علل شکست تحلیل گران تکنیکال

مفهوم حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال
مفاهیم حمایت و مقاومت بدون شک دو مورد از مهمترین ابزارهای تحلیل تکنیکال هستند. این عبارات توسط معامله گران برای اشاره به سطوح قیمت در نمودارها استفاده می شود که تمایل دارند به عنوان موانع عمل کنند و مانع از ادامه ی حرکت قیمت یک دارایی در جهت خاصی شوند. در ابتدا، توضیح و ایده پشت شناسایی این سطوح آسان به نظر می رسد، اما همانطور که متوجه خواهید شد، حمایت و مقاومت می تواند به اشکال مختلف باشد و تسلط بر این مفهوم دشوارتر از آنچه در ابتدا به نظر می رسد، می باشد.
تعریف حمایت و مقاومت
حمایت سطح قیمتی است که در آن می توان انتظار داشت یک روند نزولی به دلیل تمرکز تقاضا یا علاقه خرید متوقف شود. با کاهش قیمت دارایی ها یا اوراق بهادار، تقاضا برای آنها افزایش می یابد و در نتیجه خطوط حمایت تشکیل می شود. در همین حال، مناطق مقاومتی به دلیل شناسایی سودها زمانی به وجود می آیند که قیمت ها افزایش یافته است.
هنگامی که یک منطقه حمایت یا مقاومت شناسایی شد، آن سطوح قیمت می توانند به عنوان نقاط ورود یا خروج بالقوه عمل کنند، زیرا وقتی قیمت به نقطه حمایت یا مقاومت می رسد، یکی از این دو کار را انجام می دهد:
- بازگشت قیمت از سطح حمایت یا مقاومت
- شکسته شدن حمایت و مقاومت تا زمان رسیدن به حمایت و مقاومت بعدی
هنگامی که قیمت به سطوح حمایت و مقاومت می رسد، انجام معامله می تواند با ریسک بسیار کمی همراه باشد. چرا که اگر معامله گر در جهت اشتباه وارد معامله شده باشد، سریع متوجه شده و معامله ی خود را می بندد اما اگر در جهت درست وارد معامله شده باشد، حرکت پیش روی قیمت می تواند قابل توجه باشد.
سطوح حمایت ومقاومت افقی
آسانترین حمایت ها یا مقاومت ها، به صورت خطوط افقی می باشند. به عنوان مثال در شکل زیر توجه کنید که قیمت چندین بار در عبور از منطقه ی 39 دلار ناتوان بوده است. در این حالت، معامله گران سطح قیمت نزدیک به 39 دلار را سطح مقاومت می نامند. همانطور که از نمودار زیر می بینید، سطوح مقاومت به عنوان یک سقف در نظر گرفته می شوند، زیرا این سطوح قیمتی مناطقی را نشان می دهند که یک رالی صعودی در آنها به اتمام رسیده است.
سطوح حمایت در روی دیگر سکه قرار دارند. حمایت به قیمت هایی در نمودار اشاره دارد که از ریزش بیشتر قیمت دارایی جلوگیری می کند. همانطور که از نمودار زیر می بینید، توانایی شناسایی سطح حمایت نیز می تواند با فرصت خرید همزمان باشد، زیرا به طور کلی این منطقه ای است که فعالان بازار شروع به بالا بردن قیمت ها می کنند.
خطوط روند
مثالهای بالا نشان میدهند که یک سطح ثابت از افزایش یا کاهش بیشتر قیمت دارایی جلوگیری میکند. این موانع ثابت یکی از محبوبترین شکلهای حمایت و مقاومت است، اما قیمت داراییهای مالی به طور کلی روند صعودی یا نزولی دارد، بنابراین دیدن این موانع قیمتی در طول زمان غیرعادی نیست. به همین دلیل است که مفاهیم روند و خطوط روند هنگام یادگیری حمایت و مقاومت مهم هستند.
زمانی که بازار روند صعودی را طی می کند، با کند شدن روند قیمت و شروع به حرکت مجدد به سمت خط روند، سطوح مقاومت شکل می گیرد. این در نتیجه شناسایی سود یا عدم اطمینان کوتاه مدت از ادامه ی روند توسط معامله گران اتفاق می افتد. پرایس اکشن حاصله یک افت جزئی در قیمت سهام را شکل می دهد که منجر به شکلگیری یک سقف کوتاه مدت می شود.
هنگامی که قیمت سهام به سمت حمایت خط روند کاهش می یابد، بسیاری از معامله گران توجه زیادی به قیمت اوراق بهادار خواهند داشت زیرا از نظر تاریخی، این منطقه ای بوده است که از کاهش قابل ملاحظه قیمت دارایی جلوگیری کرده است. برای مثال، همانطور که در نمودار زیر می بینید، یک خط روند می تواند برای چندین سال از قیمت یک دارایی حمایت علل شکست تحلیل گران تکنیکال کند.
از سوی دیگر، زمانی که روند بازار به سمت نزول می رود، معامله گران به دنبال مجموعه ای از قله های نزولی هستند و سعی می کنند این قله ها را با یک خط روند به یکدیگر متصل کنند. هنگامی که قیمت به خط روند نزدیک می شود، بیشتر معامله گران مراقب فشار فروش دارایی هستند و ممکن است وارد یک موقعیت فروش شوند زیرا این منطقه ای است که در گذشته قیمت را به سمت پایین سوق داده است.
حمایت و مقاومت یک سطح مشخص، چه با یک خط روند یا از طریق هر روش دیگری کشف شود، هر چقدر که قیمت از نظر تاریخی قادر به شکست آن نباشد، قویتر تلقی میشود. بسیاری از معاملهگران تکنیکال از سطوح حمایت و مقاومت شناساییشده خود برای انتخاب نقاط ورود/خروج استراتژیک استفاده میکنند، زیرا این مناطق اغلب قیمتهایی را نشان میدهند که بیشترین تأثیر را در جهت یک دارایی دارند. اکثر معامله گران در این سطوح به ارزش ذاتی دارایی اطمینان دارند، بنابراین حجم معاملات معمولا در این نقاط بیش از حد معمول افزایش می یابد و ادامه ی حرکت قیمت در جهت قبلی را دشوارتر می کند.
اعداد رند
یکی دیگر از ویژگی های مشترک سطوح حمایت و مقاومت این است که قیمت دارایی ممکن است برای حرکت فراتر از یک عدد رند، مانند 50 یا 100 دلار، با مشکل مواجه شود. اکثر معاملهگران بیتجربه تمایل به خرید یا فروش داراییها را زمانی دارند که قیمت آن در یک عدد رند باشد. بیشتر قیمتهای هدف یا حد ضررهای تعیینشده توسط سرمایهگذاران خرد یا بانکهای سرمایهگذاری بزرگ به جای قیمتهایی مانند 50.06 دلار، در سطوح قیمتی رند قرار میگیرند. از آنجایی که بسیاری از سفارشها در یک سطح قرار میگیرند، این اعداد به عنوان موانع قیمتی قوی عمل میکنند. اگر همه مشتریان یک بانک سرمایه گذاری سفارشات فروش را با هدف پیشنهادی مثلاً 55 دلار انجام دهند، جذب این فروش ها به حجم بسیار زیاد خرید نیاز دارد و بنابراین، سطحی از مقاومت ایجاد می شود.
میانگین های متحرک
اکثر معاملهگران تکنیکال از اندیکاتورهای تکنیکال مختلف، مانند میانگینهای متحرک، برای کمک به پیشبینی حرکت آینده استفاده میکنند، اما این معاملهگران هرگز توانایی این ابزارها برای شناسایی سطوح حمایت و مقاومت را درک نمیکنند. همانطور که از نمودار زیر می بینید، میانگین متحرک یک خط دائما در حال تغییر است که داده های قیمت در گذشته را در نظر می گیرد و در عین حال به معامله گر اجازه می دهد حمایت و مقاومت را شناسایی کند. توجه داشته باشید که چگونه قیمت دارایی در میانگین متحرک، زمانی که روند صعودی است، حمایت می شود و چگونه در هنگام روند نزولی این خط به عنوان مقاومت عمل می کند.
معاملهگران میتوانند از میانگینهای متحرک به روشهای مختلفی استفاده کنند، مانند پیشبینی حرکت صعودی زمانی که قیمت از یک میانگین متحرک کلیدی عبور میکند، یا برای خروج از معاملات زمانی که قیمت به زیر میانگین متحرک میرسد. بیشتر معاملهگران دورههای زمانی مختلفی را در میانگینهای متحرک خود آزمایش میکنند تا بتوانند بهترین دوره ی زمانی را برای سهام مورد نظرشان پیدا کنند. به عنوان مثال در یک سهم ممکن است میانگین متحرک 50 روزه به عنوان یک سطح کلیدی حمایت و مقاومت عمل کند و در سهم دیگری میانگین متحرک 70 روزه.
سنجیدن اهمیت مناطق حمایتی و مقاومتی
همانطور که گفته شد، مناطق حمایتی و مقاومتی می توانند با نام سقف یا کف نیز شناخته شوند. قیمت یک دارایی را میتوان مانند یک توپ پلاستیکی در نظر گرفت که در یک اتاق پرش می کند و با برخورد به سقف (مقاومت) به پایین برمی گردد و بعد از برخورد به کف (حمایت) دوباره به سمت بالا می رود.
حال تصور کنید که این توپ پلاستیکی در اواسط پرواز به توپ بولینگ تبدیل شود. این نیروی اضافی، اگر در راه بالا اعمال شود، توپ را از سطح مقاومت عبور می دهد. همینطور در راه پایین، توپ می تواند کف را بشکند. در هر صورت، نیروی اضافی یا اشتیاق گاوها یا خرس ها برای شکستن حمایت یا مقاومت مورد نیاز است. هنگامی که یک سطح مقاومت شکسته می شود، آن سطح در آینده به عنوان یک حمایت برای قیمت سهم در نظر گرفته می شود. برعکس این موضوع برای سطوح حمایتی نیز برقرار می باشد.
نمودارهای قیمت به معامله گران و سرمایه گذاران این امکان را می دهد که به صورت بصری مناطق حمایت و مقاومت را شناسایی کنند و همچنین سرنخ هایی در مورد اهمیت این سطوح قیمتی ارائه می دهند. به طور دقیق تر، آنها به این موارد نگاه می کنند:
تعداد علل شکست تحلیل گران تکنیکال تماس ها
هر چه قیمت یک ناحیه حمایت یا مقاومت را بیشتر تست کند و یا به عبارت دیگر، یک سطح با تعداد دفعات بالا به عنوان یک سطح حمایت و مقاومت عمل کند، آن سطح از اهمیت بیشتری برخوردار می شود. زمانی که قیمت ها از سطح حمایت یا مقاومت برمیگردند، خریداران و فروشندگان بیشتری متوجه این سطوح می شوند و تصمیمات معاملاتی را بر اساس این سطوح قرار می دهند.
قدرت حرکت
هنگامی که یک سطح به عنوان حمایت یا مقاومت عمل علل شکست تحلیل گران تکنیکال می کند، هر چه قدرت حرکت قبل از آن بیشتر باشد، این سطح اهمیت بیشتری دارد. به عنوان مثال یک مقاومت که جلوی صعود تند و پر شتاب یک سهم را می گیرد، نسبت به مقاومتی که از صعود بیشتر قیمت در یک حرکت آهسته و بی رمق جلوگیری کرده است، اهمیت بیشتری دارد.
حجم
هر چه خرید و فروش بیشتر در یک سطح قیمتی خاص رخ داده باشد، سطح حمایت یا مقاومت قوی تر خواهد بود. این به آن دلیل است که معاملهگران و سرمایهگذاران این سطوح قیمت را به خاطر میآورند و تمایل دارند دوباره از آنها استفاده کنند. بنابراین یکی دیگر از فاکتورها هنگام مقایسه ی دو سطح مهم، حجم معاملات در آن سطوح می باشد.
زمان
اگر سطوح به طور منظم در مدت زمان طولانی آزمایش شده باشند، مناطق حمایت و مقاومت مهم تر می شوند.
جمع بندی
سطوح حمایت و مقاومت یکی از مفاهیم کلیدی مورد استفاده تحلیلگران تکنیکال است و اساس طیف گسترده ای از ابزارهای تحلیل تکنیکال را تشکیل می دهد. مبانی حمایت و مقاومت شامل یک سطح حمایتی است که میتوان آن را کف قیمتی و یک سطح مقاومتی که میتوان آنرا به عنوان سقف در نظر گرفت. قیمتها کاهش (افزایش) مییابند و سطوح حمایت (مقاومت) را آزمایش میکنند، که یا این سطوح حفظ شده و قیمت بالا (پایین) میرود، و یا سطح حمایت (مقاومت) شکسته میشود و قیمت به حرکت خود ادامه داده و احتمالاً تا سطح حمایت (مقاومت) بعدی پایینتر (بالاتر) میرود.
5 مورد مهم از دلایل شکست تریدرها علل شکست تحلیل گران تکنیکال در بازار ارز دیجیتال
تریدرها، معاملهگرانی هستند که معاملات خود را صرفا برای کسب سود انجام میدهند. از آن جایی که بازار ارزهای دیجیتال با فراز و نشیبهای بسیار زیادی روبهروست، بسیاری از تریدرهای تازهکار با شکست و ضرر در معاملات خود روبهرو میشوند. دلایل مختلفی میتوانند روی شکست تریدرها تاثیرگذار باشند. به طور کلی عدم آشنایی با بازار ارزهای دیجیتال و اصطلاحات بیت کوین یا سایر ارزهای دیجیتال سبب میگردد که تریدرهای تازهکار متحمل ضرر و زیان بسیار زیادی شوند. معاملهگران مختلفی در سراسر دنیا دلایل شکست تریدرها را مشخص نمودهاند. پیش از اینکه با این دلایل آشنا شوید، بهتر است ابتدا بدانید که تریدرها دقیقا چه کسانی هستند و سپس با دلایل شکست تریدرها آشنا شوید. پس در ادامه این مطلب با ما همراه باشید تا اطلاعات لازم را در اختیار شما قرار دهیم.
نکات عمومی در مورد الگو های معروف تحلیل تکنیکال و دیگر الگو ها وجود دارد که ما می خواهیم از آنها نام ببریم، برای مثال حین تشکیل یک الگوی نموداری تغییر حجم معاملات یک ابزار کمکی برای تایید و صحت الگوهای مورد استفاده شما می باشند. هرکدام از الگوهای قیمتی بر اساس ماهیت شان یک هدف را پیش رو دارند که میزان تحقق انتظارات کاملاً به روند بازار بستگی خواهد داشت. ادامه این محتوا را در مقاله اختصاصی آن مطالعه نمایید.
تریدرها چه کسانی هستند؟
تریدرها معاملهگرانی هستند که بازارهای مالی مختلف به خرید و فروش و تریدینگ میپردازند. این معاملهگران برای انجام معاملات خود اصول خاصی را در پیش میگیرند تا معامله را به سمت سوددهی سوق دهند. تریدرهایی که در بازار ارزهای دیجیتال به فعالیت میپردازند باید با تمام اصطلاحات و عوامل تاثیرگذار بر قیمت یک ارز دیجیتال آشنایی داشته باشند تا بتوانند ارز دیجیتال خود را با کمترین قیمت خریداری کرده و با بالاترین قیمت به فروش برسانند.
به طور کلی تریدرها به دو دسته تقسیم میشوند. تریدرهایی مع سرمایهگذاری بلند مدت انجام میدهند و تریدرهایی که سرمایهگذاری کوتاهمدت انجام میدهند. هر یک از تریدرها باید در زمینههای به خصوصی دارای اطلاعات داشته باشند. به طور کلی تمام تریدرها باید با دو ابزار مهم تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال آشنایی داشته باشند. این دو ابزار به تریدرها کمک میکنند که بهترین زمان برای خرید و فروش ارزهای دیجیتال را شناسایی نمایند و بتوانند به سوددهی بیشتری در این زمینه برسند. عدم آشنایی با این دو ابزار میتواند یکی از اصلیترین دلایل شکست تریدرها به حساب آید. پس اگر قصد دارید وارد بازار ارزهای دیجیتال شوید، حتما پیش از ورود با اصلیترین مفاهیم و همچنین اصلیترین ابزارهای تحلیل بازار آشنا شوید.
برای سرمایه گذاری در بازارهای ارز دیجیتالی، اولین قدم ثبت نام در یکی از صرافی های معتبر متمرکز یا غیرمتمرکز میباشد. فرض کنید شما میخواهید در بورس ایران سرمایه گذاری و یا خرید و فروش کنید، اولین قدمی که باید بردارید، ثبت نام در یکی از کارگزاری های بورس میباشد؛ کارگزاری درواقع پل ارتباطی شما با بازار بورس به حساب میآید. ترید ارز دیجیتال یکی از مقالات تخصصی تیم قدرتمند دکتر سیگنال میباشد که تمامی اصول اولیه تریدینگ را برای شما بازگو میکند که با مطالعه آن میتوانید به این اصول دست یابید.
سیگنال رایگان خرید ارز دیجیتال در واقع حقیقی است ولی نمیتوان به آن اعتماد چندانی داشت، زیرا این سیگنال توسط فرد متخصص این بازار به دست نیامده و با کمی تحلیل پیش پا افتاده و ساده ارائه شده است. پس بهتر است که از سیگنال های خرید رایگان کریپتو کارنسی برای معاملات خود استفاده ننمایید. اطلاعات دقیقتر در این زمینه را میتوانید در مقاله دکتر سیگنال مطالعه نمایید.
اصلیترین دلایل شکست تریدرها کدام است؟
طیف بسیار گستردهای از تریدرها، با شکستهای سنگین و ضرر و زیانهای جبران ناپذیر مواجه میشوند. اصلیترین علت این ضرر و زیانها عدم آگاهی آنها با دلایل شکست تریدرها و عدم توجه به آنهاست. دلایل مختلفی میتوانند سبب شکست تریدرها در بازار ارزهای دیجیتال شوند، اما اصلیترین دلایل آن، نداشتن دانش کافی و نداشتن برنامهریزی صحیح برای ترید در بازار ارزهای دیجیتال میباشد.
اگر شما نیز از آن دسته افرادی هستید که دوست دارید وارد بازار ارزهای دیجیتال شوید، لازم است پیش از ورود با دلایل شکست تریدرها آشنا شوید و با در نظر گرفتن این دلایل قدم بردارید. در ادامه این مطلب 5 مورد از اصلیترین دلایل شکست تریدرها را با شما در میان خواهیم گذاشت. با کمک این 5 مورد میفهمید که چرا تریدرها در بازار ارزهای دیجیتال با شکست مواجه میشوند. پس خواندن این 5 مورد برای تمام کسانی که در حوزه ترید فعالیت میکنند و یا قصد فعالیت در آن حوزه را دارند، الزامی میباشد.
نداشتن برنامه دقیق برای انجام معاملات
یکی از مهمترین نکاتی که به هنگام ترید باید در نظر داشته باشید این است که تمام برنامههای معاملاتی خود را به صورت مکتوب روی کاغذ یا صفحه نمایش داشته باشید. نداشتن برنامه صحیح و مکتوب میتواند یکی از اصلیترین دلایل شکست تریدرها باشد و آنها را متحمل زیانهای بسیار زیاد نماید. همچنین نداشتن برنامه مکتوب میتواند سبب گردد که بسیاری از تصمیمات برای انجام معاملات از روی احساسات باشد و تجربه ثابت کرده است که تصمیمگیری از روی احساسات میتواند عواقب و ضرر و زیان از معاملات را به همراه داشته باشد.
مدیریت ریسک نادرست و نامناسب
بسیاری از تریدرها یا از مدیریت ریسک استفاده نمیکنند و یا مدیریت ریسک نادرست دارند. نداشتن مدیریت ریسک صحیح میتواند عواقب بدی را به همراه داشته باشد و از اصلیترین دلایل شکست تریدرها باشد. این مدیریت ریسک به تریدرها کمک میکند موقعیتهای درست را انتخاب نمایند و این موقعیتها به نحوی باشند که سرمایه آنها علل شکست تحلیل گران تکنیکال به مرور افزایش یابد و با شکست در معاملات مواجه نشوند. ابزارهای بسیاری برای مدیریت ریسک وجود دارند. یکی از اصلیترین ابزارها بقرای مدیریت ریسک، ماشین حسابهای تعیین بزرگی موقعیت هستند. این ماشین حسابها نشان میدهند که آیا موقعیت مورد نظر به اندازهای است که موجب افزایش سرمایه تریدر شود یا خیر.
داشتن انتظارات اشتباه از ترید
بسیاری از تریدرهایی که به تازگی وارد بازار ارزهای دیجیتال شدهاند بر این گمانند که ترید میتواند موجب یک شبه پولدار شدن آنها شود. هدفگذاری صحیح و مدیریت انتظارات از ترید میتواند سبب گردد که به مرور و با اصول صحیح به سوددهی از طریق ترید برسید. پیشنهاد میکنیم که هرگز با این تصور که با ترید میتوانید سرمایه خود را در چند روز دو برابر کنید، وارد بازار ارزهای دیجیتال نشوید و باورها و انتظارات معقولانهای درباره ترید داشته باشید.
عدم توجه به اشتباهات گذشته در ترید
یکی دیگر از اصلیترین دلایل شکست تریدرها، عدم توجه آنها به اشتباهاتی است که در معاملات خود انجام دادهاند. تکرار اشتباهات میتواند سبب گردد که با ضرر و زیان بسیار زیادی روبهرو شوید. سعی کنید از تمام اشتباهات خود در ترید درس بگیرید و از معاملات خود یک دفترچه سوابق تهیه نمایید. با این روش میتوانید تمام نکات مثبت و منفی ترید خود را یادداشت نمایید و از نکات منفی دوری کنید. داشتن دفترچه سوابق معاملات برای تمام تریدرها حیاتی و الزامی میباشد.
تعویض مکرر برنامه معاملاتی
تریدری که برنامه معاملاتی خود را مدام تغییر دهد، برنامه مشخصی برای انجام معاملات خود ندارد و همین عدم داشتن برنامه ریزی مشخص و منظم میتواند از دلایل شکست تریدرها به حساب آید. این تریدرها مدام از شاخهای به شاخه دیگر میپرند و همین موضوع نیز سبب میشود که بر اساس احساسات تصمیمیگیری نموده و معاملات را انجام دهند. به جای اینکه برنامه معاملاتی خود را تغییر دهید، روی برنامه اصلی خود تمرکز کنید و سعی کنید روی برنامه مشخص خود مهارت کسب نمایید.
اگر از قبل در بازار معاملات حضور داشته اید، به احتمال زیاد اصطلاحات “تحلیل بنیادی” و “تحلیل تکنیکال” را شنیده اید. این مفاهیم تعریف و پیش بینی ارزش ارز کریپتوکارنسی را به ذهن می آورد. تقریباً همه معامله گران اتفاق نظر دارند که تجزیه و تحلیل فنی یک تمرین اساسی است که باید از آن استفاده شود؛ روش های مختلف تحلیل سیگنال کریپتو کارنسی را بررسی کنید تا بتوانید باعلم کامل و دقیق به خرید و فروش ارز دیجیتال بپردازید.
ارزهای دیجیتال یکی از مطمئنترین و بهترین راههای سرمایهگذاری حال حاضر به شمار میآیند. اما علل شکست تحلیل گران تکنیکال این سرمایهگذاری مطمئن و خوب میتواند در شرایطی برای شما سوددهی نداشته باشد. تمام افراد برای اینکه بتوانند رمز و رازهای ارزهای دیجیتال را کشف کرده و و به سوددهی برسند، ملزم به تحلیل سیگنال ارز دیجیتال میباشند. حال با این سوال رو به رو هستیم که سیگنال ارز دیجیتال چیست؟ برای دریافت پاسخ این سوال، پیشنهاد میکنیم تا مقاله تخصصی دکتر سیگنال که در این زمینه برای شما تالیف شده است را مطالعه نمایید تا به پاسخ سوال سیگنال ارز دیجیتال و بیت کوین چیست برسید.
دکتر سیگنال بازار ارزهای دیجیتال و بیت کوین را تحلیل می کند و شما را از افزایش قیمت های پیش رو مطلع می سازد و درتلاش هست، تا با ارائه برترین سیگنال های تحلیل شده بیت کوین و آلت کوین ها که دارای دقت بالایی هستند به افزایش عملکرد و کم کردن ریسک معاملات شما کمک کند تا سود شما را در معاملات به حداکثر برساند. به تیم تحلیلگر ما ملحق شوید و لذت تریدینگ را با دکتر سیگنال تجربه کنید.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال مطالعه رفتارهای بازار با استفاده از نمودارها و با هدف پیشبینی آینده روند قیمتهاست که قصد داریم در این مقاله به صورت خلاصه به آن بپردازیم.
اگر علاقهمند هستید در بازارهای مالی حضور داشته باشید، تحلیل تکنیکال مهارتی است که باید آن را فرا بگیرید. زیرا تحلیل تکنیکال یکی از ابزارهای مهم برای بررسی اتفاقاتی است که در هر بازار مالی رخ میدهد و میتواند به شما کمک کند تا برای انجام معاملات خود تصمیمهای سنجیدهتری بگیرید.
تعریف تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال روشی برای پیشبینی قیمتها در بازار از طریق مطالعه وضعیت گذشته بازار است. تحلیلگران برای این کار مجموعه وسیعی از نمودارهای قیمت را بررسی میکنند.
ماهیت پیشبینیهایی که به کمک تحلیل تکنیکال انجام میشود را میتوان با پیشبینیهای هواشناسی مقایسه کرد. زیرا در هر دو، پیشبینی آینده بر مبنای اطلاعات گذشته است و از طرفی قطعیت این پیشبینیها را نمیتوان تضمین کرد.
کاربردهای تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال برای بررسی و پیشبینی نوسانات قیمت کالا، سهام، قراردادهای آتی، شاخصها و یا هر محصولی که قیمت آن تحت تاثیر فشارهای عرضه و تقاضا قرار داشته باشد، کاربرد دارد.
قیمت محصول مالی مشخص میتواند به هر ترکیبی از قیمتهای بازشدن، بستهشدن، بالاترین قیمت و پایینترین قیمت در چهارچوبهای زمانی مشخص اشاره داشته باشد.
چهارچوبهای زمانی میتوانند بر پایه قیمتهای روزانه، هفتگی و یا ماهانه شکل بگیرد. همچنین برخی از تحلیلگران تکنیکال در کنار تغییرات قیمت، حجم معاملات یا تعداد قراردادهای باز در معاملات آتی را نیز بررسی میکنند.
محورهای اصلی یک تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال دانشی تجربی است که طی زمان تکامل یافته و افراد بسیاری در رشد و هدایت آن نقش داشتهاند. اما بیشک پایههای تحلیل تکنیکال که امروز بهطور گسترده در سراسر دنیا به کار برده میشود، توسط بررسیها و نتیجهگیریهای چارلز داو (کارآفرین و روزنامهنگار آمریکایی) بنا نهاده شد.
او در مطالعات خود به چهار محور اصلی در بحث تحلیل تکنیکال رسید که بسیاری از تحلیلگران به آنها معتقد هستند:
برآیند حرکتهای قیمت تصادفی نبوده و تابع روند است؛
تاریخ تکرار میشود؛
همه چیز در قیمت خلاصه میشود؛
«چگونه» از «چرا» اهمیت بیشتری دارد؛
برآیند حرکتهای قیمت تصادفی نیست
ممکن است این پرسش در ذهن شما نیز باشد که با چه استدلالی میتوان از قیمتهای گذشته، آینده را پیشبینی کرد؟ برای پاسخ به این پرسش فرض بر این است که احساسات شرکتکنندگان بازار، جزئی جدانشدنی از عوامل نوسان قیمت است.
با این فرض و با توجه به اینکه روانشناسی جمعی معاملهگران در بازارهای مالی تقریبا مشابه است، میتوانیم بگوییم که نوسانات آینده بازار میتواند شبیه به نوسانات گذشته آن باشد. در واقع احساسات معاملهگران پل ارتباطی گذشته و آینده بازار است. اما یک تحلیلگر هرگز احتمال پیشآمد خطا را صفر در نظر نمیگیرد.
تاریخ تکرار میشود
اگر قبول کنیم که با تکیه به الگوها و حرکات تکراری و مشابه در گذشته بازار، میتوانیم اتفاقات آینده را پیشبینی کنیم، پس دور از انتظار نیست که برخی اتفاقات گذشته، به شکلی مشابه در آینده نیز تکرار شوند. به همین دلیل گاهی اوقات میتوانیم انتظار داشته باشیم که «تاریخ تکرار میشود.» از این رو بسیاری از تحلیلگران این موضوع را یکی از محورهای تحلیل تکنیکال می-دانند.
همه چیز در قیمت خلاصه میشود
اغلب تحلیلگران تکنیکال جمله «همه چیز در قیمت خلاصه میشود» را پایه و اساس تحلیل تکنیکال میدانند. به همین دلیل برای یادگیری تحلیل تکنیکال ابتدا باید به درک درستی از این جمله بسیار مهم برسیم.
یک تحلیلگر تکنیکال به این باور رسیده است که هرچیزی که بتواند در قیمت تأثیرگذار باشد اعم از بنیادین، فاکتورهای سیاسی، جغرافیایی و یا سایر فاکتورها در قیمت یک سهم لحاظ شده است. پس میتوان نتیجه گرفت که تحلیل قیمتها تمام آن چیزی است که به آن نیاز داریم.
«چگونه» از «چرا» اهمیت بیشتری دارد؛
تقریبا همه تحلیلگران تکنیکال معتقدند نیرویی که جهت عرضه و تقاضا را تغییر میدهد، برآیند تغییرات مربوط به اقتصاد بازار است و نمودارها خود به تنهایی علت بالا یا پایین آمدن قیمت نیستند.
همچنین یک تحلیلگر تکنیکال به هیچ وجه به دنبال یافتن علت تغییر جهت قیمتها نیست. زیرا بیشتر اوقات کسی نمیداند چه اتفاقی میافتد که قیمتها نوسان میکنند. از این رو «چرا» برای تحلیلگر مهم نیست؛ بلکه برای او اینکه «چگونه» جهت قیمتها تغییر میکند، اهمیت دارد. چون او فقط باید بر قیمت و حجم تمرکز کند.
به همین دلیل تحلیلگر تکنیکال به جای تمرکز بر چرایی با بررسی چگونگی، میتواند با استفاده از مطالعه الگوها تغییرات بازار را به موقع شناسایی کرده و پایداری آن را بسنجد.
معاملهگران چگونه تحلیل تکنیکال انجام میدهند؟
هر معاملهگر به کمک تحلیل تکنیکال میتواند بهترین زمان برای خرید و فروش سهم را تشخیص دهد و انتخاب کند. البته در این زمینه تجربه معاملهگر بسیار مهم است و به او در پیشبینی روند آینده بازار بسیار کمک میکند. حال هر معاملهگران تحلیل تکنیکال را با تکیه بر دو عنصر زیر انجام میدهند:
1) مطالعه رفتار و حرکات قیمت
تغییرات و حرکات قیمت اصولا با استفاده از پیشینه تاریخی و نمودارهای پر از اطلاعات تحلیل تکنیکال میشوند. بیشتر سفته-بازان و سرمایهگذاران با دیدگاه کوتاهمدت از این روش استفاده میکنند تا بازده موردنظر خود را در هنگام بالا رفتن قیمت سهم افزایش دهند.
2) بررسی حجم سهام در گذشته
ابزارهای گوناگونی مثل وب سایتها و اپلیکیشنها برای مشاهده حجم سهام در گذشته میتوانند مورد استفاده قرار گیرند. مثلا حجم معاملات هر سهم در بازار بورس تهران را میتوان به صورت روزانه، هفتگی، ماهانه و سالانه در صفحه سایت مدیریت فناوری بورس تهران مشاهده کرد.
تحلیل تکنیکال؛ هنری در دل علم اقتصاد
یکی از نقدهای وارد به تحلیل تکنیکال، این است که بسیار قائم به شخص است. یعنی نقش تجربه و حتی روحیات یک تحلیلگر تکنیکال در تحلیلهایی که ارائه میکند، موثر است. به همین دلیل این موضوع مهم است که چه کسی نمودارها قیمتها را تحلیل و بررسی میکند.
این ویژگی در برخی مواقع میتواند بسیار خوب و در برخی موارد میتواند ناخوشایند باشد. به همین دلیل عدهای معتقد هستند که تحلیل تکنیکال را بیشتر از علم، میتوان یک هنر در دل علم اقتصاد به حساب آورد. از این رو اگر یک تحلیلگر تکنیکال را «هنرمند» خطاب کنیم، تعبیر اشتباهی نداشتهایم.
به این مقاله هم سری بزنید؛ مطالب مفیدی برای شما در آن قرار دارد:
با این توضیح ما در تحلیل تکنیکال با چهار ویژگی روبرو هستیم:
1) جهت گیری و قضاوت
تحلیل تکنیکال، یک تحلیل مبتنی بر ذهن و خلاقیت است و ممکن است قضاوت شخصی و جهتگیری تحلیلگر در آن دخیل شود. چه تحلیلگر شخصی بیپروا و چه محتاط باشد؛ تحلیلهایش نوع ذهنیت و تفکرات درونیاش را منعکس میکند.
2) تاخیر
مهمترین نقدی که به تحلیل تکنیکال وارد میشود، تاخیر زمانی آن است. تحلیلگران تکنیکال با تجربه با تلفیق دیدگاههای مختلف، میتوانند روندهای اصلی را خیلی زودتر تشخیص هستند. این موضوع به مهارت و تجربه تحلیلگر بستگی دارد.
3) تفسیر آزاد
علیرغم اینکه در تحلیل تکنیکال، استانداردها و اصول پذیرفته شدهای وجود دارد، ممکن است تفسیرهای متفاوتی از نموداری یکسان به وجود بیاید. این در حالی است که هر دو شخص ممکن است دلایل موجهی برای توجیه نظر خود ارائه دهند و به خطوط حمایت و شکست استانداردی تکیه کرده باشند. کلید حل این اختلافات سه چیز است: تجربه، تجربه و تجربه!
4) سردرگمی معاملهگر
الگوها و سیگنالهایی که تحلیلگر ارائه می دهد مثل حروف الفبا هستند که تنها در کنار هم معنا پیدا میکنند. مانند حروف الفبا که تبدیل به کلمات میشوند و سپس جملات معنادار با آنها ساخته میشود.
در اینجا هم سیگنالها در کنار هم قرار میگیرند و استراتژیهای معاملاتی را شکل میدهند. سیگنالها به تنهایی باعث سردرگمی معاملهگران میشود, چون ممکن است سیگنالی اخطار خرید و سیگنالی دیگر اخطار فروش بدهد.
مقایسه تحلیل تکنیکال با تحلیل فاندامنتال
هر معاملهگر در بازارهای مالی برای تحلیل قیمتها از دو روش تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال استفاده میکند. در تحلیل فاندامنتال تمرکز روی عواملی است که روی قیمت خرید و فروش محصول یا سهام تاثیر میگذارند.
به عبارتی تحلیل فاندامنتال به بررسی عوامل بر هم زننده تعادل بین خرید و فروش میپردازد. چیزی که در تحلیل تکنیکال روی آن مانور داده نمیشود.
از این رو با آنکه تحلیل فاندامنتال اصولیتر و ریشه ایتر با مباحث مالی مواجه میشود، اما تحلیل تکنیکال به دلایل زیر، بیشتر مورد توجه استقبال قرار گرفته است:
سرعت عمل بالایی دارد. بنابراین به ما این امکان را میدهد که در مدتی کوتاهتر، تعداد سهام بیشتری را بررسی کنیم.
تحلیل تکنیکال نیاز به دانش بالای علوم اقتصادی، مالی و سیاسی ندارد. در حالی که یادگیری تحلیل فاندامنتال به این سادگیها نیست!
تحلیل تکنیکال در رابطه با همه بازارها و داراییهای مالی قابل استفاده است. اما تحلیل فاندامنتال معمولاً در بازارها و شرکتهایی با مقیاسهای بزرگ به کار برده میشود.
در کنار تحلیل تکنیکال، مبحث فاندامنتال هم بسیار مهم است. در مقاله زیر، در مورد این مدل تحلیل بیشتر بخوانید:
بسته آموزشی تحلیل تکنیکال مقدماتی
تمام اصول و مبانی تحلیل تکنیکال را در یک بستهی بسیار کاربردی به شما آموزش میدهم! شما با تماشای بسته آموزش غیرحضوری مبانی تحلیل تکنیکال با مهمترین الگوها، روندها و ابزارهای تحلیل تکنیکال به طور عملی آشنا میشوید و میتوانید در بازارهای مالی داخلی (به جز بازارهای آتی) تحلیل و معامله کنید.
روی لینک زیر کلیک کنید:
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
درباره عبدالحکیم بایی
من عبدالحکیم بایی تحلیلگر و معاملهگر بازارهای مالی هستم و در این سایت در تلاشم تا با ارائه آموزشها و تحلیلهایی بهروز و کاربردی در زمینه سرمایهگذاری، مدیریت و رشد مالی به شما کمک کنم تا درآمد خود را افزایش داده و در مسیر رسیدن به موفقیت و ثروتآفرینی قرار بگیرید.
ارتباط با من
(واتساپ و تلگرام)
ما را در رسانههای اجتماعی دنبال کنید!
دسترسی سریع
لینکهای مفید
از اینکه با بازنشر مطالب سایت عبدالحکیم بائی با ذکر منبع به ترویج فرهنگ سرمایهگذاری و دانش مالی کمک میکنید، از شما سپاسگزارم.
تحلیل تکنیکال و نقش آن در بررسی سهام
تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه (بورس)، یکی از مکتبهای اصلی تحلیل و بررسی سهم است که به مجموعه ای از قوانین معاملاتی گفته میشود که با تجزیه و تحلیل تحرکات و تغیرات گذشته قیمتها، تلاش میکند روند آینده قیمتها را پیش بینی کند.
تحلیل تکنیکال یکی از ۲ روش اصلی تجزیه و تحلیل بازار بورس و سهام است و از اهمیت و پیچیدگی خاصی برخوردار است. کارگذاری اقتصاد بیدار به عنوان کارگزاری با رتبه الف، در حوزهی آموزش تحلیل تکنیکال همواره کوشیده است تا سهامداران از آنان بهره لازم را ببرند.
تحلیل تکنیکال چیست؟
روش تحلیل تکنیکالی یکی از ۲ روش سنتی و اصلی تجزیه و تحلیل بازار بورس است. تحلیل تکنیکال یا تکنیکی بر اساس دادههای رخ دادهی بازار بورس میباشد. دادهها یا اطلاعات بازار شامل سطح شاخص بازار، حجم سهام معامله شده، قیمت سهم و شاخصهای تکنیکی و فنی میشود. کارگزاری اقتصاد بیدار با فراهم کردن بستر تحلیل تکنیکال (اطلاعات بیشتر: https://ebidar.com/education/articles/technical-analysis/) به شما کمک میکند تا به راحتی سهم مورد نظر را از این بعد و روش تحلیل و بررسی کنید.
این رویکرد تحلیل سهم کاملا با تحلیل بنیادی متفاوت است. بهگونهای که انواع شاخصهای بنیادی مانند سود سهام، فروش، نرخهای رشد و یا قوانین و مقررات دولتی هیچگونه اهمیتی ندارند. تکنیکالیستها (افرادی که بر اساس تحلیل تکنیکال اقدام به ورود یا خروج از معامله را میگیرند) از تغیرات کندلهای قیمت بهره میبرنند که این نمودارها و کندلها اطلاعات کاربردی از جمله حرکات و تغییرات قیمت در طول زمانی مشخص، رفتار سهم قبل و بعد از اتفاقات مهم، نوسانات رخداده و حال حاضر سهم، حجم و تعداد معاملات و عوامل این چنینی را در اختیار تکنیکالیستها قرار میدهند. یکی از مهمترین اطلاعاتی که میتوان از تحلیل تکنیکال دریافت کرد، تشخیص زمان ورود به سهم و خروج از آن است.
مزیتهای تحلیل تکنیکال نسبت به دیگر تحلیلها
در بازار سرمایه تحلیلهای مختلفی وجود دارند که هر کدام نقشی در عملکرد یک تحلیلگر دارند. در این قسمت قصد داریم به مزیتهای تحلیل تکنیکال نسبت به دیگر تحلیلها و بررسی نقش تحلیل تکنیکال در بررسی سهم بپردازیم.
تحلیل تکنیکال در همه انواع و قسمتهای بازار سرمایه کاربرد دارد. اوراق سهم، آتی، کالا، و سایر اوراق بهادار همه و همه با استفاده از استراتژی تحلیل تکنیکال قابل بررسی و تحلیل هستند.
با تسلط به ابزارهای تحلیل تکنیکال شما به عنوان تحلیلگر وقت بسیار کمتری نسبت به سایر استراتژیهای تحلیلی صرف بررسی و تجزیه سهام و بازار میکنید.
یکی از مهمترین ارجعیتهایی که تحلیل تکنیکال دارد این امر است که زمان و قیمت مناسب و جذاب رابی ورود به سهم و خروج از سهم را به شما میدهد که این نقش بسیار موثری بر عملکرد شما دارد. متخصصان کارگزاری اقتصاد بیدار با بهرهگیری از این مزیت برای سرمایهی شما، بهترین نقاط ورود و خروج را انتخاب میکنند.
ابزارهای تحلیل تکنیکال
تا به اینجا متوجه اهمیت و نقش پررنگ تجزیه و تحلیل تکنیکال در بازار بورس شدیم. اما این نقش و تاثیر غیر قابل انکار، فقط و فقط با ابزارهای قدرتمند ممکن است. ابزارهای این استراتژی تحلیلی تنوع و وسعت زیادی دارند. در ادامه به مهمترین و کاربردیترین ابزارهای تحلیل تکنیکال که در تجزیه و بررسی سهام نقش دارند، اشاره میکنیم که همواره در مقالات آموزشی کارگزاری اقتصاد بیدار و همین طور دورههای تخصصی و جامع به آن پرداخته و به سادهترین و مفیدترین شکل ممکن برای شما شرح دادهایم.
الگوهای قیمتی
الگوهای قیمتی در حقیقت اشکالی هستند که کندلهای قیمتی با روند خاص خود آنها را تشکیل میدهند. بعد از رخ دادن و مشاهداهی این الگوها، قیمت سهم در جهتی خاص (صعودی یا نزولی) حرکت میکند. الگوهای قیمتی بیانگر این حقیقت هستند که گذشته سهم دوباره اتفاق میافتد و این الگوهای شاخص در نمودارها وجود دارند که به دفعات دیده شدهاند و شیوه بازخورد قیمت سهم بعد از این الگوها روند مشخصی دارد. از شاخصترین و پرکاربردترین الگوهای میتوان به الگوی برگشتی، الگوی ادامه دهنده، الگوی سر و شانه، الگوی فنجان و دسته، الگوی پرچم و قلاب، الگوی دو دره و دو قله، و الگوی مثلثی اشاره کرد.
نمودارهای قیمتی
نمودار خطی و نمودار کندل از مهمترین ابزارها در گروه نمودارها هستند. نمودار کندل نام دیگر نمودار شمعی است. این نمودار نسبت به دیگر نمودارهای قیمتی اطلاعات بیشتری به تحلیلگر میدهند. بالاترین، پایینترین قیمت را در بازههای زمانی متفاوت در نمودار قیمتی شمعی یا کندلی قابل رویت است.
اسیلاتور و اندیکاتور
اسیلاتورها و اندیکاتورها با استفاده از محاسبات ریاضی و اعمال آن بر روند قیمتی، به صورت بسیار دقیق شرایط پیشرو را پیشبینی میکنند. از دیگر کاربرد اندیکاتورها و اسیلاتورها میتوان به سیگنالدهی اشاره کرد. با استفاده از اسیلاتورها و اندیکاتورها، شرایطی مانند اشباع خرید فروش و ارزندگی سهم مشخص میشود. اندیکاتور rsi، اندیکاتور استوکاستیک، اندیکاتور EMA، اندیکاتور مکدی و بولینگر باند از مهمترین و معروفترین اندیکاتورها به حساب میآیند. اندیکاتورها از پیچیدهترین ابزارهای تحلیل بهشمار میروند، اما در سایت رسمی کارگزاری اقتصاد بیدار همهی اندیکاتورها به جزییات و دقت بسیار با تصاویر گرافیکی، برای شما شرح داده شده است تا براحتی از این ابزار بهره گیرید.
الگوهای هارمونیک
شناسایی نقاط بازگشت در بازار، یکی از کاربردهای ویژه الگوهای هارمونیک است. الگوهای هارمونیک از کنار هم قرار گرفتن معنادار موجهای حرکتی بازار ایجاد میشوند. استفاده از الگوهای هارمونیک در مقایسه با الگوهای قیمتی یا کلاسیک پیچیدهتر است. علت این امر نیز این است که تشخیص و شناسایی الگوهای هارمونیک به تجربه زیادی نیاز دارد. الگوی هارمونیک ab=cd از شناختهترین الگوهای هارمونیک است. الگوی گارتلی، باترفلای و الگوی بت یا خفاش، از شاخهی الگوی ABCD میباشند که همگی هارمونیک هستند.
خطوط فیبوناچی
نسبتهای فیبوناچی که توسط ریاضیدان ایتالیایی کشف شد، در تمام طبیعت دیده میشوند و تحیل تکنیکال نیز از این قاعده مثتسنا نیست. این اعداد که گوشهای از آنها اعداد ۰٫۷۶۳ ، ۰٫۶۱۸ ، ۰٫۵ ، ۰٫۳۸۲، ۰٫۲۳۶ هستند، در الگوهای هارمونیک و سطوح حمایت و مقاومت نیز کاربرد فراوانی دارند. خطوط فیبوناتچی و همه نکات آن در کلاسهای جامع تحلیل تکنیکال که به صورت آنلاین برگذار میگردد، به خوبی آموزش داده میشود تا در تصمیمگیری شما در سرمایهگذاری تاثیرگذار باشد.
نقش تحلیل تکنیکال در کاهش ریسک معاملات
فعالیت در بازار بورس بدون بهرهگیری از تحلیل تکنیکال غیر ممکن است. در تعداد زیادی از مطالعات صورت گرفته بر معاملات و سبدهای بورسی این نتیجه استخراج شده است که بهرهگیری از تحلیل تکنیکال و ابزارهای آن تاثیر بسیاری در افزایش سوددهی و کاهش ریسک و ضرر داشته است. ابزارهای تحلیل تکنیکال با تعیین و پیشبیبنی روند پیشرو، در پیشگیری از ضرر بسیار موثر هستند. چرا که تعیین حد سود و مهمتر از آن تعیین حد ضرر، در این تحلیل رخ میدهد که بهطور سیستماتیک ریسک معاملهی شما را کاهش میدهد. برای دسترسی به این مقالات و کلاسهای آموزشی کافی است به وب سایت کارگزاری مراجعه و از آن بهره ببرید.
سایر روشهای تحلیل سهام
در بورس روشهای تحلیلی گوناگونی وجود دارد. بهترین کاری که یک سرمایه گذار و معامله گر باید انجام دهد این است که تنها به یک روش اکتفا نکند و سهام را از جنبه های مختلف مورد سنجش و بررسی قرار دهد. به طور سنتی بیان شده است که برای به یک معامله حداقل 3 دلیل باید وجود داشته باشد. بررسی وضعیت بنیادی یک سهم و تحلیل بنیادی اهمیت زیادی دارد. در گام بعدی، یادگیری رواشناسی بازار و تابلوخوانی می تواند کمک بسیار زیادی به انتخاب سهام مناسب بکند.
الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال؛ آموزش معامله
سر و شانه؛ الگویی محبوب در تحلیل تکنیکال که وقتی روی نمودار دیده میشود باید آماده سقوط بورس یا ارزهای دیجیتال باشیم. با الگوی سر و شانه، یک روند نزولی وحشتناک آغاز میشود. در این مقاله، ابتدا بهطور کامل با الگوی سر و شانه و الگوی سر و شانه معکوس (صعودی) آشنا میشوید و سپس نحوه انجام معامله با کمک این الگوها را یاد میگیرید.
الگوی سر و شانه چیست؟
الگوی سر و شانه (Head And Shoulders) یکی از اصلیترین الگوها برای تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی است. این الگو که از نظر شکل، از آسانترین الگوها به شمار میرود و برای اغلب تحلیلگران بهراحتی قابلتشخیص است، از یک خط مبنا (خط گردن) با سه قله (سقف قیمتی) تشکیل شده است و قله وسط، بالاترین سطح است.
سر و شانه یک الگوی نزولی در نمودار قیمت یک دارایی است و تغییر روند از صعودی به نزولی را نشان میدهد. وقتی یک تحلیلگر چنین الگویی را تأیید میکند، متوجه میشویم که روند صعودی احتمالاً پایان یافته است و بازار وارد فاز نزولی شده است.
الگوی سر و شانه یک الگوی خرسی (نزولی) است
علاوه بر این، همین الگو را بهشکل معکوس نیز میتوان برای تغییر روند از نزولی به صعودی استفاده کرد. در این صورت، سر و شانه معکوس (Inverse Head And Shoulders) یا همان سر و شانه کف (Head And Shoulders Bottom) که صعودی است، از یک خط مبنا و سه دره (کف قیمت) تشکیل میشود، بهصورتیکه دره وسط در پایینترین سطح قرار میگیرد.
بنابراین الگوی سر و شانه بهصورت معمولی، نزولی است و سقف قیمت را نشان میدهد. اگر همین الگو بهصورت برعکس دیده شود، صعودی خواهد بود و کف قیمت را نشان میدهد.
الگوی سر و شانه را در تمام بازههای زمانی (تایم فریمها) میتوان یافت و بنابراین تمام معاملهگران و سرمایهگذاران میتوانند از آن استفاده کنند. این الگوی نموداری، به معاملهگر کمک میکند سطوح حائز اهمیتی همچون نقاط ورود به معامله، حد ضرر (فروش اضطراری) و اهداف قیمت را تشخیص دهد.
فراموش نکنید همانند تمام الگوها، در شناسایی این الگو هم امکان اشتباه از سمت تحلیلگر وجود دارد و هرگز نمیتوان از تکمیل یک الگوی سر و شانه اطمینان ۱۰۰ درصدی حاصل کرد.
شکل الگو در نمودار
ابتدا، به شکلگیری الگوی سر و شانه نگاهی میاندازیم و سپس الگوی معکوسِ آن را بررسی خواهیم کرد.
شکلگیری الگوی سر و شانه
- شانه چپ: افزایش قیمت، ایجاد یک قله و کاهش قیمت
- سر: افزایش مجدد قیمت و شکلگیری قلهای بالاتر
- شانه راست: کاهش مجدد قیمت، افزایشی برای ایجاد قله راست الگو (با ارتفاعی کمتر از قله سر) و سپس افت شدید قیمت
الگوی سر و شانه بهندرت بهطور کامل شکل میگیرد؛ درواقع، ممکن است بین شانهها و سر، حرکات دیگری نیز دیده شود.
به یاد داشته باشید روندِ پشت یک الگوی سر و شانه صعودی است. بنابراین هنگام شناسایی این الگو به روند پشت آن هم دقت کنید.
الگوی سر و شانه
شکلگیری الگوی سر و شانه معکوس
- شانه چپ: کاهش قیمت، ایجاد یک دره و سپس افزایش قیمت
- سر: کاهش مجدد قیمت تا ایجاد درهای پایینتر
- شانه راست: افزایش و سپس کاهش قیمت و شکلدادن دره سمت راست
شکلگیری سر و شانه معکوس نیز بهندرت بهطور کامل دیده میشود و ممکن است بین شانهها و سر، روند حرکات دیگری دیده شود.
به یاد داشته باشید روند پشت یک الگوی سر و شانه معکوس نزولی است. بنابراین هنگام شناسایی این الگو به روند پشت آن هم دقت کنید.
الگوی سر و شانه معکوس
ترسیم خط گردن
خط گردن (neckline) سطح حمایت یا مقاومتی است که معاملهگرها برای تعیین محدودههای مناسب و استراتژیک بهمنظور سفارشگذاری استفاده میکنند. در حقیقت در سر و شانه، وقتی شانه سمت راست به زیر خط گردن برسد، بهمعنای شکستهشدن حمایت و سقوط بیشتر قیمت است. در سر و شانه معکوس این روند برعکس است و وقتی شانه سمت راست به بالای خط گردن برسد، معنای آن شکست مقاومت و ادامه جهش است.
خط گردن در الگوی سر و شانه
برای ترسیم خط گردن، اولین قدم مشخصکردن شانه چپ، سر و شانه راست روی نمودار است. در الگوی سر و شانه، کف قیمتیِ بعد از شانه چپ و همچنین کف قیمتیِ بعد از سرِ الگو را به یکدیگر متصل میکنیم تا «خط گردن» ترسیم شود؛ این خط در نمودارهای فوق با خط آبی نشان داده شده است.
همچنین، در الگوی سر و شانه معکوس، اوج قیمت پس از شانه چپ را به اوج قیمت پس از سر وصل و به این صورت خط گردن این الگو را رسم میکنیم.
پس از تکمیلشدن سر و شانه، قیمت معمولاً بهاندازه فاصله سر تا خط گردن سقوط میکند. همچنین پس از تکمیلشدن الگوی سر و شانه معکوس، قیمت معمولاً بهاندازه فاصله سر تا خط گردن، افزایش پیدا میکند.
در بخش بعد در خصوص اهمیت و کاربرد خط گردن توضیح خواهیم داد.
نحوه معامله با سر و شانه
برای استفاده از این الگو، حتماً باید تا کاملشدن الگو صبر کنیم، زیرا ممکن است الگو اصلاً کامل نشود یا الگویی که بخشی از آن ایجاد شده، در آینده تکمیل نشود. الگوهایی را که بخشی یا نیمی از آنها کامل شده است، باید زیر نظر داشته باشیم. با این حال، تا زمانی که الگو خط گردن را قطع نکند، هیچ معاملهای را نباید بر اساس آن انجام داد.
در پس از مشاهده سر و شانه روی نمودار، باید منتظر باشیم تا پس از رسیدن به قلهٔ شانه راست، روند قیمت از خط گردن پایینتر برود. در مورد سر و شانه معکوس هم باید منتظر شکلگیری شانه راست و همچنین حرکات قیمت بالاتر از خط گردن باشیم.
پس از تکمیل الگو، میتوانید معامله خود را آغاز کنید. معامله را از پیش برنامهریزی کنید و نقاط ورود، حد ضرر و هدف سود خود را بنویسید. همچنین، هر متغیر دیگری را که ممکن است حد ضرر یا هدف سود شما را تغییر دهد، در نظر داشته باشید.
رایجترین و معمولترین نقطه ورود به معامله در محدودهٔ تقاطع خط گردن و روند شکل میگیرد. نقطه دیگر ورود به معامله، احتیاج به صبر و حوصله بیشتری دارد و احتمال دارد که حرکت بهطور کامل از دست برود. در این حالت، پس از قطع خط گردن، معاملهگر باید برای پولبک (pullback) و روند بازگشتی مجدد بهسمت خط گردن منتظر بماند. این روش اندکی محافظهکارانهتر و محتاطانهتر است، زیرا میتوانیم حرکت روند را در رصد کنیم که آیا از مسیر اصلاح جزئی دست میکشد و جهت شکست اولیه را دوباره پیش میگیرد یا خیر. درصورتیکه قیمت در جهت شکست به حرکت خود ادامه دهد، ممکن است فرصت معامله بهکل از دست برود. هر دو روش ورود به معامله در نمودار زیر نشان داده شده است.
نقطه ورود در سر و شانه معکوس. دایره پایین سمت چپ، شانه راست است.
تعیین حد ضرر
در الگوی سر و شانه، حد ضرر درست بالاتر از شانه راست قرار میگیرد. همچنین، از محدودهی سر الگو نیز میتوان بهعنوان حد ضرر استفاده کرد، اما این سطح، ریسک بیشتری هم به همراه خواهد داشت و نسبت سود به زیان الگو را کاهش می دهد.
در الگوی سر و شانه معکوس، حد ضرر را میتوان درست زیر شانه راست تعیین کرد. در این الگو هم میتوانیم حد ضرر را روی سر الگو تنظیم کنیم. با این حال، این کار نیز معاملهگر را در معرض ریسک بیشتری قرار میدهد. در نمودار بالا، حد ضرر روی ۱۰۴ دلار (درست زیر شانه راست) تنظیم شده است.
تعیین هدف سود
پس از تکمیلشدن الگوی سر و شانه یا الگوی سر و شانه معکوس، قیمت بهاندازه فاصله بین سر تا خط گردن کاهش یا افزایش مییابد.
در حقیقت، هدف یا حد سود برای این الگو، تفاوت قیمت بین سر و پایینترین سطح (کف) در هر کدام از شانهها است. این اختلاف قیمت از خط گردن کاسته میشود تا هدف سود در مسیر نزولی به دست آید. برای الگوی سر و شانه معکوس نیز این اختلاف قیمت به خط گردن اضافه میشود تا هدف قیمت و نقطه سود در مسیر صعودی مشخص شود.
هدف سود در الگوی سر و شانه معکوس
بهعنوان مثال، طبق تصویر بالا، هدف سود برای سر و شانه معکوس به این ترتیب حساب میشود:
۱۱ دلار ₌ (سر یا همان کمترین حد قیمت) ۱۰۲ دلار ₋ (بیشترین حد قیمت پس از شانه چپ) ۱۱۳ دلار
اختلاف این دو قیمت به خط گردن اضافه میشود (در الگوی سر و شانه معمولی، کسر میشود). اگر ۱۱۳ را با ۱۱ جمع کنیم، حاصل ۱۲۴ خواهد شد و بنابراین باید سفارش خود را روی ۱۲۴ تنظیم کنیم تا با سود کامل از بازار خارج شویم.
گاهی اوقات، سرمایهگذاران پس از مشخصشدن خط گردن، برای رسیدن به هدف سود ایدهآل خود باید مدت زمان زیادی (تا چند ماه) منتظر بمانند. نظارت مستمر و زمانمند بر روند معاملات میتواند به شما در پیشبینی نتایج آنها کمک کند. همچنین معاملهگران حرفهای به تازهکارها توصیه میکنند کمی احتیاط به خرج دهند و سود خود را پایینتر از حد انتظار در نظر بگیرند، چراکه گاهی اوقات الگوها با اندکی اختلاف تکمیل میشوند.
دلایل کارآمدبودن در معامله
هیچ الگویی بدون ایراد نیست و هیچ الگویی همیشه مؤثر و مفید واقع نمیشود. با این علل شکست تحلیل گران تکنیکال حال، دلایل مختلفی وجود دارد که نشان میدهد چرا الگوی سر و شانه حداقل روی کاغذ جواب میدهد. در این بخش، به ویژگیهای جالب الگوی سر و شانه اشاره خواهیم کرد، اما این توضیحات برای هر دو نوع سر و شانه صادق است:
- با رسیدن قیمت به سقف بازار (سر)، فروشندگان وارد بازار میشوند و فشار خرید کمتر میشود.
- با نزدیکشدن به خط گردن، افراد بسیاری که در موج آخر، با قیمتی بیشتر یا در روند افزایش قیمت در شانه راست خرید کردهاند، دچار ضرر هنگفتی میشوند. درواقع، افراد بسیاری در این مرحله از موقعیتهای خود خارج میشوند و قیمت را بهسمت هدف سود سوق میدهند.
- تعیین حد ضرر بالای شانه راست از این رو منطقی است که روند بهسمت پایین تغییر مسیر داده است و شانه راست، درواقع قلهای با ارتفاع کمتر نسبت به سر است. بنابراین، تا زمانیکه روند دوباره بهسمت بالا تغییر جهت ندهد، شانه راست شکسته نخواهد شد.
- حد سود با این فرض تعیین میشود که بسیاری از معاملهگرهایی که اشتباه کردهاند یا دارایی موردنظر را در زمان نامناسبی خریدهاند، از موقعیتهای خود خارج میشوند. بنابراین، روندی اصلاحی با اندازهای مساوی با میزان رشدِ پیش از آن، ایجاد میشود.
- خط گردن سطحی است که در آن، بسیاری از معاملهگرها متضرر و از موقعیتهای خود خارج میشوند؛ بنابراین، روند را بهسمت هدف قیمت سوق میدهند.
- حجم معاملات را نیز میتوان در نظر داشت. در طول الگوهای سر و شانه معکوس، بهتر است حجم معاملاتی پس از خط گردن افزایش یابد. این مسئله نشاندهنده افزایش علاقه به خرید است که میتواند قیمت را بهسمت هدف پیش ببرد. کاهش حجم خرید بیانگر بیعلاقگی معاملهگران به حرکت صعودی است و میتواند حاکی از بدبینی سرمایهگذاران باشد.
مشکلات معاملهگری با این الگو
همانطور که پیشتر اشاره شد، این الگو نیز با ایراداتی همراه است. برخی از مشکلات احتمالی در معاملهگری با استفاده از سر و شانه عبارتاند از:
- شما باید الگوها را تشخیص دهید و روند شکلگیری آنها را دنبال کنید. با این حال، تا زمانی که الگو تکمیل نشده است، نباید از این استراتژی استفاده کنید. این کار میتواند زمانبَر و طولانی باشد.
- الگوی سر و شانه همیشه جواب نمیدهد. گاهی روند با حد ضرر تماس پیدا میکند و معامله از دست میرود.
- هدف سود همیشه محقق نمیشود. بنابراین، معاملهگرها بهتر است متغیرهایی را که بر خروج آنها از بازار تأثیرگذار است، بهدقت تنظیم کنند.
- این الگو همیشه راه معامله را هموار نمیکند. بهعنوان مثال، اگر در حین شکلگیری یکی از شانهها، افت قابلتوجهی بهدلیل اتفاقی پیشبینینشده رخ دهد، ممکن است هدف قیمت محاسبهشده به دست نیاید.
- الگوها اغلب بهصورت ذهنی روی نمودار پیاده میشوند. یک معاملهگر ممکن است شانهای از الگو را ببیند و معاملهگر دیگر آن را تشخیص ندهد. پیش از ورود به معاملات براساس الگوها، با نگاهی به توضیحات کلی بالا، تعریف کنید که شرایط و الگوی مطلوب شما چه باید باشد.
سوالات رایج درباره الگوی سر و شانه
الگوی سر و شانه نزولی است؛ اما یک الگوی دیگر بهنام الگوی سر و شانه معکوس داریم که صعودی است.
در هر تایم فریمی میشود از الگوی سر و شانه استفاده کرد؛ اما بیشتر تحلیلگران ترجیح میدهند از آن در تایم فریم بلندمدت مانند ۴ساعته استفاده کنند.
خیر. هیچ الگویی قطعی نیست و فقط به شما کمک میکند بتوانید بهتر بازار را ارزیابی کنید.
سخن پایانی
سر و شانه در تمام بازههای زمانی اتفاق میافتد و بهلحاظ بصری دیده میشود. اگرچه این الگو گاهی بهصورت ذهنی پیادهسازی میشود، اما شکل کامل آن میتواند نقاط ورودی، حد ضرر و هدف سود را مشخص کند تا اجرای یک استراتژی معاملاتی آسانتر شود.
الگوی سر و شانه، بهترتیب از شانه چپ، سر و سپس شانه راست تشکیل شده است. متداولترین نقطه ورود به معامله، تقاطع روند قیمت با خط گردن الگو است. در این حالت، حد ضرر بالاتر (در سر و شانه) یا پایینتر (در سر و شانه معکوس) از شانه راست تعیین میشود. هدف و حد سود نیز از تفاوت بین سقف و کف با الگو بهاضافه (در سر و شانه معکوس) یا کسر (در سر و شانه) از خط گردن به دست میآید.
این سیستم کامل و بیایراد نیست؛ اما روشی را برای معاملات بازارها بر اساس حرکات منطقی قیمت ارائه میدهد.
با شرکت در دوره اطلس ارز دیجیتال پلاس علاوه بر دهها الگوی دیگر، میتوانید معامله سر و شانه را بهطور کامل یاد بگیرید و با پشتیبانی مداوم اساتید ابهامات خود را رفع کنید.
برای نگارش این مقاله از مقالهای در وبسایت اینوستوپدیا کمک گرفته شده است.