجی در وسط همراه است.
ستاره های داجلی اغلب نشانه قریب الوقوع ای است که قیمت با ممکن است بالا یا پایین ببرد. ستاره های داجی اغلب نقاط عطف قریب الوقوع را در بازار نشان می دهند.
الگوی خطهای هارامی (harami lines)
نشانه ای برای کمرنگ شدن یک اتفاق غیر منتظره است. یک بدنه کوچک خط هارامی شامل بدنه بلندی است که مستقیما بر آن مقدم است. اگر خط هارمونی یک دوجی نیز باشد به آن صلیب هارمونی harami cross) گفته می شود. صلیب هارمونی الگوی خوبی است که آینده تغییر روند را پیشبینی می کند مخصوصا بعد از یک بدنه سفید بلند در نمودار پدیدار شد.
نشانه ها ادامه دار
رفتار های شمعی در نمودارها همچنین می توانند نشانه ای برای ادامه روند کنونی خود باشند. مدلهای مختلفی وجود دارد، اما فعلا به مدل پنجره اکتفا می کنیم.
یک پنجره مانند یک شکاف GAP مشخص کننده چه چیزی است؟ شکاف محدوده ای از نمودار قیمت است که در آن منطقه معامله ای صورت نگرفته است (هیچ اطلاعات قیمتی و حجمی در این ناحیه مشاهده نمی شود). شکاف می تواند جنبه حمایتی و یا مقاوتی داشته باشد و همچنین حالت های مختلی داشته باشد.
نمودار ها و انواع آن ها در تحلیل تکنیکال
نمودار ها و انواع آن ها در تحلیل تکنیکال
انواع دادههای قیمت
در تحلیل تکنیکال و در نمودار های قیمت، شاهد چهار نوع قیمت هستیم. قیمت باز شدن (Open price)، قیمت بسته شدن (Close price)، بالاترین قیمت (High price) و پایینترین قیمت (Low price). این چهار قیمت از مهمترین دادهها در نمودارهای تکنیکال هستند که بهطور خلاصه OHLC نامیده میشوند.
انواع نمودارها
در علم تکنیکال سه مدل نمودار کاربردی برای تحلیل داریم:
الف) حالت خطی
سادهترین نوع نمودار قیمت نمودار خطی است. این نمودار بااتصال قیمت بسته شدن (Close price) در تایم فریم موردنظر یک نمودار خطی در اختیار کاربر قرار داده و اطلاعات بیشتری در مورد سایر قیمتها را نمایش نمیدهد.
ب) حالت میلهای
این نمودار شکل پیشرفتهتری نسبت به نمودار خطی داشته و تمامی قیمتهای OHLC را نمایش میدهد. پایینترین قسمت میله، پایینترین قیمت بازه را نشان میدهد، بالاترین قسمت آن بیشترین قیمت، خط افقی پایینی قیمت بازگشایی و خط افقی بالایی، نمایانگر قیمت پایانی است. تفاوت شکل صعودی و نزولی این نوع نمودار، جایگاه باز و یا بسته شدن قیمت است که در حالت صعودی، خط افقی قیمت در پایین میله باز و در بالای آن بستهشده است اما در حالت نزولی قیمت در بالای میله بازشده و در پایین آن بستهشده است.
ج) حالت شمعی
این نمودار پیشرفتهترین و کاربردیترین نوع نمودار که به دلیل شباهت آن به شمعهای ژاپنی به نام نمودار شمعی شناخته میشوند. هر کندل از یک بدنه و دو سایهبالا و پایین تشکیلشده است. بدنه کندل نمایانگر قیمت باز و بسته شدن است، سایهبالا و سایه پایین، به ترتیب بالاترین و پایینترین قیمت را نشان میدهند. کندل ها بهخوبی هیجانات و احساسات موجود در بازار را منعکس میکنند. صعودی و یا نزولی بودن کندل ها را میتوان از جایگاه باز و بسته شدن قیمت در آنها و رنگی که بدنهشان به خود میگیرد، تشخیص داد.(برای درک بهتر به ویدیوی شماره 2 مراجعه شود)
انواع تایم فریم
یکی از مهمترین و پایهایترین مباحث معاملهگری انتخاب بازه زمانی معاملاتی یا اصطلاحاً تایم فریم معاملاتی است. انتخاب بلندمدت، کوتاه و میانمدت بودن شناخت انواع نمودارها در تحلیل تکنیکال معامله به استراتژی معاملاتی خود معاملهگر بازمیگردد. هر چه این بازه بلندمدتتر باشد، روند اصلی بازار راحتتر شناساییشده و ریسک نادرست بودن تحلیل را کاهش میدهد. تایم فریمها در بازارهای امروز از کوچکترین بازههای زمانی مثل دقیقهای و ساعتی تا انواع بلندمدتتر مثل هفتگی و ماهانه وجود دارند. (برای درک بهتر به ویدیوی شماره 1 مراجعه شود)
انواع نمودار ازنظر تعدیل
نمودار تعدیلشده نموداری است که عوامل بنیادی مثل افزایش سرمایه و تقسیم سود نقدی را که معمولاً خود را بهصورت گپ یا شکاف (در مقالات بعدی مفصل به آن خواهیم پرداخت) نشان میدهند، از نمودار حذف کرده و شرایط نزدیک به واقعیت را به ما نشان میدهند درحالیکه نمودارهای تعدیل نشده تمامی تغییرات قیمت را در خود پوشش میدهد.(برای درک بهتر به ویدیوی شماره 1 مراجعه شود)
مقیاس نمودارها (حسابی-لگاریتمی)
دو مقیاس برای نمایش محور قیمت وجود دارد، مقیاس حسابی و مقیاس لگاریتمی. تفاوت این دو مقیاس در فاصلهگذاری بین اعداد ستون محور Y یا همان قیمت است.
حالت حسابی
در حالت حسابی فاصله بین اعداد ستون قیمت ثابت است.
حالت لگاریتمی
در حالت لگاریتمی، فاصله اعداد ستون قیمت بهصورت عددی برابر نیست بلکه درصد تغییرات برابری را به نمایش میگذارد.
از کدام یک از این مقیاس ها در تحلیل خود استفاده کنیم؟
مزایا حالت لگاریتمی نمودار ها نسبت به حالت حسابی آن است؛ چرا که افزایش و کاهش شدید قیمت ندارد و درک بهتری از نمودار به تحلیلگر میدهد.
این نمودار ها همچنین، ارزش ایجادشده در یک سرمایهگذاری را واقعیتر بیان میکند. مقیاس لگاریتمی مناسب تحلیلهای بلندمدت بوده و در بازههای زمانی کوتاهمدت و نوسانات کمتر قیمت نمودار حسابی مناسبتر است.(برای درک بهتر به ویدیوی شماره 3 مراجعه شود)
کندل استیک یا نمودار شمعی ژاپنی چیست و انواع آن کدامند؟
کندل استیک (Candlestick) یا نمودار شمعی ژاپنی از مهمترین ابزارها در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال است و درک درست از آنها لازمه ورود به بازارهای مالی از جمله رمزارزها است. در این راهنمای آشنایی با نمودارهای کندل استیکهای پایه به شما نشان میدهیم که این نمودارها چگونه هستند و اجزای سازنده آنها را توضیح میدهیم. همچنین سایر انواع نمودارهای تحلیل کندل استیکها را به صورت خلاصه معرفی میکنیم.
نمودارهای کندل استیک چیست؟
نمودارهای کندل استیک یکی از بخش های مهم در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال است. روشی موثر برای ترسیم حرکت قیمت است که توسط یک تاجر برنج ژاپنی در اوایل ۱۷۰۰ اختراع شد. خواندن دقیق نمودارهای کندل استیک میتواند به معاملهگران در بازار ارز دیجیتال کمک کند تا حرکت بازار را بهتر درک کنند.
نحوه خواندن نمودارهای کندل استیک
کندل استیک فعالیت معاملاتی یک دوره را با نشان دادن چهار نقطه قیمت به صورت خلاصه بیان میکند:
- باز شدن (Open): قیمت در ابتدای دوره
- بسته شدن (Close): قیمت در پایان دوره
- بالاترین (High): بالاترین قیمتی که دارایی در آن دوره زمانی به آن رسیده است.
- پایینترین (Low): پایینترین قیمتی دارایی در آن دوره زمانی به آن رسیده است.
دوره زمانی یک نمودار به طور معمول توسط کاربر تعریف میشود. هر کندل استیک میتواند نشان دهنده یک روز، یک هفته یا یک ماه – یا هر بازه زمانی دیگری که معاملهگر انتخاب کند- باشد.شناخت انواع نمودارها در تحلیل تکنیکال شناخت انواع نمودارها در تحلیل تکنیکال
بخشهای نمودار کندل استیک کدامند؟
هر کندل استیک سه قسمت اصلی دارد:
سایه بالایی (Upper Shadow): خط عمودی بین بالاترین قیمت روز و قیمت بسته شدن (در کندل صعودی) یا قیمت باز شدن (در کندل نزولی).
بدنه اصلی (Real Body): فاصله بین قیمت باز شدن و قیمت بسته شدن. این قسمت در کندل به صورت رنگی نشان داده میشود.
- بدنه سبز (شناخت انواع نمودارها در تحلیل تکنیکال یا سفید) نشان میدهد که قیمت دارایی در معاملات آن روز به سمت بالا حرکت کرده است.
- بدنه قرمز (یا سیاه) نشان میدهد که قیمت دارایی پایینتر از قیمت ابتدایی (باز شدن) در آن روز بسته شده است.
سایه پایینی (Lower Shadow): خط عمودی بین پایینترین قیمت روز و قیمت باز شدن (در کندل صعودی) یا قیمت بسته شدن (در کندل نزولی).
نحوه تفسیر حرکت قیمت در نمودار کندل استیک
انواع کندل استیک یا نمودار شمعی ژاپنی
دو کندل استیک اصلی وجود دارد که در تصویر بالا نشان داده شده است:
-
: هنگامیکه قیمت بسته شدن از قیمت باز شدن بالاتر باشد (معمولاً سبز یا سفید)
- کندل نزولی (Bearish): هنگامیکه قیمت بسته شدن پایینتر از قیمت باز شدن باشد (معمولاً قرمز یا سیاه)
الگوهای کندل استیک
الگوهای کندل استیک ممکن است از یک یا چند کندل تشکیل شوند. کندل استیکها همچنین میتوانند الگوی معکوس یا ادامهدار را ایجاد کنند.
در زیر با برخی از محبوبترین نمودارهای کندل استیک آشنا میشوید:
سوالات متداول
قابل اطمینانترین الگوی کندل استیک کدام است؟
دو مورد از معتبرترین الگوهای کندل استیکی کندلهای ستاره صبحگاهی (الگوی بازگشتی صعودی) وستاره شامگاهی (الگوی بازگشتی نزولی) است. این الگو بر اساس قیمتهای سه روز اخیر احتمال بازگشت روند را تعیین میکند. الگوهای پوشاننده (نزولی یا صعودی) نیز تا حدود زیادی قابل اعتمادند زیرا بر اساس روندهای دو روزه تشکیل میشوند.
سایههای موجود در نمودارهای کندل استیک به چه معنا هستند؟
همانطور که در نمودار زیر نشان داده شده است سایه بالایی کندل استیک نشان دهنده بالاترین قیمتی است که دارایی در طول یک بازه زمانی (به عنوان مثال یک روز) به آن رسیده است. سایه پایینی هر کندل پایینترین قیمت دارایی را نشان میدهد. قسمت «شمعی» نمودار باز و بسته شدن قیمت را در یک دوره زمانی مشخص نشان میدهد.
تحلیل تکنیکال در بورس
هدف اصلی تمام افرادی که در بازارهای مالی فعالیت میکنند، پیشبینی قیمتهاست. به همین منظور هر ساله روشها و متدهای متفاوت و جدیدی، برای پیشبینی روند قیمتها به وجود میآید. به طور معمول تحلیل قیمت سهام به دو روش کلی صورت میگیرد، تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال. به پیشبینی قیمت سهام مختلف با استفاده از روشهایی که پایه و اساس آن رفتار گذشته قیمت و روند سهام است، تحلیل تکنیکال میگویند. این تحلیل در تمامی بازارهای مالی جهان از فارکس و بیتکوین و طلا گرفته تا نفت و بازار بورس تهران قابل پیاده سازی میباشد. فعالان بازارهای مالی در سراسر جهان در کنار آموزش بورس از این روشها برای کسب سود بیشتر استفاده میکنند.
اصول پایه و اولیه تحلیل تکنیکال
برای شرح خلاصهای جامع از اصول اولیه تحلیل تکنیکال، ضروری است که سه نکته کلی زیر را در نظر داشته باشیم.
- همه نکات و جزئیات در قیمت یک سهم دیده میشود.
اخبار مثبت و منفی در مورد سهام، مشکلات و موارد مهم اقتصادی و جو جامعه، تاثیر خود را مستقیما روی قیمت سهام میگذارند و ما را متوجه شرایط به وجود آمده میکنند.
- همه قیمتها طبق روند مشخص و معینی حرکت میکنند.
تمامی روندهای به وجود آمده به نحوی با روندهای گذشته هماهنگ و همراه هستند. این روندها نمیتوانند بدون نظم و نامرتب به هر سمتی حرکت کنند
- تاریخ همیشه تکرار میشود.
این جمله به این معناست که اغلب فعالان بورس، تمایل دارند تا واکنشهایی مطابق با زمان گذشته داشته باشند؛ بنابراین روندهای به وجود آمده به مرور زمان تکرار خواهند شد.
الگوهای قیمتی چیست؟
الگوهای قیمتی در واقع اشکال خاصی از نمودار سهام هستند که بعد از تشکیل آنها، افراد میتوانند روند قیمتی را با درصد قابل قبولی حدس بزنند. از مهمترین الگوهای قیمتی میتوان به الگوی برگشتی، الگوی پرچم و الگوی سر و شانه اشاره کرد.
روند چیست؟
یکی از کلیدیترین نکات برای یادگیری تحلیل تکنیکال، شناخت درست روندها میباشد. روندها به طور کلی به سه دسته زیر تقسیم میشوند.
- روند صعودی و مثبت: هرگاه در نمودار یک سهم، درهها به صورت متوالی، هر یک بالاتر از دره قبلی قرار گرفتند. همچنین قلهها هم به همین منوال، به طور متوالی، یکی پس از دیگری به سمت بالا حرکت کردند، روندی شکل خواهد گرفت که به آن روند صعودی و مثبت میگویند. معمولا برای شناسایی یک روند، حداقل سه قله و سه دره متوالی را در نظر میگیرند؛ اما برای اطمینان بیشتر، میتوان این تعداد را افزایش داد. برای انجام دقیق این کار، قلهها و درهها را با استفاده از یک خط اریب به یکدیگر وصل میکنند؛ اگر این خط بدون برخورد به نمودار و به صورت صعودی قرار گرفت، یعنی روند را درست شناسایی کردهایم.
قله: سقف قیمتی در هر نوسان
دره: کف قیمتی در هر نوسان
- روند نزولی یا منفی: روند نزولی، درست برعکس شده همان روند صعودی است؛ به این صورت که اگر در نمودار یک سهم، قلهها به صورت متوالی از یکدیگر پایینتر بوده و درهها نیز به همین منوال باشند، این روند یک روند نزولی خواهد بود.
- روند خنثی یا بدون تغییر و رنج: در این نمودارها هیچ صعود یا نزول ممتدی دیده نمیشود. قلهها و درهها یا در یک راستا بدون شیب قرار دارند یا به صورت یکی در میان بالا و پایین میروند.
خطوط حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال
فعالان بازار با توجه به گذشته نمودار و همچنین شرایط تغییر روند قیمتی قبل، اجازه صعود یا سقوط بیش از حد را به سهام نمیدهند. به این موضوع خطوط حمایت و مقاومت محدودههای قیمتی میگویند.
خط حمایت:
به محدوده قیمتی گفته میشود که قیمت یک سهم به میزان کافی سقوط کرده است و حالا دارای یک قیمت جذاب برای خرید است. در گذشته نیز قیمت سهم وقتی به این حد رسیده است، سقوطش متوقف شده و شروع به بالارفتن کرده است. پس با توجه به این شرایط تقاضا در این نماد بالارفته و اصطلاحا با حمایت بازار مواجه میشود.
خط مقاومت:
به محدوده قیمتی گفته میشود که قیمت یک سهم به نهایت ممکن خود رسیده است و از نگاه سرمایه گذاران دیگر هیچ جذابیت و ارزشی برای خرید ندارد. در این چنین شرایطی، قیمت برای فروشندگان جذاب خواهد بود و با بالا رفتن میزان عرضه، قیمت سهم وارد دور سقوط شده و اصطلاحا با مقاومت بازار روبرو خواهد شد.
سقف تاریخی، کف تاریخی و قیمت گذشته هر سهم میتواند یکی از معتبرترین و واضحترین خطوط مقاومت و حمایت بازار در تحلیل تکنیکال باشد. خطوط حمایت و مقاومتی که فعالان بازار به آن واکنش نشان میدهند.
انواع نمودار های قیمتی
در تحلیل تکنیکال از نمودارهای قیمتی متفاومتی استفاده میشود که هر کدام از آنها اطلاعات مهمی را به ما میدهند. انواع نمودارهای قیمتی عبارتند از:
نمودار خطی
سادهترین نمودار، نمودار خطی است. در این نمودار قیمتهای آخرین معاملات به وسیله یک خط به یکدیگر وصل میشوند شناخت انواع نمودارها در تحلیل تکنیکال و نوسان قیمتی را نشان میدهد.
نمودار میلهای
این نمودار کاربرد بیشتری نسبت به نمودار خطی داشته و اطلاعاتی شامل قیمت باز شدن و بسته شدن سهم، قیمت اولین معامله و آخرین معامله را به ما ارائه میدهد؛ اما کار با این نمودار به دلیل نداشتن رنگ و حجم در میلهها، تا حدودی دشوار بوده و تحلیل سختتری دارد.
نمودار کندل استیک یا شمع ژاپنی
این نمودار تمام اطلاعاتی که نمودار میلهای نشان میدهد را دارد با این تفاوت که شما میتوانید رنگ شمعها را تغییر داده و صعودی یا نزولی بودن آن را به راحتی تشخیص دهید. همچنین شمعها به دلیل نوع خاص نمایششان، به راحتی قابل تحلیل میباشند و مشکلات نمودار میلهای را ندارند. به طور خلاصه محبوبترین نمودار در تحلیل تکنیکال، نمودار کندل استیک است. علاوه بر همه این موارد نمودارهای کندل استیک دارای الگوهای تحلیل بسیار قوی در تحلیل تکنیکال میباشند. الگوهایی که هر کدام از آنها به تنهایی اطلاعات زیادی را در اختیار ما قرار میدهند. اطلاعاتی از قبیل الگوهای دوجی، ساندویچ و چکش.
اندیکاتورها و اسیلاتورها
اسیلاتور به معنای نوسانگر یا نوسان ساز و اندیکاتور نیز به معنای نشانگر یا شاخص میباشد.
اندیکاتورها و اسیلاتورها در واقع ابزارهایی هستند که با استفاده از ریاضی و فرمولهای خاص آن، اطلاعات بسیار مفیدی را نسبت به روند سهم و آینده آن به ما ارائه میدهند. اسیلاتورها و اندیکاتورها دو مفهوم جدا از هم نیستند و جالب است بدانید که اسیلاتورها زیر مجموعه اندیکاتورها میباشند. معمولا در تحلیل تکنیکال، اسیلاتورها و اندیکاتورها نقش بسزایی در گرفتن سیگنالهای خرید و فروش سهام دارند. اندیکاتورها به دو صورتِ روی نمودار و زیر نمودار نمایش داده میشوند.
معروفترین اندیکاتورها عبارتند از مووینگ اوریجها (MA)، بولینجربند(BB)، HMA و FRACTAL؛ همچنین معروفترین اسیلاتورها عبارتند از استوکستیک، RSI، MACD وCCI .
البته این نکته را هم نباید از خاطر برد که اتکای تمام و کامل به اسیلاتورها و اندیکاتورها کار اشتباهی است و میتواند باعث ضررهای هنگفتی بشود؛ چرا که آنها تنها یک تایید یا پیشبینی از روندها هستند. برای تعیین اندازه روند و اعتبار آن باید از روشهای دیگر تحلیل تکنیکال نیز استفاده کرد.
فیبوناچی
یکی از معروفترین قواعد و نسبتهای ریاضی، نسبتهای معروف فیبوناچی میباشند. این اعداد توسط ریاضیدان بزرگ ایتالیایی، «لئوناردو فیبوناچی» کشف شدند. در این سری، اعداد دارای نسبتهای مشخصی میباشند؛ به این صورت که هر عدد 1.618 برابر عدد قبل خود و هر عدد 0.618 برابر عدد بعد خود میباشد. این اعداد در جای جای طبیعت و هستی کارایی و قدرت خود را نشان دادهاند حتی در معاملات فعالان بازار سرمایه نیز دیده میشوند.
به همین دلیل انواع مختلف ابزار فیبوناچی وارد تحلیل تکنیکال شد. سادهترین ابزار فیبوناچی اصلاحی به این صورت است که خطوطی با ضرایب 0، 0.236، 0.382، 0.5، 0.618، 0.763 و یک را روی نمودار ایجاد میکنند. به صورت خلاصه قیمت هر سهم با احتمالهای خوبی نسبت به این خطوط واکنش نشان خواهند داد.
ایچیموکو
یکی دیگر از ابزارهای بسیار قدرتمند تحلیل تکنیکال، ابزار ایچیموکو میباشد. با این که ایچیموکو در دسته اندیکاتورها قرار میگیرد، اما به دلیل اطلاعات زیاد و مفیدی که از آن حاصل میشود، به عنوان یک سیستم و استراتژی معاملاتی خوب شناخته و تایید میشود. به طور خلاصه، ایچیموکو از پنج قسمت مجزا به نامهای تنکنسن، کیجونسن، سنکوA، سنکوB و چیکو(چیمو) تشکیل شده است.
از هر کدام این قسمتها، اطلاعات جداگانه و موثری بدست میآید. به عنوان مثال در تحلیل پیشرفته ایچیموکو به ترکیب سنکوA و سنکوB، ابر کومو گفته میشود که اطلاعات فراوانی را راجع به خطوط حمایت و مقاومتی در اختیار ما قرار میدهند.
موجهای الیوت
نظریه موجها الیوت اولین بار توسط «راف نلسون الیوت» مطرح شد. او معتقد بود که روندهای بازار که خود تشکیل موج میدهند، همیشه از رفتار خاصی پیروی کرده و طبق آنها عمل میکنند. مبحث موجهای الیوت بسیار مفصل و گستره است اما اگر بخواهیم صرفا اشاره کوتاهی به آن داشته باشیم باید بگوییم که امروزه در تحلیل تکنیکال، موجها به دو دسته کلی انگیزشی و اصلاحی دسته بندی میشوند.
موجهای انگیزشی به موجهای روند دار که صعودی یا نزولی بازار هستند، گفته میشود. این موجها معمولا شامل پنج موج کوچک میشوند. در این پنج موج، سه موج در جهت حرکت و دو موج در خلاف جهت حرکت اصلی روند میباشند. موجهای اصلاحی نیز شناخت انواع نمودارها در تحلیل تکنیکال بعد از تکمیل موجهای انگیزشی به وجود میآیند و آنها تا حدی اصلاح میکنند.
به پیشبینی قیمت سهام مختلف با استفاده از روشهایی که پایه و اساس آن رفتار گذشته قیمت و روند سهام است، تحلیل تکنیکال میگویند.
ما در سایت سیگنال بخش آموزش تحلیل تکنیکال را بر پایه محتوای متنی و ارائه آموزش های ویدئویی به صورت مجزا برای هر قسمت آماده کردهایم.